بخش رنگ مو
بخش رنگ مو
-
رنگ موی پلاتینه پادینا
رنگ موی پلاتینه پادینا : لشکر مراکش.” آنها نمی توانند کاملاً با ما هماهنگ شوند. آنها خیلی سریع می روند – و هیچ راهی برای متوقف کردن آنها وجود ندارد. برخی از این تصاویر اهریمنی در چوب زرد یا برنز یا آبنوس بسیار جدی، ناآرام و کم حرف هستند. چهرههای آنها نگاه نگرانکننده و پنهانی تلهای است که ناگهان کشف شد. رنگ مو : اهانت های الهام گرفته از این مکاشفه جیره کاهش می یابد. با این حال، آنها خود را روی غذا می اندازند و آن را ایستاده، چمباتمه زده، زانو زده، نشسته روی قوطی ها، یا روی کوله…
-
رنگ موی گردویی پلاتینه
رنگ موی گردویی پلاتینه : همانطور که او از جاده پایین می آید، می توانیم تشخیص دهیم که کاپیتان شرکت، جلوتر از افرادش و تنهاست. او به خاطر زخم قدیمیاش در نبرد مارن که روماتیسم آزاردهنده است. رنگ مو : به یاد میآوریم، همگی تقریباً با همان کلمات و با حرکات یکسان. آنها دستان خود را بالای سر خود می گیرند – “کمراد، کمراد!” “نه، پس کمراد!” و در پانتومیم یک سرنیزه را در ارتفاع شکم به جلو می برند و با کمک پا آن را به عقب می کشند. یکی از تیراندازان هنگام عبور صحبت های ما را می…
-
کرم پلاتینه رنگ مو استار لیدی
کرم پلاتینه رنگ مو استار لیدی : وقتی دوباره به محله رسیدیم، یکی فریاد زد: “اما ولپات کجاست؟” – “و فویا، او کجاست؟” آنها توسط گردان پنجم محاکمه و به خط مقدم اعزام شده بودند. بدون شک ما باید آنها را در یک محله پیدا کنیم. رنگ مو : واضح است که کوتاهتر از سه مورد دیگر، در گذشته مارش گردان است. به جاده می رسم و با توده نزولی ۱۸ روبرو می شوم. یونیفورم این بازماندگان همگی به رنگ زرد خاکی است، به طوری که به نظر می رسد لباس خاکی پوشیده شده اند. پارچه با گل رنگی که…
-
رنگ موی پلاتینه کنفی
رنگ موی پلاتینه کنفی : گروهبان ساسردوت خودش را صدا زد.» “اما زخم تو، پیرزن؟” “این گوشهای من است. دو پوسته، یکی کوچولو و یکی بزرگ، پسرم – وقتی می گویید، از بین رفت. همانطور که ممکن است بگویید. رنگ مو : بدون موفقیت. دو نفر از تیم شکست خوردند! گروهبان با سوگند بزرگ گفت: «این چیزی است که از مردان قرض میدهند. کاپیتان وقتی از فقدان باخبر شد، فحش داد و قسم خورد و گفت: “باید آن مردان را داشته باشم. رنگ موی پلاتینه کنفی رنگ موی پلاتینه کنفی : بگذار فوراً آنها را پیدا کنند. آلز!” سرجوخه برتراند…
-
رنگ موی کرم پلاتینه
رنگ موی کرم پلاتینه : وقتی از گرگ صحبت می کنید -” دمش را می بینی… “هنوز نه، اما تقریباً – نگاه کنید!” از چند بوته در سمت راستمان دیدیم که پوزه قرمز لاموز مانند گراز وحشی در حال نگاه کردن است. رنگ مو : فویا، عبوس از تشنگی و گرفتگی مفاصل سفت، غرغر می کند و سرسختانه بر نگه داشتن سلاح ها و دسته هایش اصرار می کند. ما به عقب برمی گردیم و مثل همیشه انحرافی در راه رفتن بدون صف پیدا می کنیم. آنقدر غیر معمول است که فرد آن را غافلگیرکننده و سودآور می داند. بنابراین…
