جدیدترین رنگ مو در سال جدید

جدیدترین رنگ مو در سال جدید : در اختیار خوانندگان کتاب های من قرار گرفت، نه فقط در انگلستان و فرانسه و آلمان و نروژ و سوئد، بلکه در آفریقای جنوبی و استرالیا، در یوکوهاما، هنگ کنگ و بمبئی. لطفا فکر نکنید که من فقط به شما درس جغرافیا می دهم.

رنگ مو : او می خواست چند سوال از من بپرسد. و از آنجایی که من تازه وارد ناهار می شدم و بلافاصله بعد از آن نامزدی داشتم، از این خانم خواستم که با من ناهار بخورد. به نظر می رسید که زن و مردی در شهر از اتمام یک «ازدواج آزمایشی» پنج یا ده ساله خبر داده بودند. آیا می خواهم بگویم که در مورد این زوج و به طور کلی در مورد “ازدواج آزمایشی” چه فکر می کنم؟ من همیشه مایل بوده ام.

جدیدترین رنگ مو در سال جدید

جدیدترین رنگ مو در سال جدید : خواهید دید که چرا. شما همان روزنامه نگاری غارتگر را خواهید دید که از من یک «میمون» ساخت و مشغول به باد دادن بهترین امیدهای بشریت و تداوم بردگی و عذاب صدها میلیون نفر بود. ۹۰ فصل شانزدهم مصاحبه ای در مورد ازدواج دو سه روز بعد از اپیزود گندم خرد شده، خانمی خوش ذوق با من تماس گرفت که خود را دوست یکی از دوستان قدیمی من معرفی کرد.

در مورد هر موضوعی نظرم را بگویم، بنابراین توضیح دادم که در حالی که طرفدار «ازدواج آزمایشی» نبودم، آشکار بود که این زوج صمیمانه بودند و باید به افرادی احترام گذاشت که بر اعتقادات خود ایستاده بودند. چهره تعصب و تمسخر در ادامه با این خانم در مورد ازدواج های مدرن صحبت کردم. البته نمی توانم حرف به کلمه حرفم را بیان کنم.

اما نظراتم را می دانم که به هیچ وجه تغییر نکرده است، بنابراین عملا می توانم مصاحبه را تکرار کنم. در هر جامعه رقابتی، زن لزوماً به دلیل بارهای بارداری محکوم به موقعیتی پست است. بنابراین، یا باید ماهیت عشقی و میل خود به فرزندان را سرکوب کند، یا باید مردی را پیدا کند که از او مراقبت کند. در جامعه‌ای که معیارهای آن مالی است.

یعنی اعضای آن به نسبت دارایی‌های دنیوی‌شان ارجمند هستند، یک زن معمولی مجبور است نسبت به عشق و ازدواج رفتاری مزدورانه داشته باشد. در وزن کردن مردان مختلفی که خود را عرضه می کنند، او معمولاً باید پول را در مقابل عشق متعادل کند. و هر چه جامعه فاسدتر شود، یعنی نابرابری اقتصادی بیشتر شود، نگرش زنان مزدورتر می‌شود.

پول در ترازوی آن‌ها بیشتر می‌شود و عشق کمتر می‌شود. این امر به ویژه در مورد زنان مسن‌تر صدق می‌کند که دنیا و راه‌های دنیا را می‌شناسند و می‌خواهند ازدواج‌های جوانان خود را کنترل کنند. در جریان این گفتار انتزاعی مواردی را بیان کردم. ۹۱من از زن و شوهر مادری گفتم که تماشا کرده بودم و دخترانشان را با مردانی «واجد شرایط» ازدواج کردند.

یعنی مردانی که می‌توانستند دخترانشان را به صورت تجملاتی حمایت کنند. گفتم: آن دختران عملا فروخته شدند. از دختر جوانی گفتم که با یک مرد تاجر پیر سخت و کسل کننده ازدواج کرده است. از ازدواج دختر جوان دیگری با مرد ثروتمندی که مبتلا به سیفلیس بود صحبت کردم. از دختر جوان دیگری گفتم که اتفاقاً خودم و همسرم او را از نزدیک می‌شناختند.

