بخش رنگ مو
بخش رنگ مو
-
بلوند زیتونی پلاتینه m10
بلوند زیتونی پلاتینه m10 : او به آنها نگاه می کند و سپس سرش را پایین انداخته و به چکمه های خودش نگاه می کند. یادم میآید که در حالی که این مقایسه را انجام میداد. پسر بزرگ – یک قهرمان سرنوشتساز، یک بوهمیایی، یک راهب- یک بار دیگر با تمام وجود لبخند زد. رنگ مو : با نهایت خستگی در اعتراض به این که اندام هایش بی حس شده اند و کف پاها پاهای او دردناک بود، و در واقع همه بقیه او. اما اکنون خانه ای که سقف معلق ما به آن وابسته بود، خانه ای که درست…
-
بلوند زیتونی پلاتینه ۱۱.۲
بلوند زیتونی پلاتینه ۱۱.۲ : که دارم خود را از لمس او و بویی که با وجود من و با وجود خودش از من استشمام می کند تمیز می کنم. آه ، برای من خوش شانس است که مانند یک گاری بدبخت تمام شده ام … اسب!” او روی شکمش می چرخد. رنگ مو : که اقتدار را به همراه داشت و پیرزن مطیعانه در بی تحرکی فرو رفت و سکوت کرد. رفتیم روی تختمان زیر سقف بدون دیوار، بین بازوهای گاوآهنی که منتظرمان بود. و سپس بهشت دوباره شروع به خمیازه کشیدن کرد. اما با نور شمع در گهواره…
-
بلوند پلاتینه زیتونی
بلوند پلاتینه زیتونی : صدای قدم ها و صداها مشخص می شود و نزدیک تر می شود. از میان انبوه چهار مردی که گور را محکم آویزان کرده بودند، دستهای آزمایشی در یک سرمایهگذاری بیرون کشیده میشوند. رنگ مو : مشت هایش را گره می کند و با صورت فرو رفته در زمین و رویای مشکوک اشتیاق و فساد به خواب می رود. هجدهم یک جعبه کبریت ساعت پنج عصر است. سه مرد در حال حرکت در ته سنگر تاریک دیده می شوند. اطراف آتش خاموششان در حفاری کثیف، دیدنشان ترسناک است، سیاه و شوم. باران و غفلت آتش خود…
-
بلوند طلایی پلاتینه
بلوند طلایی پلاتینه : ما جاده ای را دنبال کرده ایم و از خرابه های عبور کرده ایم. ما نگاه های گیج کننده ای از انبوه خانه های سفید رنگ و تارهای تار عنکبوت سقف های معلق آن داشته ایم. روستا به قدری طولانی است که اگرچه شب کامل ما را در آن دفن کرد، اما آخرین ساختمان های آن را دیدیم که در یخبندان سحر رنگ پریده بودند. رنگ مو : با قدم های تند مردی تنها. ساکن می مانند و نفس خود را حبس می کنند. در حالی که چشمانشان به سطح زمین دوخته شده است، تاریکی را…
-
بلوند طلایی پلاتینه خیلی روشن
بلوند طلایی پلاتینه خیلی روشن : در سوراخهای خود تا چانه مدفون شدهایم، سینههایمان در برابر قسمتهای جامد زمین که از ما محافظت میکند. متلاشی میشود، ما شاهد پیشرفت درام خیرهکننده و عمیقتر هستیم. بمباران دو برابر شده است. رنگ مو : از طریق توری زیرزمینی در لبه امواج این اقیانوس متحجر، آتشی را که نگهبانان شهر مرده ادامه میدادند، مهار کردیم. در زمینهای باتلاقی پارو زدهایم، خودمان را در مکانهای ساکتی گم کردهایم که گل و لای پایمان را گرفته بود، به طرز مشکوکی تعادل و حرکتمان را دوباره در جادهای دیگر به دست آوردهایم، جادهای که از کارنسی…
-
بلوند پلاتینه طلایی
بلوند پلاتینه طلایی : میخورد. در حالی که باتری “۷۵” صد یاردی پشت سر ما به پارس کردن خود ادامه می دهد – ضربات تیز سندان یک چکش بزرگ و به دنبال آن فریاد سرگیجه آور زور و خشم – غرغر غول پیکری بر اواتوریو شیطانی مسلط است. این نیز از سمت ما می آید. “این یک پدر بزرگ است، آن یکی!” پوسته هوا را در هزار یارد بالاتر از ما می شکافد. رنگ مو : در هر شلیک یک دسته از سفید گوگردی که زیر آن به رنگ مشکی خط کشیده شده است، شصت یاردی در هوا شکل می…
-
بلوند پلاتینه طبیعی