-
رنگ مو بلوند پلاتینه ماسه ای روشن
رنگ مو بلوند پلاتینه ماسه ای روشن : زمانی که خانه من بر او افتاد و او را کشت.” “این علامت را از کجا روی پیشانی ات گرفتی؟” صدا را ادامه داد. دختر گفت: «آنجا بود که جادوگر خوب شمال وقتی با من خداحافظی کرد مرا بوسید و نزد تو فرستاد. رنگ مو : او در رد پای زن بود. او چشم انداز فریبنده را دیده بود، روی خمیده یک سگ غوطه ور افتاد و بهار خود را ساخت. اما در آن بهار او بر سر ما افتاد. بزرگ با شناخت و ، فریادهای شادی سر داد. فوراً فکر دیگری…
-
رنگ موی عسلی متوسط ۶.۳۴
رنگ موی عسلی متوسط ۶.۳۴ : موهای ضخیم و پشمالو هر قسمت از آن را پوشانده بود و هیولایی با ظاهر وحشتناک تر قابل تصور نبود. خوشبختانه چوبدار قلع در آن لحظه قلب نداشت، زیرا از وحشت با صدای بلند و سریع میتپید. رنگ مو : سپس به سمت سقف چرخیدند و تا زمین پایین آمدند و چنان عجیب و غریب به اطراف چرخیدند که به نظر می رسید همه قسمت های اتاق را می بینند. و بالاخره دوباره به دوروتی نگاه کردند. “چرا باید این کار را برای شما انجام دهم؟” از اوز پرسید. «چون تو قوی هستی و…
-
رنگ موی عسلی متوسط بدون دکلره
رنگ موی عسلی متوسط بدون دکلره : تا به اتاقی که نگهبان دروازه ها زندگی می کرد رسیدند. این افسر قفل عینک آنها را باز کرد تا آنها را در جعبه بزرگ خود قرار دهد و سپس با مودبانه دروازه را برای دوستان ما باز کرد. “کدام جاده به جادوگر شریر غرب منتهی می شود؟” دوروتی پرسید. نگهبان دروازه ها پاسخ داد: “جاده ای وجود ندارد.” “هیچ کس هرگز نمی خواهد به این سمت برود.” “پس چگونه او را پیدا کنیم؟” از دختر پرسید. رنگ مو : مرد چوبی پاسخ داد: “چون من آن را می خواهم و شما به…
-
رنگ موی پلاتینه روشن با دکلره
رنگ موی پلاتینه روشن با دکلره : او به چوبدار گفت: نی مرا بیرون بیاور و روی دختر کوچک و سگ و شیر بپاش و زنبورها نمیتوانند آنها را نیش بزنند. این کار را مرد چوبی انجام داد، و در حالی که دوروتی نزدیک شیر دراز کشیده بود و توتو را در آغوش او گرفته بود. رنگ مو : همانطور که از بقیه برده است. اما مراقب باشید؛ زیرا او شریر و خشن است و ممکن است به شما اجازه ندهد او را نابود کنید. به سمت غرب حرکت کن، جایی که خورشید غروب می کند و نمی توانی او…
-
رنگ مو عسلی متوسط
رنگ مو عسلی متوسط : اما او اثر بوسه جادوگر خوب را بر پیشانی او دید و کوتاه ایستاد و به دیگران اشاره کرد که او را لمس نکنند. او به آنها گفت: “ما جرأت نداریم به این دختر کوچک آسیب برسانیم، زیرا او توسط نیروی خیر محافظت می شود و این از قدرت شر بیشتر است. رنگ مو : سپس دوروتی و شیر بلند شدند و دختر به مرد چوبی کمک کرد که نی را دوباره داخل مترسک برگرداند تا اینکه مثل همیشه خوب شد. بنابراین آنها یک بار دیگر سفر خود را آغاز کردند. جادوگر شریر وقتی زنبورهای…
-
رنگ موی پلاتینه متوسط
