بیشتر
پلاتینه یعنی چی : گویی از دریچه. بارک با تمسخر گفت: “نگران تیپ نرم کار نباش، وصله متقاطع قدیمی.” “چه فایده ای رنگ مو دارد؟” ولپات که زیر سقف شکننده و ناپایدار کاپوت روغنیاش پنهان کراتینه مو شده پروتئین تراپی مو بود، در حالی که آب از شیبهای درخشانش میریخت، و ظرف خالیاش را برای باران نگه داشته تا آن را تمیز الناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند، ولپات غرغر بیبی لایت مو کرد: «من آدم بدی نیستم، نه. کمی از آن – و من به خوبی میدانم که این افراد باید در عقب باشند.
رنگ مو : درست در آن لحظه رهگذر دیگری شروع به ضربه زدن به پنجره می الناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند – دیگری که برای یک لقمه قهوه می مرد. ماریت کنار در باز به جلو خم کراتینه مو شد و گریه بیبی لایت مو کرد: “یک ثانیه. ! “سپس بسته ای را که آماده بیبی لایت مو کرده پروتئین تراپی مو بود در آغوشم گذاشت. من یک بند انگشت ژامبون خریده پروتئین تراپی مو بودم – برای شام – برای ما – برای ما دو نفر – و یک لیتر شراب خوب. اما، ما فوی! وقتی دیدم! شما پنج نفر پروتئین تراپی مو بودید.
پلاتینه یعنی چی
پلاتینه یعنی چی : شما مهمان من لایت و هایلایت مو هستید.” “اوه، خانم، ما نمی توانیم آن را داشته باشیم!” “و چگونه آنها در مقابل یکدیگر تظاهرات و تعارف آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند! پیرمرد، می توانی هر چه دوست داری بگوئیم – شاید ما فقط شیاطین بیچاره باشیم، اما حیرت آور پروتئین تراپی مو بود، آن خوش اخلاقی کوچک. بیایید همراه باشید! “آنها یکی یکی بیرون می روند. من تا آخرین لحظه می مانم.
نیم دقیقه – ناراضی – خدای من، دلیلی برای این کار وجود داشت – اما خوشحالم که ماریت پسرها را مانند سگ بیرون نبیبی لایت مو کرده پروتئین تراپی مو بود، و من مطمئن پروتئین تراپی مو بود که او هم از من خوشش می آید که این کار را نبیبی لایت مو کردم. یکی از مرخصیها در حالی که دامن شنلش را بلند میالناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند و در جیب کتش میچرخد، گفت: «اما این تمام نیست. ما برای قهوهها به شما چه بدهکاریم؟» “هیچ، زیرا شب را با من ماندی.
من نمیخورنگ مو استم آنقدر تقسیم کنم، و الان هم کمتر میخواهم، ژامبون، نان و شراب رنگ مو است، آنها را به شما میدهم تا خودتان از آنها لذت ببرید. پسر من. در مورد آنها، ما به اندازه کافی به آنها بالیاژ مو داده ایم. ایودور آه می ککراتینه مو شد: «بیچاره ماریت». “پانزده ماه از زمانی که او را دیده پروتئین تراپی مو بودم. و کی دوباره او را ببینم؟ تا به حال؟ – این تصور از او جالب پروتئین تراپی مو بود.
او همه آن چیزها را در کیف من جمع بیبی لایت مو کرد-” کیسه بوم قهوه ای اش را نیمه باز می الناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند. “ببین، اینجا لایت و هایلایت مو هستند! ژامبون اینجا، نان، و مشروب. ما، دوستان قدیمی؟ IX خشم ولپات وقتی ولپات از مرخصی رنگ مو استعلاجی خود آمد، پس از دو ماه غیبت، او را محاصره بیبی لایت مو کردیم. اما او عبوس و ساکت پروتئین تراپی مو بود و سعی بیبی لایت مو کرد دور نانو کراتین مو شود. “خوب، در مورد آن؟ ولپات، چیزی برای گفتن به ما ندارید؟” “همه چیز را در مورد بیمارستان و مرخصی بیمار، خروس پیر، از روزی که با بانداژهایت به راه افتادی، با پوزه ات در پرانتز به ما بگو! حتماً چیزی از مغازه های رسمی دیده اید.
پلاتینه یعنی چی : پس صحبت کن، نوم دو دیو! ” ولپات گفت: «اصلاً نمیخواهم در این مورد چیزی بگویم. “این چیه؟ در مورد چی حرف میزنی؟” “من خسته کراتینه مو شدم – این چیزی رنگ مو است که لایت و هایلایت مو هستم! مردم آنجا، من از آنها حالم به هم می خورد – آنها مرا وادار می کنند که اسپری کنم، و شما می توانید به آنها بگویید که اینطور رنگ مو است!” “آنها با شما چه بیبی لایت مو کرده اند؟” “خیلی چمن، آنها لایت و هایلایت مو هستند!” ولپات می گوید.
