امروز
(جمعه) ۱۸ / آبان / ۱۴۰۳
سالن زیبایی قیچی
سالن زیبایی قیچی | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت سالن زیبایی قیچی را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با سالن زیبایی قیچی را برای شما فراهم کنیم.۱۹ مهر ۱۴۰۳
سالن زیبایی قیچی : جایی که موتورهای خروپف در میان مایلها واگنهای باری پر بار به داخل و خارج میروند، و فانوسها در میان بیابانی از ریلها و قطارهای متحرک مانند مگسهای آتشنشانی بزرگ غیرعادی میرقصند و میچرخند. همیشه می توان چند مرد را دید که روی چهارپایه های بلند در پیشخوان ناهار تمام شب نشسته اند.
رنگ مو : آنها اکثراً اعضای نیروی دیدهبانان هستند که برای نوشیدن یک فنجان قهوه یا خوردن یک فنجان قهوه وارد میشوند. ساندویچ کارمند شب در داروخانه بیشتر غم و اندوه و برخی از بدی های زندگی را می بیند.
سالن زیبایی قیچی
سالن زیبایی قیچی : مشتریان در تمام ساعات شب به فروشگاه سرگردان هستند. مردی با لباس نامرتب و رفتار بی حوصله یک بازدیدکننده مکرر است. او برای برخی از اعضای مریض خانوادهاش نسخه پزشک دارد، و فکر میکند که این که مغازهای باز است و منشی آماده تهیه داروی خود را میبیند، نعمت بزرگتری است تا اینکه مجبور شود برای بیدار شدن از خواب نیم ساعتی زنگ شب را بکشد.
لینک مفید : سالن آرایشگاه زنانه
یک کارمند خواب آلود، مانند زمان های گذشته. مردانی که ظاهری ناامید دارند، گاهی برای خرید سم – عموماً مرفین – وارد میشوند و گاهی زنی ناامید و بدبخت با چشمانی درشت با امیدی به تعویق افتاده و سرنوشتی بیرحم، به درون میرود و چیزی را طلب میکند که درد را برای همیشه باقی میماند. اغلب، در تاریک ترین ساعتی که می گویند قبل از طلوع صبح است.
مردی با عجله وارد می شود، چند پوند گچ آماده می خرد و از گوشه ای می لغزد و در واگنی که حاوی دو قوطی حلبی بزرگ و پر از خالص و غنی است دور می شود.
شیر جرسی. در آسایشگاه ها و بیمارستان ها، پرستاران و خواهران رحمت با چهره ای مهربان، در تمام طول شب دلخراش بر بالین بیماران خم می شوند و برای بسیاری دل دردناک و همچنین برای بدن های دردناک، تسلی و تسلی به ارمغان می آورند.
پزشکان نیز قسمت اعظم زندگی شبانه را می بینند. آنها روز و شب بیرون هستند. تلفن آنها را در تمام ساعات از تخت های گرم بیدار می کند. هر گاه در یک نزاع چاقو چشمک می زند، پزشک باید به دنبال آن باشد. اگر خانمی احساس میکند که در قلبش عصبی میشود، باید کالسکه بیرون بیاید و او را بفرستند تا در نیمهشب نبض او را حس کند.
او اغلب بر بالین زن یا فرزند آسیب دیده تماشا می کند، در حالی که شوهر در حال غواصی در جمعی شیطانی است. روی یک جعبه کالای خشک، ولگردی نشسته است و به آرامی پاهایش را می چرخاند. ساعت ۲ بامداد است و او در آنجا نشسته و در حال جویدن یک ترکش با یک نگاه مکرر به سمت پلیس در گوشه بعدی است.
اون اونجا چیکار میکنه؟ هیچ چی. آیا او امید، ترس، نفرت، جاه طلبی، نفرت، عشق یا آرزویی دارد؟ خیلی کم. شاید فلسفه واقعی او باشد. جان دیویدسون در شعری درباره او می گوید: تمام روز در خیابان ها معلق هستم، در شب من در مورد تا بتونم یه کم میخوابم اما برخیز، پیشاهنگ صبح، در طول سال همیشه می شنوم بلند، بلند، فریاد روحی. لباس های من به نخ ها و حلقه ها پوشیده شده است.