رنگ موی پلاتینه متوسط : و ترس او از آب بیشتر از ترسش از تاریکی بود، بنابراین وقتی دوروتی در حال حمام کردن بود، هرگز به آن نزدیک نشد. در واقع، جادوگر پیر هرگز آب را لمس نکرد و هرگز اجازه نداد که آب به هیچ وجه او را لمس کند. اما این موجود شرور بسیار حیله گر بود و سرانجام به فکر ترفندی افتاد که آنچه را که می خواست به او بدهد. رنگ مو : تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که او را به قلعه جادوگر شریر ببریم و آنجا بگذاریم.» پس با احتیاط و…
-
رنگ موی پلاتینه مردانه
رنگ موی پلاتینه مردانه : اصلاً به این وصلهها اهمیت نمیداد. وقتی سرانجام به اتاق دوروتی رفت و از او برای نجات او تشکر کرد، آنقدر خوشحال شد که از شوق گریه کرد و دوروتی مجبور شد با پیش بندش تمام اشک هایش را با احتیاط پاک کند تا مفاصلش زنگ نزند. . در همان زمان اشک های خودش از شادی دیدار دوباره با دوست قدیمی اش غلیظ و سریع فرو ریخت و این اشک ها نیازی به پاک کردن نداشتند. رنگ مو : او یک میله آهنی را در وسط کف آشپزخانه گذاشت و سپس با هنرهای جادویی خود…
-
رنگ مو پلاتینه مرواریدی
رنگ مو پلاتینه مرواریدی : که با صدای کوچک جیغ خود پرسید: “چه کاری می توانم برای دوستانم انجام دهم؟” دوروتی گفت: ما راه خود را گم کرده ایم. «میتوانید به ما بگویید شهر زمرد کجاست؟» ملکه پاسخ داد: “مطمئنا” “اما این راه بسیار خوبی است. رنگ مو : شیر را آنقدر با نوک دم پاک می کرد که کاملاً خیس می شد و ناچار شد به حیاط برود و آن را در آفتاب نگه دارد تا خشک شود. وقتی دوروتی گفتن تمام اتفاقاتش را به پایان رساند، گفت: «اگر مترسک را دوباره با خودمان داشتیم، من باید خیلی خوشحال…
-
رنگ مو بلوند نسکافه ای پلاتینه
رنگ مو بلوند نسکافه ای پلاتینه : اما اگر میخواهید میمونهای بالدار را صدا کنید، باید فرار کنیم، زیرا آنها پر از شیطنت هستند و فکر میکنند که آزار دادن ما بسیار سرگرم کننده است. “آیا آنها به من صدمه نمی زنند؟” دختر با نگرانی پرسید. “وای نه. آنها باید از پوشنده کلاه اطاعت کنند. خداحافظ!” و او با تمام موش هایی که به دنبال او عجله می کردند، از چشم ها دور شد. رنگ مو : دوروتی به داخل کلاه طلایی نگاه کرد و چند کلمه روی آستر نوشته شده بود. او فکر کرد که اینها باید جذابیت داشته…
-
رنگ موی پلاتینه تیره
رنگ موی پلاتینه تیره : شاهزاده خانم عصبانی بود و البته میدانست که چه کسی این کار را کرده است. او تمام میمونهای بالدار را پیش خود آورد، و او ابتدا گفت که بالهایشان را باید ببندند و همانطور که با کولالا رفتار کردهاند، با آنها رفتار کنند و در رودخانه بیندازند. اما پدربزرگم به سختی التماس کرد، زیرا میدانست که میمونها با بالهای بسته در رودخانه غرق میشوند. رنگ مو : زیرا شما در تمام این مدت آن را در پشت خود داشته اید.” سپس متوجه کلاه طلایی دوروتی شد و گفت: «چرا از جذابیت کلاه استفاده نمیکنی و…
-
رنگ موی بلوند پلاتینه اکسترا
