سالن زیبایی تهران
سالن زیبایی تهران
-
سالن آرایشی مینیاتوریست
سالن آرایشی مینیاتوریست : او روی کنده درخت بنیان نشسته بود و با نگاهی رویایی در چشمان مغناطیسی اش به دوردست خیره شده بود. من در حال بار کردن چند کارتریج بودم، و توجه زیادی نکردم تا اینکه شنیدم سالیوان و گودوین در یک دعوای کاملاً عصبانی صدای خود را بلند کردند. نات گفت: «اگر یک جفت دستکش داشتم، به زودی ثابت میکردم که درست میگویم. رنگ مو : جان گفت: «کاش داشتی. “در یک دقیقه شما چیزی نمی دانید.” گودوین میگوید: «نمیتوانی دو دقیقه قبل از مردی که اصول اولیه بوکس را میدانست بایستی». وزن و عجله شما تنها…
-
سالن زیبایی جردن تهران
سالن زیبایی جردن تهران : در زمان بازدید ما، خرگوش ها تقریبا کشور را ویران کرده بودند. چند گله گوسفند سعی میکردند با نوک زدن شاخههای بالاتری که خرگوشها نمیتوانستند به آنها برسند، زندگی خود را ادامه دهند، اما بسیاری از گلهها مجبور شدند تا دوردستها رانده شوند. مردم احساس درد و کبودی شدیدی میکردند. رنگ مو : و حتی شنیدن نام خرگوش آنها را عصبانی میکرد. حوالی ظهر برای ناهار در حومه یک دهکده کوچک توقف کردیم و خدمتکاران شاهزاده یک شام سرد خوب از شکار گلدانی، پاته د فوی گراس و مرغان سرد پهن کردند. شاهزاده دستور داده…
-
سالن زیبایی جردن
سالن زیبایی جردن : اما خدا را به یاد می آورم، زیرا آنها قطعاً به شیوه ای اسرارآمیز برای انجام شگفتی های خود حرکت می کنند.” ( هوستون دیلی پست ، صبح یکشنبه، ۱۰ می ۱۸۹۶.) یک مورد عجیب یک خبرنگار پست بعدازظهر دیگر با یک پزشک جوان هیوستون ملاقات کرد که با او به خوبی آشنا بود و به آنها پیشنهاد داد که به کافه ای همسایه بروند و یک لیموناد خنک بخورند. رنگ مو : پزشک موافقت کرد و به زودی پشت میز کوچکی در گوشه ای ساکت و زیر یک فن برقی نشستند. پس از اینکه پزشک…
-
سالن زیبایی حنزو مرزداران
سالن زیبایی حنزو مرزداران : این حرکت من است که تحت تأثیر قرار می گیرد. اندام تحتانی من از همخوانی در حرکات خودداری می کنند. اگر بخواهم در مسیر خاصی قدم بردارم، یکی از آنها گامی را که میخواهم برمیدارد، و دیگری سعی میکند از مسیری کاملاً متفاوت برود. به نظر می رسد که یکی از آنها آدامز است و دیگری ردموند. مطلقاً تنها زمانی که آنها موافقند زمانی است که من دوچرخه سواری می کنم. رنگ مو : و وقتی یکی بالا می رود وقتی دیگری پایین می آید، حرکات مخالف آنها البته پیشرفت من را تسهیل می کند.…
-
سالن زیبایی حسنا بیاتی نیا
سالن زیبایی حسنا بیاتی نیا : در حالی که او این کار را انجام می داد، یک آقایی خوش لباس که عصای مالاکا با سر طلایی حمل می کرد، از کنارش گذشت و به آرامی از کنار سایه خیابان عبور کرد، در سایه ای عمیق ایستاد و به نظر می رسید که منتظر کسی است. حدود پانزده دقیقه بعد مرد جوان وارد رستورانی در خیابان کنگره شد و با ترس روی میز نشست. رنگ مو : صندلی دیگری را به پهلویش کشید و با احتیاط داخل کیف فرشش گذاشت. پنج دقیقه بعد مردی خوش لباس با عصای مالاکا سر طلایی…
