سالن زیبایی تهران
سالن زیبایی تهران
-
سالن زیبایی رز سرخ تهرانپارس
سالن زیبایی رز سرخ تهرانپارس : چنان اندام خود را بی حس کنند که نتوانند شاخه ها را نگه دارند. «شیر چه شده است؟» نیک موفق شد از ویلمور بپرسد که در حفرهای که از اتصال سه شاخه در یکی از بزرگترین اندامهای چوب زرد شکل گرفته بود، در نزدیکی او قرار داشت. از زمانی که روی درخت نشستیم او را ندیدم. فرانک گفت: «پسر بیچاره، وقتی صنوبر را بردند، او را به سمت رودخانه بردند. رنگ مو : سعی کردم از یقه اش بگیرم، اما نشد. آخرین چیزی که از او دیدم سر سیاهش در میان آب های جوشان…
-
سالن زیبایی رز سرخ نظرات
سالن زیبایی رز سرخ نظرات : چرا، من اعلام میکنم،» او در حالی که دید واضحتری از مردی که برای بستن او کار میکرد، ادامه داد، «من اعلام میکنم که این یکی از افرادی است که شما یک صبح خوب حدود سه هفته پیش او را مرخص کردید، آقای دی والدن! یک سیاهی به طور کلی مانند یک تخم مرغ برای یک تخم مرغ است، اما فکر می کنم می توانم به بینی و ابروهای آن شخص قسم بخورم. رنگ مو : درست نیست قربان؟» دی والدن پاسخ داد: «بسیار درست است، متأسفم که می گویم، نیک. “من بیشتر از…
-
سالن زیبایی رز سرخ در پیروزی
سالن زیبایی رز سرخ در پیروزی : خدایی که من از او با شما صحبت کردم و شما درباره او نخواهید شنید، او و تنها او می تواند آنچه را که می خواهید به انجام برساند. اگر می خواهی نعمت هایی را که می گویید به دست آورید، در برابر او سجده کنید و از او طلب کنید.» «اگر چنین سجده کنم، آیا پیامبر سفید پوستان به من اطمینان می دهد که آنچه را که برایش التماس می کنم دریافت خواهم کرد؟» میسیونر پاسخ داد: «نه، من نمی توانم چنین اطمینانی به شما بدهم. رنگ مو : خداوند دعا را…
-
سالن زیبایی رز سرخ
سالن زیبایی رز سرخ : یکی از سفیدها، هر کسی را که ممکن است انتخاب کنند، به تنهایی به دهکده بزرگ سفیدها می رود و کاما به عنوان راهنما با او می رود. اما مرد سفیدپوست لوله آتش را پشت سرش رها می کند، که نیازی به آن نخواهد داشت، زیرا کاما در راه غذا پیدا می کند. بقیه – آنها هم اینجا در روستا می مانند تا کاما برگردد و آنچه دیده و شنیده به من بگوید. رنگ مو : آیا این شما را خوشحال می کند؟ دی والدن گفت: “من آنچه را که گفتی به آنها گزارش خواهم…
-
سالن زیبایی رز سفید پیروزی
سالن زیبایی رز سفید پیروزی : او او را متقاعد کرده است که ارواح از تلاشهای من برای دور کردن مردمش از عقاید باستانیشان خشمگین هستند، و نتیجه، او به او اطمینان داده است، دیدار شدید بیماری، یا قحطی یا خشکسالی خواهد بود. در نتیجه، چوما به طور مثبت من را از تلاش برای تغییر دین یا حتی دعا کردن با خدای خود، تحت مجازات شدیدترین نارضایتی خود، منع کرده است. رنگ مو : همین امروز او این را به من گفته است.» “و شما آقا؟” ارنست با نگرانی پرسید. مبلغ سرزنشآمیز پاسخ داد: «من، ارنست، من، ارنست، البته به…
-