بلوند پلاتینه طبیعی : یک دقیقه دو برابر می شود و دقیقه دیگر خاموش می شود، و با خوشه های گزارش های نارنجک، صدای عمیق تر. صدایی از صدای کرک لبل یا ماوزر و تقریباً شبیه صدای تفنگ های کلاسیک قدیمی. باد دوباره افزایش یافته است. رنگ مو : تپه روبهرو تماشا میکنیم و پس از چند ثانیه توسط ابر صورتی مایل به ماهی قزل آلا پوشیده میشود که باد در نیمی از افق پخش میکند. “این یک ۲۲۰ میلی متر است.” ولپات میگوید: «وقتی از تفنگ بیرون میآیند، میتوان آنها را دید. دیگری می گوید: “آنجا! ببین، ببین! آن…
-
پلاتینه چیست
پلاتینه چیست : مگر فقط در سطح میدان دیدمان،توده ای که به نظر می رسد پشت یکی از آنها باشد. غروب شیره ای کندند تا به جایی که افتاده بودند برسند. کار را نمیتوان در یک شب تمام کرد و شب بعد توسط پیشگامان از سر گرفته شد. رنگ مو : آنقدر قوی است که باید در تاریکی از خود در برابر آن محافظت کرد. توده های ابر عظیم از مقابل ماه می گذرند. پس ما اینجا هستیم، من و این مرد، بدون اینکه همدیگر را بشناسیم، در حال تکان خوردن بودیم، در تکانهای ناگهانی توسط جرقههای اسلحهها از هم…
-
پلاتینه خاکستری
پلاتینه خاکستری : و اگر چشمانداز ویران، خطوط فرورفته سنگر که ما را در دامنه تپه مدفون میکند و حق وتو روی صدایمان نبود، ممکن بود خودمان را در خطوط عقب تصور کنیم. اما سستی بر همه ما سنگینی میکند. رنگ مو : زیرا ما که از خستگی غرق شده بودیم، دیگر نمیتوانستیم به خواب نرویم. وقتی از خواب سربی بیدار شدم، چهار جسدی را دیدم که گودکنان از زیر به آنها رسیده بودند، آنها را قلاب کرده و سپس با طناب به شیره میکشیدند. هر یک از آنها چندین زخم مجاور داشتند، سوراخ های گلوله ای به اندازه یک…
-
پلاتینه خیلی روشن
پلاتینه خیلی روشن : یا ایمان زنده به اینکه فرد یک بار دیگر از خطر عبور خواهد کرد؟ همیشه، علیرغم نشانههای پیشآگهی و پیشگوییهایی که به نظر میرسد به حقیقت میپیوندند، ما بهطور خودکار به نگرانیهای لحظهای بازمیگردیم و خود را در آنها غرق میکنیم – گرسنگی، تشنگی، شپشی که له کردن آن همه ناخنهایمان را میکشد. رنگ مو : و در بالای پوسته ای که ریشه های بریده شده دارد، کاوش ها تخت هایی از سنگ های سفید را آشکار کرده اند که بیش از صد هزار سال در تاریکی فرو رفته بودند. در آنجا در راه بزرگ، تیم…
-
هایلایت پلاتینه روی موی مشکی
هایلایت پلاتینه روی موی مشکی : خستگی شدید. که همه ما را از بین می برد “امروز صبح یوسف را دیدی؟” ولپات می گوید. “او خیلی بزرگ به نظر نمی رسد، پسر بیچاره.” مطمئناً او یک کار ساده انجام خواهد داد. “این به هر کس تا حد طبیعی خود پیپ می دهد. می دانید که شش برادر از آنها بودند، چهار نفر از آنها کشته شدند، دو نفر در آلزاس، یکی در شامپاین، یکی در آرگون. اگر آندره کشته شود. رنگ مو : که توسط انعکاس مرطوب و جهنمی قرمز شده بود. او بود، باران شسته و آغشته به نوعی…
-
پلاتینه هالوژنی پادینا
پلاتینه هالوژنی پادینا : در همین حال، تیرت خشم هایی را که در طول بیست و یک روز تمرینش به دلیل خلق و خوی دعوای یک سرگرد خاص به او تحمیل شد، بیان می کند: “او یک خوک بزرگ بود، پسرم، همه چیز روی این زمین پوسیده بود. رنگ مو : و من به شما میگویم – فکر نمیکنم مدت زیادی متوقف شود. پسر بچه از خودش مراقبت نمیکند – او این کار را میکند. یک زخم شانسی باید از آسمان روی او بیفتد، در غیر این صورت او جسد شده است. شش برادر – خیلی بد است! فکر نمی…
-
پلاتینه هالوژنی