که در تنگنای معلم مدرسه‌ای قرار گرفته بود – یعنی یک عمر با مشقت و سختی روبه‌رو شده بود و در نهایت از هم پاشید. سلامت – و با یک سیاستمدار فاسد میانسال ازدواج کرده بود. ما شاهد پیشرفت این ازدواج بودیم. می‌دانستیم که شوهر به همسرش خیانت می‌کند و می‌دانستیم که زن این را می‌داند و می‌دانستیم که به خاطر یک خانه و لباس شیک، از صفات ظریف ذات خود جدا می‌شود.

جدیدترین رنگ مو در سال جدید : گفتم: «ما دیدیم که شخصیت این زن مرحله به مرحله رو به زوال است. و وقتی چنین چیزهایی را می‌بینیم، تقریباً باعث می‌شود از ازدواج خجالت بکشیم.» البته این یک اظهارنظر احمقانه بود. اما این بدتر از احمقانه نبود، درست است؟ این دقیقاً جنایی نبود. اما ببینید با آن چه شد! از خانمی که در ناهار مهمان من بود جدا شدم.

یکی از اعضای گروه تئاتر کوچکم با هیجان و ناراحتی ذهنی با من تماس گرفت تا از من بپرسد که آیا «ممتحن» صبح آن روز را دیده‌ام. من یک نسخه به دست آوردم و در صفحه اول عکسی از خودم و همسرم را دیدم – آن عکس دزدیده شده ای که قبلاً درباره آن گفته بودم. این داستان یک تیتر ترسناک داشت: آپتون سینکلر متاسفم که ازدواج کرد.

می گوید مراسم مضحک است زیر عکس ها این عنوان بود: آپتون سینکلر و همسری که دیروز اعلام کرد از ازدواجش متاسف است. من چند پاراگراف از مقاله را نقل می کنم. از لحن شاد آن قدردانی خواهید کرد: آپتون سینکلر می گوید متأسف است که ازدواج کرده است. او این را با لحنی آرام و واقعی گفت و گارسون تقریباً بشقاب کره را که به خوبی آموزش دیده بود.

به زمین انداخت. ۹۲پیشخدمتی که اتفاقاً با این بشقاب کره ای خاص به پشتی صندلی آقای سینکلر خم شده بود. همانطور که آقای سینکلر صحبت می کرد، مشتی کشمش کالیفرنیایی را در ظرف سالاد والدورف خود انداخت و با لذت آشکار تضاد بنفش مات کشمش را با نقره ای کم رنگ کرفس و طلای سس مایونز اسپیک تماشا کرد. «چرا من اینقدر نسبت به ازدواج تعصب دارم؟ چرا نباید نسبت به آن تعصب داشته باشم.

جدیدترین رنگ مو در سال جدید : همچنین ممکن است از من بپرسید که چرا من اینقدر نسبت به برده داری – یا علیه دزدی – تعصب دارم، یا اینکه آیا موضوع به قتل نیز می رسد. ازدواج در این روز چیزی جز قانونی نیست – بردگی. این مودبانه ترین کلمه ای است که می توان آن را نامید، من دوست دارم. یک زن متاهل به طور متوسط ​​دقیقاً به اندازه خرید هر اسب یا سگی خرید و فروش می شود.

ازدواج – اوه! این واقعاً موضوعی نیست که روی میز مورد بحث قرار گیرد!» ناگفته نماند که در اینجا یک فرصت دیگر بود که دیوار سیمانی تبدیل به یک کانال خبری شد. این داستان به تمام روزنامه های هرست تلگراف فرستاده شد و با همان عکس ها در نیویورک، بوستون، شیکاگو، آتلانتا و لس آنجلس منتشر شد. محتوای آن در خارج از کشور تلگراف شد.