بیشتر
رنگ مو مش زمینه تیره : روی میز گذاشت و گفت: “کلاغ، خروس، کلاغ!” خروس بانگ زد و دوکتی طلایی از اسکناسش افتاد. “اوه!” بچه ها گریه می آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند و کوچکترین التماس می بیبی لایت مو کرد: “او را مجبور کن دوباره این کار را بالناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند! پس دوباره کفاش گفت: کلاغ، خروس، کلاغ! و دوباره یک دوکت طلایی از صورت حساب خروس افتاد. بچه ها آنقدر سرگرم کراتینه مو شدند.
رنگ مو : بگویید: “کلاغ، خروس، کلاغ! ‘ او بانگ میزند و در حالی که بانگ میخواند یک دوکت طلایی از صورت حسابش میریزد!» “من چه آدم خوش شانسی لایت و هایلایت مو هستم!” کفاش کوچولو در حالی که با عجله به زمین برمی گشت با خود فکر بیبی لایت مو کرد. شب که کراتینه مو شد دوباره در همان میخانه توقف بیبی لایت مو کرد و وقتی وقت پرداخت هزینه شام رسید، خروس قرمز را روی میز گذاشت و گفت: “کلاغ، خروس، کلاغ!” خروس بانگ زد و مطمئناً یک دوکت طلایی از صورت حسابش افتاد.
رنگ مو مش زمینه تیره
رنگ مو مش زمینه تیره : در گوشه دودکش.” شاهزاده کفاش را با مهربانی قبلی پذیرفت و کاملاً مایل پروتئین تراپی مو بود که سفره را با خروس قرمز عوض الناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند. وقتی کفاش به دروازه برگشت، شیطان کوچک نگهبان گفت: “من می بینم که شما خروس قرمز را دارید. حالا فقط می خواهم به شما بگویم که یک خروس معمولی نیست. هر زمان که به پول نیاز دارید، تنها کاری که باید انجام دهید این رنگ مو است که آن خروس را روی میز بگذارید.
صاحب خانه طمع لب های حریص خود را لیسید و با عجله نزد همسرش رفت. زن گفت: ما یک خروس قرمز داریم. “من به شما می گویم که ما چه خواهیم بیبی لایت مو کرد: وقتی کفاش بخوابد، خروس ها را معامله می کنیم. او یک آدم ساده رنگ مو است و هرگز تفاوت را نمی داند.” پس صبح روز بعد بعد از صرف صبحانه، وقتی کفاش خروس خودش را روی میز گذاشت و گفت: کلاغ، خروس، کلاغ! البته هیچ اتفاقی نیفتاد به خروس گفت: «عجب تو چیست؟ “من باید تو را به شیطان برگردانم.
پس دوباره به جهنم ول بیبی لایت مو کرد و به شیطان کوچک نگهبان توضیح بالیاژ مو داد که خروس دیگر دوکت های طلایی را از صورت حسابش نمی ریزد. شیطان کوچولو گوش بیبی لایت مو کرد و پوزخند زد. “فکر می کنم شما می خواهید شاهزاده لوسیفر چیز دیگری به شما بدهد، نه؟” کفاش سر تکان بالیاژ مو داد. شیطان کوچولو گفت: “مطمئنم که این کار را خواهد بیبی لایت مو کرد.” “به نظر می رسد که او به شما علاقه زیادی داشته رنگ مو است.
اکنون توصیه من را بپذیرید و از او جفت چماق زیر تنور را بخواهید.” بنابراین کفاش وقتی دوباره به حضور لوسیفر هدایت کراتینه مو شد به شاهزاده توضیح بالیاژ مو داد که خروس قرمز دیگر کار نمی الناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند و لطفاً اعلیحضرت چیز دیگری به او بدهد. شاهزاده مهربان ترین پروتئین تراپی مو بود. او گفت: قطعاً. “خب پس اعلیحضرت، من آن جفت چماق را که زیر اجاق می بینم می خواهم.” لوسیفر چماق ها را به او بالیاژ مو داد و برای او سفر خوشی به خانه آرزو بیبی لایت مو کرد.
رنگ مو مش زمینه تیره : وقتی کفاش به دروازه برگشت، شیطان کوچک نگهبان سرش را تکان بالیاژ مو داد و چشمانش را پلک زد. او گفت: “کفشساز، اینها باشگاههای خوبی لایت و هایلایت مو هستند! نمیدانی چقدر خوب لایت و هایلایت مو هستند! چرا، هر کاری که به آنها بگویی انجام میدهند! اگر به مردی اشاره کنی و به او بگوییم: “آن شخص را قلقلک بده! ‘ آنها می پرند و او را زیر دنده ها قلقلک می دهند. آنها او را می زنند.