سالن زیبایی راز هنر مرزداران
سالن زیبایی راز هنر مرزداران : بیش از یک زن در نمازهایی که روزانه به خدای مسیحیان در کلبه مرد سفیدپوست خوانده میشد، شرکت کردند، علیرغم منع چوما، مائومو از آن شنید، و این حسادت و هشدار او را شدیدتر برانگیخت. همانطور که قبلاً گفته شد، او تا حدودی فریبکار و تا حدودی فریبکار بود. او میدانست که بسیاری از تظاهرهایش صرفاً جعلی بودند. رنگ مو : اما او به وجود ارواح شیطانی و قدرت آنها در صدمه زدن به انسانها اعتقاد داشت. او فکر میکرد که چنین آموزههایی مانند آنچه دی والدن ارائه میکند، باید در بالاترین درجه ناپسند…
-
سالن زیبایی راز چهره ها
سالن زیبایی راز چهره ها : و سگ های خونخواری که توسط سفیدپوستان نگهداری می شدند، قبل از اینکه بتواند قسمت بیستم راه را طی کند، او را زیر پا گذاشته و تکه تکه می کردند. چیزی جز تحمل کردنش نبود. رنگ مو : اتفاقاً مردی ساکن اودتشورن بود که اصالتی اروپایی داشت، اما هلندی نبود. تصور می شد که او یک انگلیسی است که به دلایلی نامعلوم تصمیم گرفته بود کشور خود را ترک کند. سالن زیبایی راز چهره ها سالن زیبایی راز چهره ها : او کمی به کوبو توجه کرد که ظاهر و رفتارش او را خوشحال…
-
سالن زیبایی راز خیابان سهروردی
سالن زیبایی راز خیابان سهروردی : تقریباً نیمه شب بود، و سواحل استخر توسط انبوهی از حیوانات محاصره شده بود، که عمدتاً از جانوران شکاری بزرگتر تشکیل میشدند، زمانی که به نظر میرسید یک احساس ناگهانی هشدار همه گروه متفرقه را برانگیخت. زرافهها سرهای باشکوه خود را بلند کردند، لحظهای هوا را خفه کردند و سپس بیصدا دور شدند. رنگ مو : پلنگ ها و نیلگهاوس آهسته تر حرکت کردند. شیرها ظاهراً از نارضایتی غرغرهای آهسته ای بر زبان آوردند، اما با این وجود به دنبال عقب نشینی دیگران بودند. حتی کرگدن سیاه عبوس، پس از مدتی که سرش را…
-
سالن زیبایی راز میرداماد
سالن زیبایی راز میرداماد : سومی توسط یک آسیگای سوراخ شود، در حالی که چهارمی – خود پزشک سفیدپوست – باید با سلاح خود بمیرد. امبو، در هر حال، جلاد است. این پیشنهاد برای غرور رئیس بیش از حد آزاردهنده بود، و برای از بین بردن شکست اخیر او بسیار مناسب بود و رد شد. همه در آن اتفاق نظر داشتند; و تصمیم گرفته شد که در همان روز انجام شود. رنگ مو : پستها هنوز از مکانهایی که در روز محاکمه مهارت ثابت شده بودند برداشته نشده بود و توافق شد که نمیتوان صحنه مناسبتری برای اعدام انتخاب کرد.…
-
سالن زیبایی رازمنا
سالن زیبایی رازمنا : لاوی و دو پسر دیگر از نزدیک او را تعقیب کردند و توسط اوماتوکو در سمت راست تیرک، که ویلمور نزدیک بود به آن وصل شود، در فاصله ۱۲ فوتی از آن قرار گرفتند. گیلبرت با لحنی آهسته گفت: «نگذارید مرگ او را ببینیم. “خیلی وحشتناک خواهد بود!” لاوی گفت: «نه، این برای هیچکدام از ما مفید نخواهد بود، اگرچه میدانم که او شجاعانه با آن برخورد خواهد کرد. رنگ مو : ما اینجا زانو می زنیم و در سکوت دعا می کنیم تا هر کدام به نوبت خود احضار شوند.» او در حین صحبت زانو…
