بخش بالیاژ مو
بخش بالیاژ مو
-
بالیاژ خاکستری
بالیاژ خاکستری : او را از کجا آوردی؟” پیتکین را خواست. “بیرون از آن غرفه یونده” دست ثابت با اشاره گفت. “این جایی بود که تو کلتت را گذاشتی، نه؟” پیتکین پرسید به عمو گیب “بله، خوب، من او را آنجا گذاشتم، اما این او نیست.” “اوه حالا بیا” پیتکین خندید، “تو خیلی بهش فکر کردی و شما می ترسید. رنگ مو : که اشتباهی را انتخاب کرده باشید. ورزش باش، گیب؛ چوب با معامله شما.” “تعدادی از تجارت میمونها در طول سال انجام شده است” سیاه پوست سالخورده زمزمه کرد. “در شب قدم زدم”، مبه. پسر، گروهبان اسمیت را…
-
بالیاژ فری هند
بالیاژ فری هند : مشکوک باشید که کسی آنها را تغییر داده است کلت بر شما، اما مگر اینکه——” “‘ببخشید، اوه،” گیب را قطع کرد، “اما من فراتر رفتم”. مشکوک’ آی تی اکنون. من می دانم انجام شد.” “نمیگویی!” “بله، شواهد را گرفتم. مولیگان، او به من می گوید jus’ قبل’ او چراغ خاموش، ‘Gabe،’ او میگوید، “آن کلت اسمیت، او به شما تعلق دارد.” حقوق. پیتکین، او یک سوئیچ پس از یوو می کشد. رنگ مو : اول به رختخواب رفت شب.’ او می گوید که او این کار را دیده است. “مبه پسر تازه داشت تلاش می کرد’…
-
بالیاژ
بالیاژ : یک رشته با خود آورد از اسبها، یک مربی سیاهپوست آرام و آرام، یک جوکی ایرلندی به نام مولیگان، و دو دست ثابت، که هر کدام به سیاهی آس از بیل پیست جنگل همیشه به طرز عجیبی غنی بوده است سارقان و مردان بزرگراهی را که همه چیز را میگیرند، دستگیر کنید. رنگ مو : اما بعد از آنها سیستم آقای پیتکین را از نزدیک مطالعه کرده بودند، این آقایان از انجام آن خودداری کردند با او به عنوان گروچی وارد یک اتحاد محافظتی شوید گفت، “مکنده هرگز نشنیده بود که باید وجود داشته باشد.” ناموس در میان…
-
بالیاژ نسکافه ای هلویی
بالیاژ نسکافه ای هلویی : اما پیتکین را دید به محض اینکه آن جنتلمن روباهی وارد پادوک شد و پس از آن او شاگرد دو صلیب را از نزدیک تماشا کرد. آی تی واضح بود که بازدید پیتکین هیچ اهمیت تجاری نداشت. رنگ مو : او بود از آن جور آدم هایی نیست که دوشیزه بازی کند و بعد از چند شوخی سخنانی خطاب به گیب پیر، او دوباره به رینگ شرط بندی رفت. بالیاژ نسکافه ای هلویی بالیاژ نسکافه ای هلویی : جایی که او این واقعیت را یادداشت کرد که روی بیشتر تخته سنگ ها ژنرال دووال ۴۰…
-
بالیاژ هلویی
بالیاژ هلویی : بقیه دیدند فلش ژاکت گیلاسی روی ریل، نگاهی اجمالی به یک سیاهپوست کوچک سر گلوله که خود را به سمت جلو پرتاب می کند رکاب – و مسابقه تمام شد. جوکی موزبی جونز آورده بود حریف خونه به خونه برنده نصف طول. حیرت زده بود سکوت در حالی که اعداد در جای خود قرار گرفتند. رنگ مو : تنها با یک شکست هیاهوی فوق العاده از شانگهای، کمیسر شرط بندی. “خب” قاضی شریک در حالی که به رئیس خود نگاه می کرد گفت: “چه کار می کنی؟” از آن ساخت؟ برنده چیزهای زیادی باقی مانده بود، نه؟…