-
سالن زیبایی حنا بلوار ارتش
سالن زیبایی حنا بلوار ارتش : بیایید ببینیم، ساعت ده و نیم است. می توانیم کمی نگاه کنیم و سپس به هتل برویم و ساعت یازده و نیم بخوابیم. اجازه دهید من هزینه بلیط را پرداخت کنم.» آقای سیمونز گفت: «باشه، من هزینه آبجو را پرداخت کردم.» متصدی بار راه را از طریق راهروی کوچکی نشان داد، جایی که وارد در دیگری شدند و آقایی را پیدا کردند که آنها را متقاعد کرد بلیت هایی بخرند که آنها را به طبقه بالا می برد. رنگ مو : آنها صعود کردند و خود را در حلقه خانوادگی یک تئاتر کوچک یافتند.…
-
سالن زیبایی حنا تهرانپارس
سالن زیبایی حنا تهرانپارس : دو بار در سن آنتون در آنها بودهام. در این بازی که با دکمههای کوچک روی تختههای کوچک بازی میکنید، دیدم که یک فلر یک شب ۱۸ دلار برنده شد. کاپیتان گفت: “من معتقدم کنو.” “بله، همین است – کنو.” من متعهد نمی شوم که محل آپارتمان هایی را که بازدیدکنندگان بعدی ما به آنجا رفتند، توضیح دهم. خانههای قمار در هوستون تقریبا ناشناخته هستند. رنگ مو : و از آنجایی که این یک داستان واقعی است، تلاش برای دادن مکان مشخص به چنین موسسهای در شهری با اخلاقیات شناخته شده هیوستون با ناباوری روبرو…
-
سالن زیبایی حنا اکباتان
سالن زیبایی حنا اکباتان : یک بار دیگر کیسه فرش مشکی را باز کرد و چاقوی جیبی اش را بیرون آورد و هر دو دستش را داخل آن گذاشت. کاپیتان او را شنید که رشته بسته را برید و دستهایی که تودهای از پنج، ده و بیست را گرفته بودند بیرون آمدند. کیسه فرش همچنان جای خود را در دامانش حفظ کرده بود. رنگ مو : زمانش فرا رسیده بود. مانا نزدیک بود پایین بیاید. کبوتر از قبل در چنگال هایش بال می زد. مقتول دقیقاً در مرحله مستی مناسب بود. به اندازه ای که بی پروا باشد و خیلی…
-
سالن زیبایی حنا
سالن زیبایی حنا : ناگهان مکث کرد و آهنگ شکست و از لبانش افتاد. دختری با لباسی شبیه دهقانان سوئیسی، با حمل یک پارچ سنگی کوچک پر از آب، از مسیری که مسیر او را به دو نیم کرد، گذشت. موهای او از سبک ترین طلایی بود و بسیار زیر کمر تراشیده اش با بافتنی سنگین آویزان بود. چشمانش از میان گرگ و میش می درخشید و لب هایش که کمی از هم باز شده بود. رنگ مو : درخششی ضعیف از سفیدترین دندان ها را نشان می داد. شکارچی و دوشیزه گویی با یک انگیزه مشترک مجبور به مکث…
-
سالن زیبایی حدیث جنت آباد
سالن زیبایی حدیث جنت آباد : میزهای مختلف آن در یکی از فواصل مکرر اوقات فراغت آن. او دوشیزه ای با موهای مجعد و خوش اندام بود، و رفتاری دوستانه داشت، بنابراین سردبیر ادبی را برای حمله انتخاب کرد، بدون شک مجذوب هوای اشرافی او و ویژگی خاص او در نوشتن با دستکش بود. رنگ مو : او خواست، فرهایش را به طرف او تکان داد و با چشمان قهوه ای رنگارنگ به بالا خیره شد. “یک داستان، کوچولو؟” ویراستار ادبی در حالی که فرهای درخشان او را نوازش می کرد. سالن زیبایی حدیث جنت آباد سالن زیبایی حدیث جنت…
