امروز
(شنبه) ۰۳ / آذر / ۱۴۰۳
سالن آرایش و زیبایی گیوا سعادت آباد
سالن آرایش و زیبایی گیوا سعادت آباد | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت سالن آرایش و زیبایی گیوا سعادت آباد را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با سالن آرایش و زیبایی گیوا سعادت آباد را برای شما فراهم کنیم.۱۵ مهر ۱۴۰۳
سالن آرایش و زیبایی گیوا سعادت آباد : به زودی پیشخدمت های جذاب دوباره ظاهر شدند و روی زمین قرار گرفتند[۲۶] جلوی هر بازدیدکننده یک سینی لاک طلایی زیبا که روی آن یک کاسه سرپوشیده سوپ ماهی و یک فنجان کوچک ساکه قرار داشت . Sake یک شراب سبک است که از برنج تقطیر می شود و تقریباً به قوت شری سفره است. یک کیسه کاغذی حاوی یک جفت چاپستیک نیز روی سینی قرار داشت.
رنگ مو : و چاپستیک ها را بیرون آوردیم، سوپ خود را درآوردیم و شروع به نگاه کردن به اطراف کردیم تا ببینیم دوستان ژاپنی ما چگونه سوپ خود را می خورند. ما با خجالت لحظه ای آنها را تماشا کردیم. آسان به نظر می رسید. ما مطمئن بودیم که میتوانیم این کار را انجام دهیم و با اطمینان سعی کردیم لقمههای شناور ماهی را برداریم. اما به محض اینکه آنها را لمس کردیم.
سالن آرایش و زیبایی گیوا سعادت آباد
سالن آرایش و زیبایی گیوا سعادت آباد : آنها با حیرت به طرف دیگر کاسه شناور شدند. دوباره تلاش کردیم و باز هم شکست خوردیم. و بار دیگر، اما بدون موفقیت بهتر. بالاخره پافشاری ما تا حدودی ثواب داشت و با هوای ونگی چند تکه جامد را به دهانمان رساندیم، کمی از سوپ را نوشیدیم و سپس با پوشاندن کاسه، همانطور که دیدیم دیگران انجام می دهند.
لینک مفید : سالن آرایشگاه زنانه
منتظر چیزی ماندیم. دیگر اتفاق بیفتد در این بین ظروف بزرگ چینی آب گرم آورده شده بود و میزبان ما با مهربانی استفاده از آنها را به ما نشان داد. فنجان خود را خالی کرد و آبکشی کرد آن را در آب داغ قرار داد و دوباره آن را با شراب پر کرد، آن را به یکی از دوستانش عرضه کرد که فنجانش را خالی کرد و به همان ترتیب آبکشی کرد و دوباره پر کرد و در ازای دریافتی به او داد.
دوره بعدی شامل ماهی، کیک های ساخته شده از شاه بلوط و سیب زمینی بود. سوم، ماهی خام با سس بسیار تند. چهارم، نوع دیگری از ماهی و ریشه زنجبیل. پس از این ما با موسیقی در مورد علاقه قرار گرفتیم . این یک ساز چنگ مانند است که صدای کمی عجیب و غریب دارد.
کاملاً برخلاف هر چیزی که من تا به حال شنیده ام به نام موسیقی. دوره پنجم شامل ماهی، ریشه زنجبیل و ” نوری “، نوعی جلبک دریایی بود. بعد از این ما موسیقی بیشتری داشتیم، این بار در کوتو . کوتو نیز در ظاهر چیزی شبیه چنگ است .
نوازنده همیشه در نوک انگشتانش سازهای کنجکاو مانند انگشتانه عاج می پوشد، و برای گوش ناآگاه من، به اصطلاح موسیقی صرفاً صدایی است که هر کسی می تواند ایجاد کند. ما بعداً با خوانندگی مورد علاقه بودیم. این نیز کم و تاسف بود و تقریباً مشابه آواز یک اروپایی بود که کمانچه ذرت یک دانش آموز روستایی به آن شباهت داشت.