-
تکنیک بالیاژ هورس شو
تکنیک بالیاژ هورس شو : دارید؟” پیتکین با بی حوصلگی پرسید. “شنیدی چی؟” و گیب لبه کلاهش را لمس نکرد. «ما دروازه را دریافت کردیم – هشدار داده شد: ورودها رد شد.» “شکوه!» مربی پیر انزال کرد. “زمانی که آنها گیتین بودند’ به سوی شما!” “این چیه؟” پیتکین فریاد زد. “چرا ای سگ شکاری سیاه، من–” [صفحه ۲۷۵] “یو’ هیچ کاری نمیکنم!” گیب با قاطعیت گفت. “پیتکین، یو’ یک’ من هستم ازطریق؛ شما’ یک’ من تمام شد! رنگ مو : یو’ همه دردسرها را برایم ایجاد کرد’ حوا رفتن’ ساختن نکس’ زمانی که شما را کچ می کنند’ تقلب’ در…
-
بالیاژ هورس شو
بالیاژ هورس شو : دویدن او را می دانست[صفحه ۱۹۳]عادت ها از دیدن او که به طور پیوسته به سمت بالا می رود شگفت زده شدند در کشش پشت مرسوم بود که الیشع شروع به دویدن می کرد قطب نیم مایلی-معمولاً از یک موقعیت انتهایی-اما امروز او حتی قبل از رسیدن. رنگ مو : به آن نقطه، بیرونی ها را دره می زد و در پیچ بالایی با رعد و برق به جایگاه دوم رسید شبح تنها پنج طول دورتر است. جوکی وارداتی روی اسب پارکر یک نگاه به پشت سرش انداخت و در سر کشش نشست به سختی در…
-
هایلایت بالیاژ موی مشکی
هایلایت بالیاژ موی مشکی : که ضرری ندارد هر کس را اداره کند – یک هوسر صادق بیرون رفت و به دنبال آن دوید و به دست آورد آن، و’ او در حال اجرا بود’ برای شما در هر مرحله از راه! اینجا، آن را بگیرید.” چک را در دست پسرک فرو کرد و گذاشت روی دست او بماند اعتباری که او قبل از نگاه کردن به آن پاسخ داد. “من-من اشتباه کردم ای قدیمی،” او با لکنت گفت: “از اول اشتباه بود. رنگ مو : من – من نمی توانم این را تحمل کنم. من فقیر نیستم و من—-”…
-
بالیاژ بهتره یا هایلایت
بالیاژ بهتره یا هایلایت : اما شما نمی توانید همیشه برنده شوید، می دانید، قدیمی!” “چرا، بله،” کاری به آرامی گفت: “این یک واقعیت است، جانسون. هیچکس جز الف خوک می خواهد همه زمان برنده شود. و ای کاش ول نمی کردی من در پشت آن من تقریباً تنباکوی خود را قورت دادم.” جانسون با صدای بلند خندید. “آهنگ ما را چگونه دوست دارید؟” او درخواست کرد. رنگ مو : تراک شما خوب است” پیرمرد فقط با یک سایه پاسخ داد تاکید بر جایی است که بیشترین فایده را دارد. “بازدیدکننده نیست’ با این حال، به نظر می رسد در…
-
بالیاژ عسلی روشن
بالیاژ عسلی روشن : اجازه دهید کری او را اداره کند اسبها، و پسران ما از سیاهپوست کوچک مراقبت خواهند کرد.” “الیشع کاملاً یک اسب است” جانسون نظر داد. “اگر مراقبت کنند از او، آنها کمی خواهند رفت.” “نگرانی در مورد الیشع چه فایده ای دارد؟” مک مانوس پرسید. “کاری هنوز او را در جلسه شروع نکرده است. رنگ مو : او سعی می کند مقداری از آن را بگیرد خمیر با الیاس و اشعیا و دیگران. خیلی هم نیستند بسیار.” “خب، اگر الیاس نبود، امروز همانجا بود” برای یک مداخله به موقع هرازگاهی.” جانسون پوزخندی زد به طور گسترده…