-
سالن زیبایی حدیث در تهرانپارس
سالن زیبایی حدیث در تهرانپارس : او وارد شد و نامه را دریافت کرد و در کمال تعجب، یک فلاسک ویسکی با ظاهر بدنام و تقریباً یک اونس ویسکی در آن باقی مانده بود که روی میزش ایستاده بود. رنگ مو : او به دنبال جایی بود که بطری را پرتاب کند، اما در پشتی قفل بود و او تلاش کرد تا پنجره ای را که مشرف به کوچه بود بالا بیاورد. همسر سرهنگ که تعجب کرده بود که چرا او اینقدر طولانی می شود، در را باز کرد و او را غافلگیر کرد، به طوری که به سختی فکر…
-
سالن زیبایی خانم گل تهرانپارس
سالن زیبایی خانم گل تهرانپارس : هر وقت به یک زمین خالی می رسید، می ایستاد و به هر طرف نگاه می کرد تا ببیند آیا ساحل صاف است یا نه، تا بتواند فلاسک را بیرون بیاورد و بیندازد. مردم شروع به تماشای او از پنجره کردند و دو یا سه پسر کوچک شروع به تعقیب او کردند. سرهنگ برگشت و به تندی با آنها صحبت کرد و آنها پاسخ دادند: «به پیرمردی نگاه کن که به دنبال جایی برای دراز کشیدن است. رنگ مو : آیا نمیخواهید به دکالبوز بروید و آن را چرت بزنید، آقا؟» سرهنگ بالاخره از…
-
سالن زیبایی خالق اینستاگرام
سالن زیبایی خالق اینستاگرام : ولگرد گفت: «شما یک روزنامه نگار هستید. من به شما خواهم گفت که چگونه به این نتیجه رسیدم. ده دقیقه است که تو را تماشا می کنم. میدانستم که اهل اوقات فراغت نیستی، چون با قدمهایی کمی تند روی پل میرفتی. ایستادی و شروع به تماشای تأثیر ماه بر آب کردی. یک مرد تاجر باید برای شام عجله داشته باشد. رنگ مو : وقتی سیگارت را بیرون آوردی، قبل از اینکه یکی را پیدا کنی، باید در سه یا چهار جیب احساس میکردی. یک روزنامه نگار در طول یک روز سیگارهای زیادی را به زور…
-
سالن زیبایی خالق بیوتی
سالن زیبایی خالق بیوتی : ناگهان بدون هیچ کلمه خداحافظی ناپدید شد و هیچ اثری از او پیدا نشد. او تعادل خوبی را در بانک به اعتبار خود واگذار کرد و جامعه مغزهای خود را به هم ریخت تا دلایلی را برای ناپدید شدن مرموز او حدس بزند. او هیچ خویشاوندی در هوستون نداشت و آشنایان و دوستان پروانهاش با بیثباتی ضرب المثلی به زودی اجازه دادند که او از ذهنشان خارج شود. رنگ مو : این راز به مدت طولانی روشن شده است. یک تاجر جوان هوستون که با مرد جوان جامعه ارتباط صمیمی داشت، در سپتامبر به اروپا…
-
سالن زیبایی خالقی پیروزی
سالن زیبایی خالقی پیروزی : یک اورنگ اوتانگ، دهقان مسن، که چهار دست بزرگش به هم گره شده بود، به او پیشنهاد کرد که داشتن چنین کمکی برای دوشیدن گاوها چقدر مفید است. با چهار دست دو برابر سریعتر می رفت. چه مقدار زیادی در زمان گرانبها صرفه جویی می شود. تصویر و خیلی چیزهای عجیب و غریب دیگر به ذهنش رسید. رنگ مو : آن سگ زوزهکش، آن خرگوش تیزبینی، از آن دستههایی هستند که در روزهای عادلانه میآیند تا کاغذهایشان را گریه کنند، اسباببازیهایشان را بفروشند، و غیره – یک خدمه پر سر و صدا و خشن. خدایا…