-
سالن زیبایی راز
سالن زیبایی راز : من به سختی می توانم با خودم بفهمم چه اتفاقی افتاده است. همه چیز مثل یک رویاست! فقط احساس میکنم تا زمانی که در شکرگزاری شما برای این نجات شگفتانگیز به شما ملحق نشدم، نمیتوانستم به هیچ چیز فکر کنم.» فصل سیزدهم. رنگ مو : روز دوم پس از فرار تنگ مسافران ما بود که در فصل گذشته ذکر شد. پسران با حضور شیر، که دوباره کاملاً قوی به نظر می رسید، زیر سایه چند درخت صمغ نشسته بودند، در همسایگی نزدیک روستایی متروکه به نظر می رسید، تنها که خانه ها بسیار بزرگتر و محکم…
-
سالن زیبایی رابیا در نیاوران
سالن زیبایی رابیا در نیاوران : تکه تکه میشوند!» «مورچه ها، دکتر! شوخی میکنی حتما چی – اون کلبه اونجا، یا هر چی که هست، بیست فوت خوبه، و سی، قطرش، من برایش وثیقه می گذارم؟ مورچه ها این را می سازند! ممکن نیست.» لاوی گفت: به هر حال این درست است. من می دانم که آنها بیش از صد فوت در محیط پیدا شده اند. این تعداد بسیار زیاد مورچه ها است. رنگ مو : که آنها را قادر می سازد چنین خانه های بزرگی بسازند. و بالاخره کار آنها در مقایسه با حشره مرجانی اقیانوس آرام چیزی نیست.…
-
سالن زیبایی روژه بیوتی
سالن زیبایی روژه بیوتی : حیوان بیچاره، او هنوز کاملاً بهبود نیافته است. از سر راه برو، شیر؛ در مورد چی هستی اگر تو تشنه نیستی، در هر حال من هستم!» در حین صحبت، ماستیف را از سر راهش هل داد و با انداختن خود روی دست و زانو، کششی طولانی و خوشمزه را به خود اختصاص داد. او گفت: “تو نمی دانی چه چیزی خوب است، شیر.” این یک رنگ رم است و طعم عجیبی در مورد آب وجود دارد. رنگ مو : اما به زیبایی خنک و با طراوت است. بیا، بنوش، پسر پیر. این به شما خیر…
-
سالن زیبایی زنان زیبا
سالن زیبایی زنان زیبا : حتی در آن فاصله و با وجود نور نامشخص، ارنست می توانست اروپایی بودنش را درک کند. تا حدودی از این موضوع مطمئن شد، با صدای بلند فریاد زد و در حال حاضر مرد غریبه را دید که ایستاد و به پشت سر خود نگاه کرد. به نظر می رسید که منظره ارنست او را شگفت زده کرده بود، زیرا پس از چند لحظه به او نگاه کرد. رنگ مو : به سرعت به سمت گلن رفت تا او را ملاقات کند. وقتی نزدیکتر میشدند، وارلی میتوانست تشخیص دهد که تازه وارد مردی است که…
-
سالن زیبایی زن روز
سالن زیبایی زن روز : با لاوی امضا کرد تا سر فرانک را بلند کند و سپس مخلوط را در گلوی پسرک ریخت. سپس تا جایی که می توانست او را به گرمی پوشاند، کنارش نشست و دستش را گرفت. او تقریباً سه ربع ساعت بدون صحبت در آنجا نشست. سپس سرش را بلند کرد و گفت: «بیایید خدا را شکر کنیم. جان پسر نجات خواهد یافت. او شروع به عرق کردن شدید کرده است. رنگ مو : اکنون فقط باید او را به گرمی بپوشانیم و اثرات زهر از بین خواهد رفت.» فصل چهاردهم. در حالی که آنها یک…
-
سالن زیبایی زعفرانیه