اگر بگویید: او را بزن! حالا می خواهم این چماق ها را روی آن صاحبخانه و همسرش امتحان کنید، زیرا آنها با شما حقه بازی می کنند. آنها سفره و خروس شما را دزدیده اند. وقتی امشب به میخانه رسیدید، آنها خواهند آمد. در یک جشن عروسی شرکت کنید و آنها خواهند گفت که جایی برای شما نتمام دکلره مو دارند. بحث نکنید اما بی سر و صدا کلوپ های خود را بیرون بیاورید و دستور بده تا در میان مهمانان عروسی بکوبند.
سپس دستور بده که صاحبخانه و همسرش را بزنند و آن دو بزودی برای رحمت گریه خواهند بیبی لایت مو کرد و بیشتر حاضرند اموالت را به تو برگردانند.» کفاش از نصیحت خوب شیطان کوچک نگهبان تشکر بیبی لایت مو کرد و با گذاشتن چماق ها در کیفش دوباره به زمین رفت. وقتی به میخانه رسید، مطمئناً یک جشن عروسی در حال جشن گرفتن و رقصیدن پیدا بیبی لایت مو کرد. “از اینجا برو بیرون!” صاحبخانه گریه بیبی لایت مو کرد “جای تو نیست!” کفاش بدون هیچ حرفی قمه هایش را بیرون آورد.
رنگ مو مش زمینه تیره : گفت: باشگاه ها، در میان مهمانان عروسی بکوبید! فوراً دو چماق در میان مهمانان عروسی به هم زدند، برخی را قلقلک بالیاژ مو دادند و برخی را پایین انداختند، تا جایی که محل غوغا کراتینه مو شد. حالا صاحبخانه و زنش را بزن! کفاش گریه بیبی لایت مو کرد در آن هنگام، چماق ها به سمت صاحبخانه و همسرش رفتند و شروع به زدن آنها بر سر و شانه هایشان آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند تا اینکه هر دو در برابر کفاش زانو زدند و التماس دعا آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند.
آیا حاضری سفره و خروسم را به من پس بدهی؟” کفاش پرسید. “بله بله!” آنها گریه آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند. “فقط کلوپ های خود را خاموش کنید و ما سفره و خروس خود را به شما پس خواهیم بالیاژ مو داد – قسم می خورم که این کار را خواهیم بیبی لایت مو کرد!” وقتی که فکر بیبی لایت مو کرد به اندازه کافی آنها را تنبیه بیبی لایت مو کرده رنگ مو است، کفاش دستور بالیاژ مو داد که چماقها را متوقف کنند و صاحبخانه و همسرش با همان سرعتی که پاهای لرزانشان میتوانست آنها را حمل الناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند.
تکان خوردند. در حال حاضر با سفره و خروس برگشتند. بنابراین کفاش وقتی به خانه رسید، هر سه هدایای شیطان را با خیال راحت در کیفش گذاشت. “حالا همسر!” او گریه. حالا بچه ها! سفره را پهن بیبی لایت مو کرد و گفت: “گوشت و نوشیدنی برای ده!” فورا چنان ضیافتی پدید آمد که برای لحظه ای زن بیچاره و بچه های گرسنه چشمانشان را باور نآمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند. سپس آنها شروع آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند.
رنگ مو مش زمینه تیره : و اوه! من نمی توانم شروع کنم به شما بگویم همه چیزهایی که خوردند! وقتی دیگر نتوانستند غذا بخورند، کفاش گفت: “این همه چیز نیست. من چیز دیگری در کیفم دارم.” قمه ها را بیرون آورد و گفت: باشگاه ها، بچه ها را قلقلک دهید! فوراً چماقها بین بچهها چرخیدند و آنها را زیر دندهها قلقلک بالیاژ مو دادند تا اینکه همه از خنده غرش آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند. “و این همه چیز نیست!” کفاش گفت “من چیز دیگری در کیفم دارم.” خروس قرمز را بیرون آورد.