-
سالن زیبایی خالق در پیروزی
سالن زیبایی خالق در پیروزی : حتی به من می گویند که شهردار یک لایه ضخیم از آن را روی کلاه گیس خود گذاشته است که در حال فرسوده شدن بود. منطقه در آن غوطه ور بود، انگار هوا بوی مشک می داد. افسوس! هر چیزی جنبه بدی دارد جنبه خوب این امر تنها برای بازرگان بود، که اگرچه اجناس خود را برای انسان تضمین می کرد، اما از هر گونه مسئولیت دیگری سرباز زد. رنگ مو : جنبه بد برای مرغ ها و اردک ها بود. (من معتقدم که حتی غازها هم گاهی رنج میبردند.) نمیتوانم به شما بگویم…
-
سالن زیبایی خیابان فرشته
سالن زیبایی خیابان فرشته : وقتی صبح کریسمس فرا می رسد، پدرش خود را صاحب افتخار یک برف پاک کن قرمز جدید می بیند که علامت هزینه پانزده سنت را به دقت پاک کرده است و باید در جعبه لباس یک خانم جوان یک جفت دستکش جدید و یک جعبه خوب مشاهده کرد. بنبون های شکلاتی مرد چاق که یک واگن قرمز را به خانه می برد، در خارج از کشور است. رنگ مو : او عموماً مردی پرآوازه است که به خودساخته بودن خود افتخار می کند و با حمل بسته های شخصی خود به نشان دادن دموکراسی خود…
-
سالن زیبایی در هدیش مال
سالن زیبایی در هدیش مال : بیست قدم دورتر در یک فروشگاه اسباببازی هوستون، همین نوع اسباببازی برای سالها فروخته میشود. در گوشه ای گروهی از مردان جوان ایستاده اند. آنها یقههای روبهپایین و گل داودی سبک جدید میپوشند. کلاه آنها به سمت عقب متمایل می شود و موهای جلوی آنها به سمت پایین کشیده می شود. رنگ مو : در حال عبور به خانم ها خیره شده اند. چقدر چارلز داروین دوست داشت این مردان جوان را ببیند! اما افسوس! او بدون تکمیل زنجیره درگذشت. به تکههای مکالمه ادعایی که میتوان آنها را از فریب همزمان آنها تشخیص داد…
-
سالن های زیبایی هدیش مال
سالن های زیبایی هدیش مال : سال نو زنانه است. شکی نیست جز اینکه دنیا از نظر جنسیت زمان به شدت در هم آمیخته است. و باز هم، سال نو آغازگر کروبی با چشمانی پر از شادی های نبوی نیست، بلکه یک دونده تیره و تار و باستانی است که با خنده ای گیج آلود به حضور ما بال می زند و برای آن مناسبت جوان شده است. ما در برابر همین افسون ها سجده کرده ایم. رنگ مو : ما ماههای زیادی پیش در همان گوشها هیچ چیز نرمی را زمزمه کردهایم. ما آن گونههای رنگشده و پودر شده…
-
سالن زیبایی هدیش مال
سالن زیبایی هدیش مال : شهروندی بی قرار کف اتاق نشیمن خود را قدم می زند. ظاهراً بحرانی در این نزدیکی وجود دارد، زیرا پیشانی او منقبض شده است و دستانش عصبی به هم بسته شده و پشت سرش بسته نشده است. او منتظر چیزی است. ناگهان در باز می شود و پزشک خانواده اش با لبخند و تبریک وارد می شود. شهروند نگاهی پر از پرس و جو به او می اندازد. رنگ مو : پزشک می گوید: «همه چیز خوب است. “سه پسر خوب، و همه با هم هماهنگ هستند.” “سه؟” شهروند با لحن وحشتناکی می گوید: «سه!»…
-
سالن زیبایی قیچی شریعتی