-
بالیاژ مو برای عروس
بالیاژ مو برای عروس : اکنون، تقریباً همه میدانند که اطلاعات جعبه خوراک، نوک پایین و سطح مرده را می توان در پشت هر انباری برداشت جایی که مهمانداران، پسران ورزشکار و شاگرد جوکی دور هم جمع می شوند. در چنین گردهمایی زبان ها شل می شود و افراد به دقت محافظت می شوند. رنگ مو : اسرار مربیان و صاحبان برای کسی که جذب می کند در خطر است موضوع گفتگو اسب و سپس اسب بیشتر است. شانگهای دقیقاً می دانست کجا باید برود و مأموریت خود را ترک کرد با خوشحالی سوت می زند و دو دلار نقره…
-
بالیاژ مناسب عروس
بالیاژ مناسب عروس : اگه گرفت بذارش بیرون کمی چپ’! او را رها کنید!” هرمان که از این کلمات محبت آمیز غافل شد، دستورات خود را فراموش کرد: همه چیز را فراموش کردم جز هیجان مسابقه. پاشنه هایش را به داخل سوار کرد کناره های زنگبار و خمیده در زین.[صفحه ۲۱۴]باد سرد سحر مثل چاقو بریده. رنگ مو : بعد از مدتی ناله ای از پشت سر آمد. “هیچ’ به آن، جوک! تو هم خوبی! خیلی خوب! منتظرم باش.” هرمان مهار شد و به زودی موسی دوباره در کنارش بود. “کانتر’em a در حال حاضر،” او گفت. “بگو کی اینجوری…
-
بالیاژ عروس
بالیاژ عروس : چیزی هم؟” [صفحه ۲۱۸] “حدس می زنم درست باشد، اسمایلی. شما این یکی را امروز گرم نکردید. چرا؟” “این او را خیلی عصبی میکرد: جمعیت و همه چیز.” “آیا او مناسب است؟” “از مار هم مناسب تر! ما در اتاق های استخر ۸ و ۱۰ به ۱ می گیریم. رنگ مو : در سراسر ساحل، و ای کاش با او حتی قوی تر می شدیم. اینجا اکنون کاری می آید. به حرف من گوش کن بچه او!” پیرمرد از رینگ شرط بندی وارد پادوک شد، به مقصد غرفه ایلیا. جانسون با فریاد او را متوقف کرد. “خب…
-
بالیاژ بلوند عسلی
بالیاژ بلوند عسلی : پیروزی؟ یک مایل و نیم باید به شما فرصتی بدهد که باز شوید و گام، اما شما چه کار می کنید؟ شما آخرین می آیید، تازه شروع به گرم کردن می کنید. رنگ مو : کمی برو! گاهی فکر می کنم باید تو را به یک کارخانه صابون سازی بفروشم، ای زنگ هشدار نادرست دست و پا چلفتی، ای کلاهبردار قدیمی زشت، از میان گِل عبور می کنی. بالیاژ بلوند عسلی بالیاژ بلوند عسلی : لاک پشت و نیمکت نجار، در این مرحله اسلیم کرن بسیار شخصی شد و نظر خود را بیان کرد در مورد…
-
بالیاژ دودی عسلی
بالیاژ دودی عسلی : حتی آقای مارکس چاق از آن پایین آمد نشست و به سمت آفتاب رفت و در حالی که می چرخید پلک می زد چشمان کوچکش به سمت پشت کشیده می شوند. حالا موز کوچولو با دقت به استارت نگاه می کرد و داشت همانطور که در هوا بالا میرفت، کوه خود را به سمت مانع پرتاب کرد. رنگ مو : فاصله رویداد نهایی سه چهارم مایل بود و ازدحام جمعیت در رینگ شرط بندی در مورد جایگاه ها ادامه داشت تا اینکه صدای جیغ گونگ به آنها هشدار داد که مسابقه در جریان است. سپس وجود…