پلاتینه هالوژنی : بیا.” خیلی آهسته راه رفته بودیم و هنوز پای تپه بودیم. مه همانطور که برای حرکت آماده می شد مانند نقره می شد. آفتاب خیلی نزدیک بود. پوترلو به بالا نگاه کرد و گفت: «از جاده کارنسی دور میرویم و از عقب میرویم». ما با زاویه ای به زمین ها زدیم. رنگ مو : او را برای خدمت فعال نامناسب اعلام کردند، به طور طبیعی. زمانی که من دورهم را می گذراندم، او قبلاً طفره می رفت – اما او از تمام گوشه های خیابان طفره می رفت تا شما را نیشگون بگیرد – شما یک روز…
-
پلاتینه هفت رنگ کاترومر
پلاتینه هفت رنگ کاترومر : چه شغلی! تینز، پاپا پونس، مثلاً شماره پشتی! او آنقدر بدبخت بود که میتوانی ببینی که چمنهای باغش را با برس موی اسب جارو میکند. رنگ مو : پیشانی اش چروک شده بود. سپس با هوای ناهنجاری به سمت من برگشت، انگار که می خواهد التماس کند: – به من بگو رفیق، فکر می کنم راست می گویم. اما پس از نگاه کردن به من، او به همه چیز نگاه کرد، انگار که ترجیح می دهد با آنها مشورت کند تا من. دگرگونی در آسمان و زمین در حال رخ دادن بود. مه به سختی…
-
پلاتینه هفت رنگ
پلاتینه هفت رنگ : ما نسبت به یکدیگر نامشخص می شویم. “لعنتی. اینجا باران است!” چند قطره و سپس باران. اوه، لا، لا، لا! شنل و چادرهایمان را می پوشیم. به حفر شده برمی گردیم، لجن می زنیم و روی زانوها، دست ها و آرنج هایمان گل جمع می کنیم. رنگ مو : یا روی چمنزارش زانو زده و چمنها را با یک قیچی کوتاه میکند. خیلی خوب، او دوباره با آن رفتار میکند! از آخرین خانه ها به سمت شاتو د کارلول، زنی درشت اندام که به نظر می رسید در امتداد زمین غلت می خورد، گویی که زیر…
-
پلاتینی فرانسه
پلاتینی فرانسه : و آنجا، یکباره جلوی چشمانم بلند می شود و از آن لبه بلند می شود، چیزی شبیه یک درگاه شوم است، از دو تیرک سیاه که یکی بر دیگری تکیه دارند، با چیزی مانند یک پوست سر پاره شده از وسط آویزان است. رنگ مو : به او زنگ میزنم: “آنجا هستی، پسر پیر؟” – “بله، جلوی تو،” او به سمت من گریه میکند و برمیگردد. وقتی می چرخد از باد و باران بوفه ای به صورتش می آید، اما می خندد. چهره شاد صبح او با او می ماند. هیچ بارانی نمی تواند محتوایی را که…
-
پلاتینه فوق روشن طبیعی
پلاتینه فوق روشن طبیعی : به شیوه ای دوستانه غرغر می کند و بازرسی دارایی هایش را از سر می گیرد. “اینجا چه کار میکنی؟” “من دارم چیزها را درست می کنم. پاک می کنم.” شبه دزدی که به نظر می رسد غنیمت خود را چک می کند، رفیق من ولپات است. رنگ مو : پشتش محکم و محکم، مثل تنه درخت، مثل سلامتی و امید. او به من گریه می کند: “سلامت باش پیرمرد، ما آنجا هستیم!” ما ایستاده ایم. لازم است کمی به عقب برگردیم نه، ما دوباره در حال حرکت هستیم! ناگهان یک انفجار مهیب بر سر…
-
پلاتینی قد
پلاتینی قد : اما سرجوخه سالاورت که شهرت خوبی برای مهارت دارد، با یک شمع و یک سینی چراغ آویزان می سازد که دومی از جعبه کاممبر و مقداری سیم ساخته شده است. رنگ مو : چادرش را چهار تا کرده و روی تختش – یعنی روی خرپای کاهی که به او اختصاص داده شده – گذاشته و روی این فرش محتویات جیب هایش را خالی کرده و به نمایش گذاشته است. و کاملاً دکانی است که با چشمان پرسرو زن خانه دار، مراقب و حسادت می کند که مبادا کسی بر او راه برود. با چشمانم نمایشگاه فراوان او…
-
پلاتینه صدفی
پلاتینه صدفی : زیرا پسری که آن را برای شما میریزد، به شما مشکوک است، و اجازه دهید آن را در قطرات لعنتی بریزد، و برای اینکه بیشتر از پیمانه ای که به تو می دهد. رنگ مو : ما روشن میشویم و در اطراف نور آن، هر مرد با ترجیحات و تعصب والدین، آنچه را در جیب خود دارد، میگوید. “برای شروع، ما چند نفر داریم؟” یکی می گوید: “چند جیب؟ هجده” – البته کوکن، مرد چهره ها بزرگ می گوید: “هجده جیب! شما کدگذاری می کنید، موش بینی.” کوکون پاسخ می دهد: «دقیقا هجده. آنها را بشمار، اگر…