سالن زیبایی زعفرانیه : اما هلندیها به تغییر قانون فکر نمیکردند و تصمیم داشتند بردگان خود را در تاریکی بتها نگه دارند تا اینکه خدمات خود را از دست بدهند.» وارلی گفت: «این چیزی است که من خواندم. و اشمیت مجبور بود مستعمره را ترک کند، مگر نه؟ او بود، و هرگز به آن بازنگشت، هر چند که به شدت آرزو داشت و دعا می کرد که بتواند. رنگ مو : دعای او پس از مرگش مستجاب شد و روحش در گروه خادمان مؤمنی که برای ادامه کار او برخاسته بودند بازگشت. من هرگز جرج اشمیت را در آفریقا ندیدم…
-
سالن زیبایی طرفه
سالن زیبایی طرفه : خون آدم به جوش میآید وقتی از وحشیگریهایی که کورتز و یارانش روی سرخپوستان بیدفاع انجام میدادند میخوانند. در مورد نقض وحشتناک عدالت، رحمت و حسن نیت که پیزارو در برخورد خود با پروی های ساده دل نشان داد. رنگ مو : اما نه کورتز و نه پیزارو هرگز اعمال ناعادلانهتر یا غیرانسانیتر از بور هلندی در طول یک قرن و نیم از مالکیت خود مرتکب نشدند. سالن زیبایی طرفه سالن زیبایی طرفه : دکتر با شنیدن این ادعا سرش را تکان داد. او گفت: “این زبان قوی است، آقای دی والدن.” «من تقریباً در تمام…
-
سالن زیبایی طراوت در تهران
سالن زیبایی طراوت در تهران : انبوهی از مواد بیضی شکل، به اندازه یک فیبر و تا حدی برشته شده بود. «هوم! طعم عجیبی دارد، اما نسبتاً خوب است. کمی بخور، چارلز، متوجه میشوی که غذای خوبی دارند.» لاوی با جدیت پاسخ داد: “متشکرم، نیک” “حشرات!” گیلبرت با لحنی از تعجب و انزجار تکرار کرد. “مطمئناً نمی توانی منظورش این باشد!” مشتی را که تازه به آن کمک کرده بود. رنگ مو : انداخت و با دهان و چشمان کاملا باز به دکتر نگاه کرد. دومی گفت: “اگر اشتباه نکنم آنها ملخ هستند.” “فرانک، آنها را اینجا تحویل بده، و…
-
سالن زیبایی طراوت تهران
سالن زیبایی طراوت تهران : آنها چندین آداب و رسوم مشترک دارند. به عنوان مثال، آنها گوشت خوک را نمی خورند، و نوعی سوسک را می پرستند، که من معتقدم هیچ ملت دیگری این کار را نمی کند. رنگ مو : در نهایت، بوشمنها، که گمان میرود شاخهای پستتر از همان نژاد هستند، دیوارهای زینتی و تختههای تخت سنگی با نقاشیهای دیواری، که در آن مسافران شباهتی به مصر باستان تشخیص دادهاند. “خب، مطمئناً جالب است. سالن زیبایی طراوت تهران سالن زیبایی طراوت تهران : من دوست دارم آن نقاشی ها را ببینم. اما، با فرض صحت نظریه شما مبنی…
-
سالن زیبایی طراوت
سالن زیبایی طراوت : بعد از مدتی سر با احتیاط ناپدید شد. فکر می کردم یکی از هوتنتوت هاست که کنجکاویش با آنچه به او گفته شده بود برانگیخته شده بود و می خواست همه چیز را با چشمان خود ببیند. اما اکنون به نظر می رسد که چیز دیگری در آن وجود دارد.» نیک گفت: “درست می گویی، ارنست.” چیزهای بیشتری در آن وجود دارد. رنگ مو : خب، دکتر، اولین چیزی که من توصیه می کنم این است که من و شما تا چهارشنبه اسلحه را عوض کنیم. فکر نمی کنم آنها تفاوت بین یک اسلحه و اسلحه…