-
بالیاژ عسلی نسکافه ای
بالیاژ عسلی نسکافه ای : رسوایی انجام میدادم. اگر یکی از آنها بنی اسرائیل تماس می گرفت، بسیار بدتر می شد بلوف من و بعد خیلی عصبانی شدم چون آنها نمی گذاشتند روی آن شرط بندی کنم ‘لیشا که آنها فکر کردند من علاقه به ارمیا را از دست داده ام… شنیده ام که ارمیا بازی نکرده بود. رنگ مو : او در سراسر رینگ، دو نواخته شد دلار در یک زمان و این پول من بود که او را بازی کرد. اما البته آن کتابسازان میدانستند که من سولکین هستم’ در پادوک بیرون آمد و آن را گرفت پول…
-
بالیاژ عسلی روی موی مشکی
بالیاژ عسلی روی موی مشکی : اگر فکر میکردم فشار سرمایی در فیرفکس وجود دارد، من یک دقیقه را برای او تلف نمی کنم، اما می دانم که او درست تربیت شده است. باباش مطمئن بود که از رودخانه بالا رفته بود و مادرش یک مادیان کوچولوی زیبا و صادق و بازی در نقش گورکن … و صحبت کردن’ در باره در حال پرورش، فرانک، من نمی دانم. رنگ مو : که شما تا به حال به آن فکر کرده اید، اما زمانی که می آید به اجداد، یک هوس اصیل واقعی چیزی در یک انسان حتی فیرفکس در آنجا…
-
بالیاژ عسلی
بالیاژ عسلی : اکنون الیفاز، روشن است پرورش او، او باید من همه چیز را در مورد پرورش او می دانم – توسط خارج از فریپری – اما او قبلاً هرگز به سمت پرورش خود دوید. راهی که برای آن دوید جیمی مایلز فکر می کردی که او در کنار یک غلتک بخار بیرون آمده است. رنگ مو : چرخ دستی در سام هیل با او چه می کردی – پاشیدن پودر روی زبانش؟” چشمان پیرمرد با عصبانیت برق زد. “تو بهتر می دانی’این را فرانک. تمام کمکی که هوس سیاه داشت این بود آنچه موسی پس از بالا آمدن…
-
بالیاژ شکلاتی فندقی
بالیاژ شکلاتی فندقی : یک آجر پرتاب کنید، نه یک آجر بومرنگ …. و یه جورایی باورم نمیشه که جهش کنه. فیرفکس بود احتمالاً همیشه اسب خوبی بود، اما جیمی مایلز آن را نمی دانست. و در مورد تمرین، جیمی نمیتوانست یک بز را برای ضربه زدن تربیت کند مسابقه، چه رسد به یک نژاد اصیل برای یک مسابقه! کاری عاقل است. رنگ مو : حالا او تقریباً نزدیک یک اسب است و هر بار که شروع می کند بهتر می شود. چرا ما نمی توانیم یک دامپزشک باهوش داشته باشیم. قبل از او به او نگاه کنید دفعه بعد…
-
بالیاژ فندقی
بالیاژ فندقی : آن اسب را بدود شنبه آینده در رنگ های خود و با او هندیکپ را کسب کنید.” “مطمئن هستی که او قصد ندارد کتابها را به او بسپارد و داشته باشد او کشید یا چیزی؟” “در این مسیر نیست، قدیمی. می بینید، انگل کمترین چیزی است کمی بداخلاق پتیگرو آنها همه چیز را با هم صحبت کردند. رنگ مو : تصمیم گرفتند که برایش سالم نیست که برنده چهار بار بخرد و اولین بار با او نمایش بدی داشته باشید. او اسب را می خواهد برای یک ابزار قمار، بسیار خوب است، اما او به اندازه کافی…