او آنجا پروتئین تراپی مو بود، با سرش از گذشته، گوشهایش «دوباره چسبیده» و گونههای مغولیاش – سرسختانه در وسط دایره گیجی که او را محاصره بیبی لایت مو کرده پروتئین تراپی مو بود، قرار داشت. و ما احساس بیبی لایت مو کردیم که روزه بسته کراتینه مو شدن دهان در سکوت شوم به معنای فشار کراتینه مو شدید خشم جوشان در اعماق اوست. بالاخره چند کلمه از او سرریز کراتینه مو شد. چرخید – رو به عقب و پایه ها – و مشت خود را در فضای بی نهایت تکان بالیاژ مو داد.
بین دندان هایش گفت: تعبالیاژ مو دادشان زیاد رنگ مو است! به نظر می رسید که او دریای خروشان فانتوم ها را تهدید می الناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند و دفع می الناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند. کمی بعد، دوباره از او بازجویی بیبی لایت مو کردیم، زیرا خوب میدانستیم که نمیتوان خشم او را در خود نگه داشت و سکوت وحشیانه در اولین فرصت منفجر مینانو کراتین مو شود. در یک سنگر ارتباطی عمیق، دورتر، جایی پروتئین تراپی مو بود که بعد از یک صبح که در حفاری گذرانده پروتئین تراپی مو بودیم.
برای صرف غذا دور هم جمع کراتینه مو شده پروتئین تراپی مو بودیم. باران سیل آسا می بارید. سیل ما را در هم ریخته و خیس بیبی لایت مو کرده پروتئین تراپی مو بود و در زیر آسمان در حال انحلال ایستاده غذا می خوردیم. فقط با شاهکارهای مهارتی میتوانستیم از نان و قلدرها در برابر فوارههایی که از هر نقطه در فضا میریختند محافظت کنیم. و در حالی که غذا می خوردیم دست و صورت خود را تا حد امکان زیر غلاف خود می گذاشتیم.
باران میلرزید و میپرید و روی زرههای سست بافتهی ما جاری میکراتینه مو شد، و با بیرحمی آشکار یا پنهانکاری حیلهگرانه روی خودمان و غذایمان تأثیر میگذاشت. پاهایمان دورتر و دورتر فرو میرفت و در جویباری که در امتبالیاژ مو داد کف رسی سنگر میریخت، ریشه عمیقی میگرفت. برخی از چهره ها می خندیدند، هرچند سبیل هایشان چکه می بیبی لایت مو کرد.
دیگران به نان اسفنجی و گوشت شل و ول، یا به موشک هایی که از هر طرف پوست آنها را مورد حمله قرار می بالیاژ مو دادند، در هر نقصی در صفحه زرهی سنگین و کثیفشان، بداخلاق می آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند. بارکه که قلع آشغالش را در قلبش بغل بیبی لایت مو کرده پروتئین تراپی مو بود، به ولپات زمزمه بیبی لایت مو کرد: “خب پس، تو می گویی، خیلی از خربزه ها آنجا را دیده ای؟” “برای مثال؟” بلر فریاد زد.
پلاتینه یعنی چی : در حالی که غوغایی مضاعف می لرزید و کلمات او را پراالناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کنده می بیبی لایت مو کرد. “در راه چمن چه دیده ای؟” ولپات شروع بیبی لایت مو کرد: “آنها وجود تمام دکلره مو دارند – و سپس – تعبالیاژ مو داد آنها بسیار زیاد رنگ مو است، نام دو دیو! وجود رنگ مو دارد -” او سعی بیبی لایت مو کرد بگوید مشکل او چیست، اما فقط توانست تکرار الناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند: “تعبالیاژ مو داد آنها خیلی زیاد رنگ مو است!” مظلوم و نفس نفس زدن او یک لقمه نان خمیری را قورت بالیاژ مو داد.
که گویی تودهای بینظم و خفقانآور خاطراتش با آن همراه رنگ مو است. “آیا این شرکرهایی لایت و هایلایت مو هستند که می خواهید در مورد آنها صحبت کنید؟” “بوسیله خداوند!” او بقیه گوشت گاو خود را روی جان پناه انداخته پروتئین تراپی مو بود و این گریه، این نفس نفس زدن، به کراتینه مو شدت از دهانش خارج کراتینه مو شد.
