امروز
(یکشنبه) ۰۴ / آذر / ۱۴۰۳
بهترین رنگ مو سه صفر
بهترین رنگ مو سه صفر | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت بهترین رنگ مو سه صفر را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با بهترین رنگ مو سه صفر را برای شما فراهم کنیم.۳۱ فروردین ۱۴۰۳
بهترین رنگ مو سه صفر : تمام این روزها به شدت بدبخت بودم، اما فهمیدم که چقدر به چیزی از این دست نیاز دارم تا این سم وحشتناک را از سیستمم خارج کنم، بنابراین فقط نگه داشتم و آب زیادی نوشیدم و تا آنجا که می توانستم زیر نور آفتاب راه رفتم.
رنگ مو : از آنجایی که بار اول روزه کامل نگرفتم، دوباره از چهارم سپتامبر شروع کردم و سیزده روز روزه گرفتم، زمانی که گرسنگی طبیعی بازگشت. هیچ یک از تجربه های ناخوشایند روزه اول را نداشت. توانستم بیش از هر زمان دیگری در سال های گذشته روی پای من باشم و کار کنم. روماتیسم مزمن باعث تورم خمیده مفاصل زانوی من شده بود که به نوبه خود باعث بی حسی پاها و اندام های تحتانی شده بود.
بهترین رنگ مو سه صفر
بهترین رنگ مو سه صفر : نمی توانستم روی پاهایم باشم. آنچه که من با آنها از کوزه مردمی که در آن طرف اتاق راه میرفتند، یا به آنها برخورد میکردند، نمیتوان گفت. روزه اول تمام درد و درد را برطرف کرد. آخرین روزه آنها را به حالت عادی یا تقریباً پایین آورده است. من اطمینان دارم که[ص ۱۲۱] به زودی می توانم هر مسافت معقولی را طی کنم.
یقیناً شما مستحق جایگاهی در میان خیرین عامه عصر هستید تا دانشی را که با روزه به دست آورده اید به مردم بدهید. با تشکر از شما، خانم ال ریموند . ۲۰ خیابان بودوین، بوستون، ماساچوست، ۱ اوت ۱۹۱۰. آقای عزیز ، – من به تازگی مقاله شما را در زمینه فرهنگ فیزیکی با علاقه خواندم و قصد دارم.
شرح مختصری از تجربه خود را برای شما ارسال کنم که از برخی جهات کاملتر از تجربه شما بوده است. به این ترتیب، به این واقعیت اشاره میکنم که روزههای من، گرچه آنقدر طولانی نبود که خیلیها گزارش کردهاند، اما از این جهت کامل بود: خون و بافتم پاک شده بود، دهانم شیرین، زبانم مرطوب بود.
و روزههایم بسیار بود. مایعات گوارشی و درخواست غذای سالم و ساده که به آرامی خورده می شد و کاملاً هضم می شد و اشتهای من با مقدار بسیار متوسطی کاملاً ارضا می شد. من به شدت از سوء هاضمه و روماتیسم رنج می بردم و تصمیم گرفتم که اثر پرهیز کامل از غذا را تا بهبودی امتحان کنم.
من با نوشته های دکتر دیویی آشنا بودم و به خوبی متقاعد شده بودم که نظرش درست است. صبح روز اول ژانویه در دفترم بودم، و حسابدار گفت که چقدر حالم بد است. هفت روز بعد از آن (هفت روز اول روزه ام) دوباره وارد شدم و او از ظاهر بسیار بهبود یافته ام گفت.[ص ۱۲۲]ظاهرم خیلی بهتر بود او نه می دانست و نه من دلیل بهبود را به او می گفتم.
روز دوازدهم – روز اول بعد از اینکه افطار کردم – گفت ظاهرم خیلی بهتر است، که درست هم بود، اما وقتی دلیل را به او توضیح دادم، اصلاً به آن اعتقاد نداشت. در هیچ یک از چهار روزهای که گرفتهام، محدودیت زمانی تعیین نکردهام و اصلاً آن را به عنوان یک شیرینکاری تلقی نکردهام، بلکه فقط با شرایطی که پیش میآید هدایت شدهام.
در هیچ موردی شکست نخورده ام و در هیچ موردی غذا برایم وسوسه نبود تا زمانی که گرسنگی طبیعی برگردد. به نظر من، تلاش برای اندازه گیری طول روزه اشتباه است. ما باید تحت هدایت طبیعت اداره شویم. “سگ عاقل” می داند چه زمانی باید روزه بگیرد و تا زمانی که غذا بخواهد روزه می گیرد.
به نظر من وقتی به آن نقطه از خرد رسیدیم که به اندازه سگ بدانیم، آنقدر می دانیم که به جای ساعت، نیازهای هوشمندانه را دنبال کنیم. تجربه من با دیدگاه بیان شده در مقاله شما در مورد ضعف معده و عدم پریستالیس بعد از روزه خوانی مطابقت ندارد. تجربه من این است که بعد از یک روزه کامل می توان هر غذای ساده دلخواه را بدون ضرر مصرف کرد.
بهترین رنگ مو سه صفر : البته من طرفدار بی احتیاطی نیستم، اما فکر نمی کنم دلیل موجهی برای اجبار به خوردن غذاهای مایع وجود داشته باشد، مگر اینکه فرد بخواهد. طولانی ترین روزه من نوزده روز بود. ایده هایی که شما از آن دفاع می کنید من بیست سال بود که دچار یبوست بودم که باعث سرماخوردگی و گرفتگی میشد، علاوه بر این که من را بسیار تنبل میکرد.
به عنوان یک خواننده و معلم، این چیزها برای کار من نقص بزرگی بود، بنابراین پس از خواندن مقاله شما تصمیم گرفتم آن را امتحان کنم. من در پاریس بودم و با اسکار سیگل و ژان دو رسکه خوانندگی می خواندم و البته باید همیشه در بهترین حالت خود باشم، اما اینطور نبود. نمیتوانستم از سرماخوردگی که همیشه یکی دو هفته کارم را از دست میداد، خودداری کنم.
بنابراین وقتی معلمانم برای تعطیلات خود رفتند، تصمیم گرفتم روزه را شروع کنم و در ۳۱ ژوئیه این کار را انجام دادم. از آنجایی که قهوه «تاپر» بودم، ترک کردن فنجان قهوه سیاه غلیظ صبحانه برایم بسیار سخت بود، اما این کار را کردم و سه چهار روز اول تقریباً عقلم را از دست دادم. هرگز در زندگی ام چیزی را تجربه نکردم که به این همه قدرت اراده نیاز داشته باشد.
بهترین رنگ مو سه صفر : با این حال، به آن پایبند بودم، اما خیلی گرسنه بودم و چهار روز سردرد دوگانه داشتم، بعد از آن کمی بهتر شد. سپس حدود روز پنجم، وقتی گرسنگی ام شروع به ترک کرد، شروع به ترکیدن کردم، گویی سرخک دارم – این مدت پنج یا شش روز ادامه داشت. به آن اضافه کنم، دهان و گلویم ملتهب و به شدت درد می کرد و تا حدود روز دوازدهم روزه درمان نشد.