-
بالیاژ مو فانتزی
بالیاژ مو فانتزی : او در تمرین دیروز صبح آماده برای مسابقه ای بهتر از هر مسابقه ای که تا به حال نشان داده است، پس او را به خانه بیاورید در جلو.” بوگل بلند شد، جوکی ها داخل زین ها و زین ها پرت شدند رژه آغاز شد مسابقه در هفت و هشتم بود و با گذشت اسبها غرفه بزرگ در راه پست جوکی مریت نام او را شنید تماس گرفت. رنگ مو : او در حتی پول و[صفحه ۱۷۰]آنها او را به ۴ تا بازی کردند ۵. من شانس را دوست ندارم، اما شما همان طور سوار او…
-
بالیاژ بنفش فانتزی
بالیاژ بنفش فانتزی : روی او رفته بود مثل بالون بالا برای همین هشدار دادم[صفحه ۱۷۴]شما اجازه ندهید کسی روی آن شرط بندی کند او …. خیلی خوب کار کردی فرانک؟” “در حالی که عدهای دیگر در حال خوردن غذا بودند یک دندون گرفتم” بچه جواب داد “فقط یک چیز دیگر: از کجا آوردی نام-الیفاز؟” “این یه جور شوخی بود” پیرمرد اعتراف کرد. رنگ مو : یک بار وجود داشت مهمانی به نام ایوب، و او همه نوع شانس سختی داشت. برخی از آن سخت است شانس در نبودن بود’ توانسته دوستانش را از دست بدهد می آمدند. بالیاژ بنفش…
-
بالیاژ رنگ فانتزی
بالیاژ رنگ فانتزی : بالاخره وارد شد شکل یک سوال شگفت انگیز “قدیمی،»[صفحه ۱۷۹]گفت بچه ناگهان، “شما-تو هرگز ازدواج نکردی؟” پیرمرد کاری چند بار پلک زد و انگشتانش را از بین انگشتانش رد کرد ریش، و به پرسشگر خود خیره شد. “چرا نه پسرم” پیر مرد آهسته صحبت کرد و معلوم بود. رنگ مو : که گیج شده بود. “چرا، نه من هرگز انجام داد.” “آیا تا به حال به آن فکر کرده اید. جدی، منظورم این است؟” پیرمرد کاری با این گستاخی مضاعف بدون رنجش روبرو شد نور داشت بر او طلوع می کرد. او بسته جریمه خود را…
-
بالیاژ فانتزی دخترانه
بالیاژ فانتزی دخترانه : بله، چهار که من نمی دانم راه عقاب در هوا. راه الف مار روی صخره راه کشتی در میان دریا و راه مرد با کنیز—روش مرد با کنیز.’ خوب، بالاخره راه مستقیم بهترین راه است و پسر در راه است مسیر درست.” چند روز بعد پیرمرد کاری، در حالی که خود را در حیاط آفتاب می گیرد. رنگ مو : چشمش به بچه افتاد آن جوان جذاب یک قربانی را در یک سنجاق کرده بود گوشه و برنامه در دست، راه سعادت را نشان می داد. “اکنون گوش کن» او می گفت؛ “وقتی شرط بندی می…
-
بالیاژ فانتزی
بالیاژ فانتزی : مسیر؟ مبه او نمی خواهد با شما شروع کند. “خمیر خمیر است.” بچه طاس این نکته را به این شیوه بیان کرد از یک پیشگیرانه[صفحه ۱۸۷]همه استدلال “یک زمانی و دیگری من”. خیلی از آن را اداره کردم که راه های مختلفی پیدا کردم، اما هنوز هرگز در انتقال آن به مردم مشکلی نداشتند و آنها نتوانستند آن را حفظ کنند. رنگ مو : بینی زمانی که آنها آن را یا. هر چیزی که خرج کنید پول خوبی است، و فراموشش نکن!” “اما این دختر، حالا-مبه او اینطور فکر نمی کند.” “آنچه او نمی داند به او…