آهنگ های ملایم و غنی یک ویولن انتخابی. با این حال، همین آواز خواندن به عنوان یک موفقیت بزرگ در ژاپن تلقی می شود. خواننده در این مناسبت یک نوع کمیاب از زیبایی ژاپنی بود، زیبا مانند یک زنبق، با دست ها و پاهای آنقدر ظریف و خوش فرم که تقریباً مورد حسادت قرار می گرفت. روسری او، مانند مانتوهای تمام زنان ژاپنی، ترسناک و شگفت انگیز ساخته شده بود.
سالن آرایش و زیبایی گیوا سعادت آباد : لباس او از غنی ترین کرپ بود، کاملاً بلند و بسیار باریک، از جلو باز می شد تا کتی زیبا را به نمایش بگذارد، و آستین های مربعی شکلی داشت که تقریباً تا زمین می رسید. اوبی ، یا کمربند او ، سفت و ظرافتی بود و احتمالاً از بقیه لباسها بیشتر قیمت داشت. اسرار گره حجیمی که در پشت آن بسته شده بود وانمود نمی کنم که آن را باز کنم. صورت و گردنش پودر شده بود.
تا سفیدی شبحآلود، و لبهایش مرجانی درخشان را رنگ کرده بودند. در مجموع او فقط شبیه یک عکس به نظر می رسید، نه شبیه یک زن واقعی. پس از این یک دوره دیگر شامل مرغ و ماهی بود که با هم به روشی نامفهوم خورش شده بودند. یک خوراکی ترشی ماهی هم بود. دوره هشتم شامل ماهی و[۲۹] سبزی شبیه مارچوبه؛ نهم برنج و ترشی دایکون . برنج غذای اصلی است.
طبق رسوم ژاپنی ها در آخر سرو می شود. دایکون سبزی است که تا حدودی شبیه تربچه است . به اندازه عظیمی رشد می کند. در واقع در میان سبزیکاران این ضربالمثل رایج است که یک دایکون که در استان اواری رشد میکند، دو مرد را برای حمل آن میبرد و دو شلغم ساتسوما باری برای اسب میسازد. این تا حدودی باورنکردنی به نظر میرسد.
و با این حال بهعنوان واقعیت بیان میشود که چندی پیش یک دایکون به امپراتور ارائه شد که اندازه آن بیش از شش فوت بود. این شلغم های هیولا به طور کلی تا هسته سالم هستند. و برای ژاپنی ها آنها غذایی بسیار لطیف و دلپذیر هستند. تنها بوی آنها برای محکوم کردن آنها کافی است. آخر از همه چای آمد که در کاسه های برنج بدون شستن آنها سرو می شد.
شام چهار ساعت به طول انجامید. و هنگامی که در پایان سعی کردیم از روی تشک بلند شویم، اندام هایمان به دلیل نشستن طولانی در این وضعیت ناراحت کننده آنقدر سفت شده بود که به سختی می توانستیم حرکت کنیم. ما خیلی زود کفش هایمان را پوشیدیم و پس از آن بودیم[۳۰] دور محوطه انجام شد در همان محوطه یک استراحتگاه تابستانی برای میکادو قرار داشت.
ما در داخل به دنبال شوجی ، یا درهای کشویی، همه باز بودند و میتوانستیم تمام طول خانه را ببینیم. در اینجا، مانند همه خانه های ژاپنی، تشک ها تنها مبلمان بودند. آنها به زیبایی خوب بودند و اتاق ها اگرچه خالی بودند جذاب بودند. پس از اندکی پیادهروی، تمرین طولانی کمان را پشت سر گذاشتیم و با صمیمانهترین تشکر از میزبان و مهماندار مهربانمان، خود را در جینریکیشاها مستقر کرده و به سمت خانههایمان حرکت کردیم.
سالن آرایش و زیبایی گیوا سعادت آباد : البته این توصیفی از یک شام معمولی در ژاپن نیست. در واقع این مراسم بسیار خارق العاده ای بود که به افتخار گروهی از آمریکایی ها در شرف بازگشت به ایالات متحده بود. مردم عادی با تشریفات بسیار کمی غذا می خورند. نان، گوشت گاو، شیر و کره برای آنها ناشناخته است. آنها عمدتاً با برنج، ماهی و سبزیجات زندگی می کنند که به روشی بسیار ساده سرو می شود.