امروز
(یکشنبه) ۰۴ / آذر / ۱۴۰۳
موی کراتینه و استخر
موی کراتینه و استخر | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت موی کراتینه و استخر را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با موی کراتینه و استخر را برای شما فراهم کنیم.۱۲ مهر ۱۴۰۳
موی کراتینه و استخر : به دلیل اینکه این واقعیت که خطوط برای آنها مطالعه یک عمر را تشکیل می دهد. حروف چینی که چیزی جز مطالعه عمیق آنها نیست خطوط، توسط سه ملت فوق الذکر اتخاذ شده است، و[صفحه ۲۷] من این را علت اصلی این هنر می دانم بصیرت را می توان حتی در میان پایین ترین طبقات یافت. را آینو چنین بینشی ندارد.
رنگ مو : آنها هیچ شخصیتی ندارند، نه نوشتن از هر نوع، بدون کتاب، و بنابراین شگفت آور نیست که آنها برای درک هنر، هر چند بد، آموزش ندیده اند در مورد من بوده اند. قدردانی آنها از خطوط هنوز در است بی ادب ترین شکل، و آنها چیزی بیش از آنچه غریزی است ندارند.
موی کراتینه و استخر
موی کراتینه و استخر : با آنها. به عنوان مثال، زمانی که من طراحی می کردم، بنری و دوستش یا نشسته بود یا مثل دو نفر کنارم خمیده بود سگها، و وقتی طرح من تمام شد، آن را به آنها نشان دادم. “پیریکا، پیریکا! نیشپا!” (“بسیار زیبا، خیلی زیبا، آقا!”) بنری با اطمینان کامل فریاد زد.
لینک مفید : کراتینه مو
اما وقتی من از او پرسید به نظر او طرح چه چیزی را نشان می دهد، او مرا برید کوتاه با گفتن اینکه من تصویر را انجام داده بودم و من باید بدانیم برای چه منظوری بود؛ او نمی. دوستش موافقت کرد با او. وقتی کار من تمام شد، ما سه نفر پیاده به بنری برگشتیم.
دو دوست آینوی من بسیار مضطرب هستند که من باید چیزی برای خوردن بیاورد از گفتگوی آنها و حرکاتی که متوجه شدم که برای آنها غیر قابل درک به نظر می رسید که باید جلوی یک کلبه آینو بنشینم و از آنها استفاده کنم بیان-«انواع تابلوها را روی یک تابلوی چوبی بسازید.
پس از گفتگوی طولانی، آن دو به این نتیجه رسیدند که خانه های کشور ما آنقدر خراب بود که من را فرستاده بودند کشور آینو برای “کپی» الگوی کلبه های آینو! بنری از چیزی هیجان زده به نظر می رسید و ما را عجله کرد با عجله و اشتیاق کنجکاو برگشت. وقتی ما را ترک کردیم.
صبح در خانه دیدم که بنری در حال گذاشتن چند تا بود تخم مرغ در آب روی آتش بجوشد. وقتی وارد کلبه شدیم، تقریباً دو ساعت بعد، تخم مرغ ها هنوز در حال جوشیدن بودند هیچ خدمتکار منصفی در دسترس نیست. برای اینکه آتش ممکن است.
در غیاب دختر متفکر بیرون نرود بزرگترین قسمت تنه درخت را در بخاری! در مجموع، بنری و همه سارو آینو او بسیار هستند خوش اخلاق کم کم به بودن عادت کردند ترسیم شد، دیدند که پس از همه آن واقعاً برای آنها به ارمغان نیاورد “مرگ فوری.» هرچه بیشتر آینوها را ببینیم کثیف تر به نظر می رسند.
اما از آنجایی که خاک تا حد زیادی به زیبایی کمک می کند، من بودم[صفحه ۲۸] واقعا متاسفم که بنری با اعمال اختیاراتش چندین نفر را فرستاد از مهماندارانم تا بهترین لباسهایشان را بپوشند – اغلب ژاپنی من باید ترجیح می دادم آنها را در هر روز ترسیم کنم.
ژنده پوش به خاطر آنها باید بگویم که آنها هرگز نبودند برای شستشو فرستاده می شود من به عنوان یک طراح سریع، به a فوت و فن. من وانمود کردم که یک نفر را ترسیم می کنم، که البته، یکباره برای «لباس پوشیدن» و در حالی که او، پس از پس از بازگشت، نیم ساعت یا بیشتر صبورانه ژست گرفتم.
موی کراتینه و استخر : داخل شدم در همین حین طرح هایی از چهار یا پنج بومی مختلف گرفت، که نمی دانستند به تصویر کشیده می شوند. به عنوان آینو – و احتمالا آنها تنها مردم نیستند – نمی توانند از طرح هایم سر یا دم بساز، ترفند من هرگز نبود.
متوجه شدم فهمیدن پی بردن. یک روز بنری پیر مرا با محبت ترین حالت دستش را گرفت شیوه ای به یک کلبه دورتر، و محرمانه گفته شد من که قرار بود دختر مورد علاقه اش و پسرش را ببینیم. “این،” وقتی وارد شدیم رئیس پیروزمندانه گفت: «این است.
چرا باید دو زن داشته باشی ای مورمون پیر؟” “نیشپا” او پاسخ داد: “همسر بزرگ من پیر است و او پیر شده است.” فقط برای انجام تمام کارهای خشن در خانه و بیرون مناسب است. من موهایم سفید است، اما من قوی هستم و هنوز یک همسر جوان میخواستم.
در واقع، در بنری به اندازه کافی شوخ طبعی وجود داشت او را یا یک فرومایه یا فیلسوف ساخت. نظریه های او بود به همان اندازه که قابل توجه بودند، مخصوصاً خودش در بازگشت از خانه عشق خود، رئیس در یک بسیار بود حال و هوای پرحرفی داشت و دو یا سه داستان ژاپنی تعریف کرد.
که او می خواست من باور کنم که افسانه های خالص آینو هستند. آ مبلغان آموخته شده و دو یا سه مسافر پیش از او، که قبلاً از پیراتوری دیدن کرده بودم، پذیرفتم این بهاصطلاح افسانهها بهعنوان عمدهفروشی، به قول بنری دقت آنها، که همانطور که رئیس قدیمی بسیار خوب صحبت می کند.
ژاپنی ها البته کار درک و فهم را ساده کردند[صفحه ۲۹] رونویسی آنها با این حال، از پیدا کردن آن بسیار شگفت زده شدم که چنین اروپایی های فرهیخته ای می توانند چنین اعتبار آماده ای داشته باشند به یک رئیس وحشی آینو. بنری که فکر میکرد خوشحالم میکند.
ماجرا را به من گفت طوفان و سیل بزرگی که تقریباً تمام آینوها در آن بودند غرق شد تعداد معدودی که فرار کردند این کار را با پناه بردن به الف انجام دادند کوه بلند. “بنری این داستان را از کجا یاد گرفتی؟” با جدیت پرسیدم “نیشپا، داستان قدیمی آینو است.
موی کراتینه و استخر : همه غریبه ها که به پیراتوری بیایید آن را در کتابهایشان بنویسید.” “اوه، نه، بنری، شما خوب می دانید که یک غریبه این کار را نکرد آن را در کتاب خود بنویسد،” سریع گفتم، انگار همه چیز را می دانستم. “اوه، بله، نیشپا; اون غریبه ای بود که به من گفت داستان!” این حکایت کوچک نشان می دهد.
که چقدر باید مراقب بود پذیرش اطلاعاتی که ممکن است بسیار جالب به نظر برسد در ابتدا، اما در نهایت بی ارزش است.