-
سالن زیبایی طراحان مهرآباد جنوبی
سالن زیبایی طراحان مهرآباد جنوبی : از آنجایی که نیزههای مورد بحث برای استفاده خود رئیس طراحی شده بودند، بهترین کارگران بر روی آنها به کار گرفته شده بودند، و لاوی از مهارت و ذوقی که در ساخت به نمایش گذاشته شده بود، که به سختی میتوانست توسط بهترین کارگر انگلیسی پیشی بگیرد، واقعا شگفتزده شده بود. Umboo با انتخاب موشک های خود، اکنون آماده پرتاب آنها شد. رنگ مو : اولین آنها را در هوا کوبید و دستش را به این طرف و آن طرف حرکت داد، تا زمانی که دقیقاً مرتب شد، به عقب خم شد و آن…
-
سالن زیبایی طراحان
سالن زیبایی طراحان : وقتی همه جای خود را گرفتند، امبو علامت داد و رقص شروع شد. تماشاگران دست می زدند و نوعی زمان بی ادبانه را حفظ می کردند و اجرا را با آوازی یکنواخت پایین همراهی می کردند که هر چه شور و هیجان بیشتر می شد صدای آن بلندتر و بلندتر می شد. دختران در حالی که بازوهای خود را می چرخانند و پاهای خود را به راست و چپ بیرون می انداختند. رنگ مو : به دنبال یکدیگر در یک دایره پرواز می کردند و خربزه ها را از یکی به دیگری زیر ران های خود…
-
سالن زیبایی طلوع شمس مسعودیه
سالن زیبایی طلوع شمس مسعودیه : دو خدمتکار یا زندانبانهایشان، که میتوان آنها را درستتر نامید، و همان مواضع را در راهپیمایی گرفتند. آنها سه چهار ساعت در محل استراحت خود ماندند تا گرمای شدید روز تمام شد و سپس مسیر خود را از سر گرفتند. حدود ساعت پنج، توقف دوم انجام شد، و اوماتوکو که چند کلمه جدا از هم با رئیس صحبت کرد، لاوی را مورد خطاب قرار داد. رنگ مو : لاوی و فرانک در دست راست او و وارلی و نیک در سمت چپ او و اوماتوکو در حال راه رفتن بعدی به فرانک و لشو…
-
سالن زیبایی طلا سید خندان
سالن زیبایی طلا سید خندان : آنها از آنجا بیرون آمدند و برای مسافت قابل توجهی به سمت شرق پیش رفتند و بیشترین زحمت را کشیدند تا اثری از خود باقی نگذارند. پس از نیم مایل یا بیشتر از این راه رفتن محتاطانه، لاوی خطر را پایان یافته دانست. دوباره با شروع دوباره یورتمه سواری تیز که قبلاً در آن حرکت کرده بودند، در ساعتی دیگر به غارهایی در محدوده بلندی از صخره های آهکی رسیدند. رنگ مو : جایی که تصمیم گرفتند برای شب استراحت کنند. آنها آنقدر خسته بودند که نمی توانستند مراقب باشند. در عرض پنج دقیقه…
-
آرایش بانوان
آرایش بانوان : اما توبو، که نسبت به عمویش رفتار ملایمتری داشت، به آنها گفت که سگ در طول دو یا سه روز غیبت آنها بسیار بهبود یافته است و اکنون میتواند به خوبی راه برود. صبح روز بعد، مناظره ای در آپارتمان رئیس برگزار شد که البته لاوی و پسران به آن ورود نکردند. اما محتوایی که بعداً از آن آموختند. بین مشاوران اختلاف نظر قابل توجهی وجود داشت. رنگ مو : کالامبو و برخی دیگر برای این بودند که از مردان سفیدپوست سوگند یاد کنند که هیچ تلاشی برای بازپس گیری اموالشان یا مجازات کسانی که آنها را…