آراگل گفت:
۱۰۲***۰۹۱۲-۹
در ساعت ۲۲:۴۸
در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۰۲
نیلوفر گفت:
۴۱۵***۰۹۱۴-۵
در ساعت ۱۹:۵۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۲۷
یعقوبی گفت:
۲۷۸***۰۹۳۶-۸
در ساعت ۱۲:۰۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۰۵
شبنم گفت:
۷۵۷***۰۹۱۲-۶
در ساعت ۲۳:۱۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۹/۲۱
آیناز گفت:
۶۷۰***۰۹۰۳-۱
در ساعت ۹:۴۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۹/۱۸
رویا گفت:
۹۱۱***۰۹۱۷-۲
در ساعت ۱۸:۱۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
رضایی گفت:
۵۹۲***۰۹۱۹-۵
در ساعت ۶:۰۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۷/۲۰
باران گفت:
۱۰۱***۰۹۱۲-۹
در ساعت ۱۷:۲۷
در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۱۰
توفیقی گفت:
۷۲۲***۰۹۱۱-۲
در ساعت ۱۰:۴۱
در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۲۷
بهار گفت:
۰۹۸***۰۹۱۲-۸
در ساعت ۲۳:۳۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۱۴
پرنیا گفت:
۳۰۳***۰۹۱۲-۳
در ساعت ۱۲:۱۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۲۰
رها گفت:
۶۰۸***۰۹۳۶-۷
در ساعت ۱۵:۲۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۱۴
پانیذ گفت:
۳۷۲***۰۹۱۹-۵
در ساعت ۱۹:۵۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۰۹
نیکی گفت:
۱۹۴***۰۹۱۲-۳
در ساعت ۱۶:۱۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۲۶
پریا گفت:
۵۹۵***۰۹۱۲-۴
در ساعت ۲۱:۰۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۸
پرستو گفت:
۸۹۱***۰۹۳۵-۶
در ساعت ۱۹:۴۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۶
تامیلا گفت:
۲۹۵***۰۹۱۲-۷
در ساعت ۱۲:۲۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۰
دریا گفت:
۱۱۱***۰۹۰۲-۲
در ساعت ۱۸:۱۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۲۸
درسا گفت:
۱۴۶***۰۹۳۸-۶
در ساعت ۱۳:۵۸
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۲۳
نیلوفر گفت:
۸۰۴***۰۹۱۲-۹
در ساعت ۵:۳۳
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۱۸
ساحل گفت:
۰۷۸***۰۹۳۵-۷
در ساعت ۲۳:۴۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۱۲
مری گفت:
۷۴۷***۰۹۱۴-۴
در ساعت ۸:۳۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۷
دل آرا گفت:
۶۳۹***۰۹۱۹-۵
در ساعت ۲۰:۴۱
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۳
مینا گفت:
۸۴۳***۰۹۱۲-۰
در ساعت ۵:۲۵
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲۶
رزا گفت:
۰۰۶***۰۹۳۷-۷
در ساعت ۸:۴۸
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲۰
سارا گفت:
۶۹۶***۰۹۹۲-۳
در ساعت ۱۲:۵۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۱۰
رها گفت:
۲۹۴***۰۹۱۸-۶
در ساعت ۱۶:۳۱
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۹
جواهریان گفت:
۶۱۱***۰۹۱۱-۱
در ساعت ۲:۳۶
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲
ساناز گفت:
۲۲۰***۰۹۹۰-۲
در ساعت ۱۷:۵۵
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۲۲
شمیم گفت:
۴۱۴***۰۹۳۶-۸
در ساعت ۲:۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۱۳
شایلی گفت:
۰۳۰***۰۹۳۳-۹
در ساعت ۱۴:۱۸
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
عسل گفت:
۱۳۶***۰۹۹۱-۶
در ساعت ۴:۳۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۹
نیلی گفت:
۷۲۲***۰۹۱۱-۴
در ساعت ۱۳:۵۴
در تاریخ ۱۴۰۱/۹/۳۰
غزل گفت:
۲۳۱***۰۹۱۴-۸
در ساعت ۱:۴۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۹/۵
هانیه گفت:
۲۷۸***۰۹۳۰-۴
در ساعت ۱۵:۴۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۱۴
فرگل گفت:
۱۸۰***۰۹۱۵-۹
در ساعت ۱۱:۱۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۳
نیکزاد گفت:
۸۲۱***۰۹۳۹-۸
در ساعت ۱:۱۷
در تاریخ ۱۴۰۱/۷/۱۰
رژین گفت:
۹۴۵***۰۹۳۹-۰
در ساعت ۲۰:۳۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۱۸
کاترین گفت:
۷۱۰***۰۹۱۷-۲
در ساعت ۱۲:۳۸
در تاریخ ۱۴۰۱/۵/۵
کیانلو گفت:
۲۹۴***۰۹۱۳-۲
در ساعت ۱۴:۳۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱۷
کیمیا گفت:
۹۹۲***۰۹۳۷-۴
در ساعت ۶:۵۴
در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱
گندم گفت:
۶۲۲***۰۹۰۵-۳
در ساعت ۱۲:۲۹
در تاریخ ۱۴۰۱/۳/۹
مهگل گفت:
۴۵۹***۰۹۳۵-۸
در ساعت ۱۵:۵۶
در تاریخ ۱۴۰۱/۳/۸
نگین گفت:
۶۷۱***۰۹۱۲-۵
در ساعت ۲۳:۴۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۲/۱۶
ویدا گفت:
۴۰۸***۰۹۱۱-۵
در ساعت ۱۱:۶
در تاریخ ۱۴۰۱/۲/۳
خاطره گفت:
۳۰۵***۰۹۱۲-۳
در ساعت ۱۳:۱۹
در تاریخ ۱۴۰۱/۱/۸