آراگل گفت:
۱۰۲***۰۹۱۲-۹
در ساعت ۲۲:۴۸
در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۰۲
نیلوفر گفت:
۴۱۵***۰۹۱۴-۵
در ساعت ۱۹:۵۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۲۷
یعقوبی گفت:
۲۷۸***۰۹۳۶-۸
در ساعت ۱۲:۰۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۰۵
شبنم گفت:
۷۵۷***۰۹۱۲-۶
در ساعت ۲۳:۱۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۹/۲۱
آیناز گفت:
۶۷۰***۰۹۰۳-۱
در ساعت ۹:۴۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۹/۱۸
رویا گفت:
۹۱۱***۰۹۱۷-۲
در ساعت ۱۸:۱۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
رضایی گفت:
۵۹۲***۰۹۱۹-۵
در ساعت ۶:۰۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۷/۲۰
باران گفت:
۱۰۱***۰۹۱۲-۹
در ساعت ۱۷:۲۷
در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۱۰
توفیقی گفت:
۷۲۲***۰۹۱۱-۲
در ساعت ۱۰:۴۱
در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۲۷
بهار گفت:
۰۹۸***۰۹۱۲-۸
در ساعت ۲۳:۳۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۱۴
پرنیا گفت:
۳۰۳***۰۹۱۲-۳
در ساعت ۱۲:۱۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۲۰
رها گفت:
۶۰۸***۰۹۳۶-۷
در ساعت ۱۵:۲۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۱۴
پانیذ گفت:
۳۷۲***۰۹۱۹-۵
در ساعت ۱۹:۵۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۰۹
نیکی گفت:
۱۹۴***۰۹۱۲-۳
در ساعت ۱۶:۱۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۲۶
پریا گفت:
۵۹۵***۰۹۱۲-۴
در ساعت ۲۱:۰۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۸
پرستو گفت:
۸۹۱***۰۹۳۵-۶
در ساعت ۱۹:۴۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۶
تامیلا گفت:
۲۹۵***۰۹۱۲-۷
در ساعت ۱۲:۲۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۰
دریا گفت:
۱۱۱***۰۹۰۲-۲
در ساعت ۱۸:۱۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۲۸
درسا گفت:
۱۴۶***۰۹۳۸-۶
در ساعت ۱۳:۵۸
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۲۳
نیلوفر گفت:
۸۰۴***۰۹۱۲-۹
در ساعت ۵:۳۳
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۱۸
ساحل گفت:
۰۷۸***۰۹۳۵-۷
در ساعت ۲۳:۴۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۱۲
مری گفت:
۷۴۷***۰۹۱۴-۴
در ساعت ۸:۳۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۷
دل آرا گفت:
۶۳۹***۰۹۱۹-۵
در ساعت ۲۰:۴۱
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۳
مینا گفت:
۸۴۳***۰۹۱۲-۰
در ساعت ۵:۲۵
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲۶
رزا گفت:
۰۰۶***۰۹۳۷-۷
در ساعت ۸:۴۸
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲۰
سارا گفت:
۶۹۶***۰۹۹۲-۳
در ساعت ۱۲:۵۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۱۰
رها گفت:
۲۹۴***۰۹۱۸-۶
در ساعت ۱۶:۳۱
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۹
جواهریان گفت:
۶۱۱***۰۹۱۱-۱
در ساعت ۲:۳۶
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲
ساناز گفت:
۲۲۰***۰۹۹۰-۲
در ساعت ۱۷:۵۵
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۲۲
شمیم گفت:
۴۱۴***۰۹۳۶-۸
در ساعت ۲:۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۱۳
شایلی گفت:
۰۳۰***۰۹۳۳-۹
در ساعت ۱۴:۱۸
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
عسل گفت:
۱۳۶***۰۹۹۱-۶
در ساعت ۴:۳۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۹
نیلی گفت:
۷۲۲***۰۹۱۱-۴
در ساعت ۱۳:۵۴
در تاریخ ۱۴۰۱/۹/۳۰
غزل گفت:
۲۳۱***۰۹۱۴-۸
در ساعت ۱:۴۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۹/۵
هانیه گفت:
۲۷۸***۰۹۳۰-۴
در ساعت ۱۵:۴۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۱۴
فرگل گفت:
۱۸۰***۰۹۱۵-۹
در ساعت ۱۱:۱۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۳
نیکزاد گفت:
۸۲۱***۰۹۳۹-۸
در ساعت ۱:۱۷
در تاریخ ۱۴۰۱/۷/۱۰
رژین گفت:
۹۴۵***۰۹۳۹-۰
در ساعت ۲۰:۳۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۱۸
کاترین گفت:
۷۱۰***۰۹۱۷-۲
در ساعت ۱۲:۳۸
در تاریخ ۱۴۰۱/۵/۵
کیانلو گفت:
۲۹۴***۰۹۱۳-۲
در ساعت ۱۴:۳۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱۷
کیمیا گفت:
۹۹۲***۰۹۳۷-۴
در ساعت ۶:۵۴
در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱
گندم گفت:
۶۲۲***۰۹۰۵-۳
در ساعت ۱۲:۲۹
در تاریخ ۱۴۰۱/۳/۹
مهگل گفت:
۴۵۹***۰۹۳۵-۸
در ساعت ۱۵:۵۶
در تاریخ ۱۴۰۱/۳/۸
نگین گفت:
۶۷۱***۰۹۱۲-۵
در ساعت ۲۳:۴۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۲/۱۶
ویدا گفت:
۴۰۸***۰۹۱۱-۵
در ساعت ۱۱:۶
در تاریخ ۱۴۰۱/۲/۳
خاطره گفت:
۳۰۵***۰۹۱۲-۳
در ساعت ۱۳:۱۹
در تاریخ ۱۴۰۱/۱/۸