سالن زیبایی قیچی شریعتی : سال نو مبارک به همه. ( هوستون دیلی پست ، صبح چهارشنبه، ۱ ژانویه ۱۸۹۶.) نگهبان، شب چیست؟ در زمانی که آلونزو چهاردهمین وداع با ملیسا خود را در دروازه باغ می کند و پدر فامیلیاس با عصبانیت از پنجره بلند شده اش صدا می زند. ارتشی از زحمتکشان به شهر راه می اندازد که وظایف آنها را به راه های پر زحمت می کشاند در حالی که جهان بزرگ در خواب است. رنگ مو : کم و بیش شیرین روی بالش. روزگاری بود که همه سارقهای صادق در همان ساعات اولیه شبها سرپوشیده بودند…
-
سالن زیبایی قیچی
سالن زیبایی قیچی : جایی که موتورهای خروپف در میان مایلها واگنهای باری پر بار به داخل و خارج میروند، و فانوسها در میان بیابانی از ریلها و قطارهای متحرک مانند مگسهای آتشنشانی بزرگ غیرعادی میرقصند و میچرخند. همیشه می توان چند مرد را دید که روی چهارپایه های بلند در پیشخوان ناهار تمام شب نشسته اند. رنگ مو : آنها اکثراً اعضای نیروی دیدهبانان هستند که برای نوشیدن یک فنجان قهوه یا خوردن یک فنجان قهوه وارد میشوند. ساندویچ کارمند شب در داروخانه بیشتر غم و اندوه و برخی از بدی های زندگی را می بیند. سالن زیبایی قیچی…
-
سالن زیبایی قصر صدف اتوبان افسریه
سالن زیبایی قصر صدف اتوبان افسریه : موهایش یخ زده است. کت او در سوراخ دکمه های اشتباهی بسته شده است. او یقه نمی پوشد. و در چشمان پلک زدن او، یک چشمک سرکش تلاش می کند تا بر اثرات از دست دادن خواب غلبه کند. او یک شهروند شناخته شده است و نیروی کمی از وضعیت غیرعادی او شگفت زده می شود. به سمت تلگرافچی میرود و نردههای دور میزش را میچسبد. رنگ مو : او با صدایی غمگین میگوید: «شای، میخواهد اخبار استارتلین را به دنیای خارج تلگراف کند. کابل ‘م به اروپا’ مژده را به همه کشورهای…
-
سالن زیبایی قصر صدف نظرات
سالن زیبایی قصر صدف نظرات : که جنگلر را در کارمندان خود نداشته باشد. روزنامه نگار یک چیز است و شاعر باید چیز دیگری باشد. ترکیبی از این دو – یا بهتر است بگوییم مردی که تلاش می کند کار هر دو را انجام دهد – تقریباً یک اتحاد متضاد است. رنگ مو : روزنامه نگار ضبط کننده برداشت های گذرا است. او از جریان سریع وقایع جاری هر چیزی که در خور توجه است به دست میآورد و بر دادههایش مهر اصالت خود میزند. سالن زیبایی قصر صدف نظرات سالن زیبایی قصر صدف نظرات : اگر هم داشته باشد…
-
سالن زیبایی قصر صدف پیروزی
سالن زیبایی قصر صدف پیروزی : چرا باید اصرار شود که بخواهم آن را به عنوان شعر در گلوی خود بچسبانم؟ اگر میخواهم، اجازه دهید جنگلی بزنم.» آقای هیل به ماهیت گذرا چنین آیهای پی میبرد که روزنامهنگار برای پر کردن فضا باید به نوشتن نیاز داشته باشد، اگرچه او برخی از جواهراتی را به این شکل نوشته است که مطالعه به سختی میتواند در آنها پیشرفت کند. رنگ مو : جای تردید وجود دارد که آقای فرانک استانتون، که آکوردهای بلند و ماندگاری را بر لیر خود زده است، با صدای جینگ هایی که هر روز برای روزنامه اش…