رنگ موی بلوند پلاتینه اکسترا : بزرگ و وحشتناک. چرا دنبال من میگردی؟» آنها دوباره به تمام قسمت های اتاق نگاه کردند و سپس دوروتی که کسی را ندید پرسید: “کجایی؟” صدا پاسخ داد: “من همه جا هستم، اما برای چشم انسان های معمولی نامرئی هستم. رنگ مو : و کولالا نیز برای آنها سخنی محبت آمیز گفت. به طوری که گایلت در نهایت به آنها رحم کرد، به شرطی که میمون های بالدار باید سه برابر پیشنهاد صاحب کلاه طلایی را انجام دهند. این کلاه برای هدیه عروسی به ساخته شده بود، و گفته می شود که نصف پادشاهی…
-
بلوند زیتونی پلاتینه پادینا
بلوند زیتونی پلاتینه پادینا : او ممکن است در مجسمه سازی مشغول باشد. بارک با تمسخر گفت: «تا به حال پاهایت اینقدر سفید نبوده است. بلر میگوید: «در حال پوسیدگی، نمیدانی کجاست، آن ون ویژه؟» او در ادامه توضیح می دهد: “من باید به دنبال ون دندانپزشکی بگردم، تا بتوانند با عاج های من دست و پنجه نرم کنند، و آسیاب های قدیمی را که باقی مانده اند بردارند. اوی، به نظر می رسد اینجا مستقر است. رنگ مو : این نوسان زمان می برد و گروهی که بدین ترتیب از شمال به جنوب و از جنوب به شمال کشیده…
-
ترکیب رنگ موی شکلاتی موکا
ترکیب رنگ موی شکلاتی موکا : با وجود جاده ها و باتلاق ها در همه جا. حتی نباید تلاش کنید.” “خب، پس فردا ادامه می دهیم، فقط باید جایی برای گذراندن شب پیدا کنیم.” گفتم: «من با تو میروم، تا مزرعه پندو، آنها در آن مغازه کم ندارند. رنگ مو : در عین حال، مرخصی من قبل از اجازه او بود. علیرغم اینکه من راه افتادم – یک نفر اجازه نمی دهد نوبتش در شرکت بگذرد، نه؟ پس من پیش افراد قدیمی ماندم و منتظر ماندم. من آنها را به اندازه کافی دوست دارم، اما به همان اندازه در دهانم…
-
پلاتینه استار لیدی
پلاتینه استار لیدی : ورزش قدیمی. ماریت از او تشکر میکند و دستش را به او میدهد – “این اصلاً چیزی نیست. قربان. امیدوارم از مرخصی خود لذت ببرید.” “و من، او را محکم در آغوشم گرفتم و تا جایی که می توانستم او را بوسیدم. رنگ مو : خیلی خوب در آنجا خروپف میکنی، و میتوانی از صبح شروع کنی.» “درسته! بیایید تا اینجا حرکت کنیم.” “دوباره بیرون رفتیم. چه بارانی بود! ما از باربری خیس شده بودیم. آب از کف چکمه و ته شلوار به جوراب های ما ریخته شد و آنها نیز تا زانو خیس شده بودند.…
-
پلاتینه یعنی چی
پلاتینه یعنی چی : گویی از دریچه. بارک با تمسخر گفت: “نگران تیپ نرم کار نباش، وصله متقاطع قدیمی.” “چه فایده ای دارد؟” ولپات که زیر سقف شکننده و ناپایدار کاپوت روغنیاش پنهان شده بود، در حالی که آب از شیبهای درخشانش میریخت، و ظرف خالیاش را برای باران نگه داشته تا آن را تمیز کند، ولپات غرغر کرد: «من آدم بدی نیستم، نه. کمی از آن – و من به خوبی میدانم که این افراد باید در عقب باشند. رنگ مو : درست در آن لحظه رهگذر دیگری شروع به ضربه زدن به پنجره می کند – دیگری که…
-
مش بلوند پلاتینه روی موی مشکی