-
پلاتینه مو استار لیدی
پلاتینه مو استار لیدی : از کیت آشپزی مزرعه، [نکته ۱] بار سنگینتر و بلندتر و گستردهتر، به یاد ماندنی و خردکننده میشود. و همسایه من به راستی می گوید که هر بار که بعد از کیلومترها بزرگراه و سنگر ارتباطی به هدفش می رسد. رنگ مو : من نمی دانم سرنوشت مردی که فقط حقوقش را دارد، چه می شود؟” پارادیس با سادگی کوتاه پاسخ می دهد: “او به سطل لگد می زند.” “و اینجا را ببین، ببین چه چیزی در جیبم دارم و هرگز رها نکن” – پپین، با چشمانی شاد، چند چیز میز نقره ای را به…
-
پلاتینه مرواریدی
پلاتینه مرواریدی : سر، گردن و سینهاش را صابون زد و پاشید تا تا شبکههای ایستاده پهلوهایش. روی گونههای قیفیشکلش، فعالیت تند، ریشی پوسته پوسته مانند برف پخش کرده بود. و روی سرش پشمهای چرب روی هم انباشته بود. رنگ مو : لاموز میگوید: «در میان شرکها، پسرهای بدی هستند که راهی برای نگهداری چیزی در واگن شرکت یا ون پزشکی پیدا میکنند. من یکی را میشناسم که دو پیراهن و یک جفت کشو در غذاخوری یک آجودان دارد [توجه کنید] ۲] – اما، می بینید، دویست و پنجاه نفر در شرکت وجود دارد، و همه آنها در حال طفره…
-
پلاتینه مو چیست
پلاتینه مو چیست : آن را تا میکند و دوباره تا میکند. “خستگی سیب زمینی، داخل اونجا، بره های کوچولوی من!” صدای بلندی از در می پیچد. شکل کلاهدار که از آن می آید گروهبان هنریوت است. رنگ مو : که باران با سوراخهای کوچکی آن را سوراخ میکرد. از طریق یک وان، بیمار از سه قلع آشغال که با آب پر کرده بود – هیچ کس نمی دانست چگونه – در دهکده ای که در آن وجود نداشت استفاده می کرد. و از آنجایی که هیچ نقطه تمیزی در آن جریان جهانی زمین و آسمان وجود نداشت، حولهاش را…
-
پلاتینه مو
پلاتینه مو : این روزها فرق کرده است. بعداً در همان مکان بالا بود که کلمنس را شناخت. او در حال عبور بود، اولین بار، مجلل با آفتاب، و به قدری عادلانه که غلاف کاهی که در آغوشش حمل می کرد، در مقابل به نظر او قهوه ای مهره ای می رسید. رنگ مو : بالا می رویم. “حالا، بچه های من، این کار را ادامه دهید، وقتی همه تصمیم می گیرند – بیا – در مورد چه چیزی غر می زنید، کار طولانی نیست؟ این کار فایده ای ندارد.” بیست دقیقه بعد با یورتمه برمی گردیم. در طویله که…
-
پلاتینه نسکافه ای
پلاتینه نسکافه ای : با دیدن اینکه از این فکر که دوباره مردمم را ببینم خیره شدم؛ و اگر بعد از آن گلوله بخورم، خوب، بدتر -اما بده و بگیر.عرضه قانون و تقاضا به آن می گویند، نه؟ “پسر من، همه چیز به شکل شنا انجام شد. تنها مشکل این بود که آنها کار سختی برای یافتن یک شاکو به اندازه کافی بزرگ داشتند، زیرا، همانطور که می دانید، من سرم خوب است. اما حتی این مشکل هم حل شد. رنگ مو : بار دوم دوستی با او داشت و هر دو ایستادند تا او را تماشا کنند. زمزمه آنها…
-
پلاتینه نقره ای
پلاتینه نقره ای : لیوان را تا لبه پر می کند و خالی می کند و دوباره پر می کند. “هی، سلامتی برای شما! لیوان را ننوشید!” در صورتش فریاد می زند مردی که با جامپر آبی کثیف خستگی ها وارد می شود و نوار ابروهای متقاطع سنگینی را روی صورت رنگ پریده، سر مخروطی شکل و وزن نیم پوندی گوش هایش نشان می دهد. این هارلینگ، زره پوش است. رنگ مو : این انسانهایی که انفجار حتی در میان کاههایشان بریده میشوند، مانند انبوهی از خرابههای بد شهرها هستند که در زیر آسمان پایین زمستان، در انتظار افتتاح یک…