پوست من اینجا و آنجا نشان می دهد. در مورد صورت من، مانند جلبک دریایی، آویزان است ریش های درهم، موهای درهم ریخته ام، از ابروهای غاردار و پشمالو چشم های سنگی من خیره می شود. من نه هنر دستی بلدم، نه هنری، اما من بر سرنوشت غلبه کردم.
سالن زیبایی قیچی : چون قسمت بهتر را انتخاب کرده ام، و نه امید، نه ترس و نه نفرت. با نفسی آرام، بر درد و مرگ، صدقه من، تنها منتظرم. و هر روز، هر شب تماس می آید، نت بی صدا رنگ پریده، “آها” ضعیف از دیوار فرستاده شد از بهشت، اما بدون گلوی سرخ از نژاد انسان یا بذر سرافی، صدای فانتومی که با صدای بلند گریه می کند. این ایالت نزدیک به نیروانا است.
تنیسون صدای دیگری را زد که دیر یا زود بیشتر مردم آن را احساس می کنند، وقتی گفت: “زیرا، نه میل و نه تحسین، اگر کسی می توانست آن را بیاموزد، بیشتر از این بود که تمام روز را مانند یک سلطان قدیم در باغی از ادویه قدم بزند .” ولگرد در ساعات خسته شب می نشیند یا با بی هدفی دلخراش در خیابان ها پرسه می زند.
یا برای چند ساعت خواب ناآرام به داخل دهلیز یا درگاه می خزد. او راهحل رقتانگیز زندگی در بهترین حالتش است، زیرا اگرچه او به جای درد شدیدی بیحس شده است، اما مستقیماً با نقشه ذهن انسان که در کمال ناامیدی منتظر «صدقههای معین» است، مغایرت دارد. مرگ. یکی از مهمترین صنایع دنیا که در شب انجام می شود.
ساخت روزنامه بزرگ صبح است. خواننده معمولی که صبحها مقالهاش را بالای فنجان قهوهاش باز میکند، به ندرت فکر میکند که کار نیم صد مرد را نشان میدهد، تعداد زیادی از آنها تنها زمانی که روزنامهفروش شروع به بیدار شدن کرده باشد، گامهای عقب مانده خود را به سمت خانه خم میکنند. گریه آشنا وقتی شب فرا می رسد، تحریریه روز برای خانه آماده است.
سیم آسوشیتدپرس در پیام های خود از تمام نقاط جهان به صدا در می آید. ویراستار تلگراف مشغول گذاشتن «سر» بر روی نسخهی تایپی تلگرافدار است، و سردبیر شب آستینهایش را بالا زده، چماقاش را در دست گذاشته است و هنگام شروع، دعایی بیصدا برای کمک به الهه میخواند. تا از میان انبوهی از پیام های ارسالی خبرنگاران عبور کند.
سیم های ایالت باز می شود و پسران پیام رسان با ویژه شروع به ورود می کنند. سردبیر شهر و نیروهایش در آنجا هستند و مشغول نوشتن اخبار محلی از یادداشت هایی هستند که در طول روز گرفته اند. تلفن زنگ میخورد، خبرنگاری کلاهش را میگیرد و میرود تا کالا را بیاورد – شاید یک سرزنش – کسی که توسط یک واگن زیر گرفته است.
سالن زیبایی قیچی : آتشسوزی یا دزدی – چیزی که شهروندان خوب هنگام خوردن غذا نباید از دست بدهند. هش و کلوچه آنها در صبحانه. اتاق تحریریه شب ها شخصیت ها و صحنه های عجیب و غریب زیادی را می بیند.
مردم در انواع ماموریت های کنجکاو می آیند. شهروندی تلو تلو خوران از پله ها بالا می رود و تقریباً به داخل اتاق می افتد. نیرو به سادگی به او نگاه می کند و به کار خود ادامه می دهد.