مش بلوند پلاتینه روی موی مشکی : اما او این برگه را به همه کاپیتانها، همه سرهنگها، همه سرگردها داده بود و همه با او دیوانه بودند. او در مورد آن به من گفت. چگونه این کار را انجام داد؟ یکدفعه بنشینید، ظاهر احمقانه ای بپوشید، شیرین کاری را انجام دهید، و مانند یک بسته کتانی کثیف بچرخید. رنگ مو : در همان اولین دهکده ای که مرا فرستادند، من دودها و دودها را به وفور دیدم و آنها اعصابم را به هم ریختند. در آنجا با انبوهی از احمق ها روبرو می شوید، گروه هایی از خدمات مختلف که…
-
بلوند پلاتینه روی موی مشکی
بلوند پلاتینه روی موی مشکی : پارادیس می گوید: «در مورد من، یکی از بدترین روزهای زندگی من زمانی بود. که به یک ژاندارم سلام دادم و او را به عنوان ستوان، با راه راه های سفیدش بردم. خوشبختانه – برای دلداری خودم نمی گویم. رنگ مو : او می گفت: “من یک نوع خستگی عمومی دارم.” آنها نمیدانستند چگونه او را ببرند، و بعد از مدتی فقط به او اجازه دادند پایین بیفتد – همه میتوانستند روی او پرتاب کنند. و با توجه به شرایط ترفندهایش را تغییر داد، میگیری؟ گاهی اوقات او مشکلی با پایش داشت – او…
-
مش پلاتینه روی موی مشکی
مش پلاتینه روی موی مشکی : اتاقی که در استان بود و تمام آن ردیف داغ و روشن در سرم فرو رفت. آنها فقط نیروهای کمکی در آنجا بودند، اما تعداد زیادی از نیروهای مسلح نیز در میان آنها وجود داشت. آنها تقریباً همه پیرمرد بودند، با علاوه بر این، چند جوان، اینجا و آنجا نشسته اند. وقتی یکی از جاروها گفت، کرکره ها باید بسته باشند، عاقلانه تر است. رنگ مو : اما چون احتمالاً درست است – خوشبختانه، فکر نمیکنم او مرا ندیده باشد.» یک سکوت مردان زمزمه کردند: “او،” آشکارا. “اما در مورد آن چه؟ نیازی به…
-
دودی پلاتینه روشن
دودی پلاتینه روشن : باید آنها را به دست آورید؛ این مانند یک تزئین است. اگر دوست دارند، اجازه دهید شغل های دلپذیری پیدا کنند، اما وقتی که خوب شده اند، در فضای باز مرد بودن را بازی نکنید. فرار کن و میشنوی که در مورد جنگها بحث میکنند، زیرا آنها با اشکالات بزرگ و نحوه مدیریت جنگ نزدیکتر از شما در تماس هستند و پس از آن، وقتی برگشتید، اگر برگشتید. رنگ مو : وقتی شما آنجا هستید. من باید در پایتخت بمانم در رحمت یک این عبارت لذتی آرام را در خارج از کشور ایجاد می کند، و…
-
زیتونی پلاتینه روشن
زیتونی پلاتینه روشن : شما با اراده آزاد خود از مسلسل ها سرپیچی کرده اید! آه، از آن دست بردار، فروتن!” اوی، این همیشه همان داستان است. آنها نمی توانند بعد از آن در اتاق پذیرایی بگویند، “تنز، اینجا هستم، به من نگاه کن تا داوطلبانه شرکت کنم!” “من آقایی را می شناسم که در فرودگاه ها نام نویسی کرده بود. رنگ مو : این شما هستید که در میان آن انبوه فرومایه ها، با حقایق کوچکی که دارید، اشتباه کنید. “آه، آن غروب، من به شما می گویم، همه آن سرها در بوی نور، احمقان آن مردمی که از…