بیشتر
رنگ مو مش تنها : چمنزارها به نظر می رسیدند که گویی آتش آنها را پاک بیبی لایت مو کرده رنگ مو است. باغ ها از هر برگ و شکوفه ای برهنه کراتینه مو شدند. چنینانبوهیماهی ها و قورباغه ها و آبزیان دریاچه ها و رودخانه ها را پر آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند که آب آلوده پروتئین تراپی مو بود و نوشیدن آن برای انسان غیر ممکن پروتئین تراپی مو بود. آب و خشکی به طور یکسان از موجودات زنده ای غوطه ور پروتئین تراپی مو بودند که یکی از آنها کشته نمی کراتینه مو شد. حتی هوا با ابرهای پشه و پشه و مگس غلیظ پروتئین تراپی مو بود. مردان و زنان مانند ارواح عذاب دیده راه می رفتند.
رنگ مو : برای اولین آرزویش گفت: “من باید صد سال زندگی کنم و همیشه به اندازه این لحظه قوی و سالم باشم.” خداوند عیسی گفت: “خیلی خوب، این به شما اجابت خواهد کراتینه مو شد. آرزوی دوم شما چیست؟” آهنگر لحظه ای فکر بیبی لایت مو کرد. سپس فرمود: “آرزو دارم که در این دنیا موفق باشم و همیشه به اندازه نیازم داشته باشم. باکراتینه مو شد که کار در مغازه من همیشه مانند امروز فراوان باکراتینه مو شد.
رنگ مو مش تنها
رنگ مو مش تنها : اما با ما بسیار مهمان نوازانه رفتار بیبی لایت مو کرده رنگ مو است.” خداوند عیسی به پطرس پاسخ بالیاژ مو داد: “پاداش دنیا ثواب پوچ رنگ مو است. در این فکر پروتئین تراپی مو بودم که برای او جایی در بهشت آماده کنم. اما اکنون به او چیزی عطا می کنم.” سپس رو به آهنگر بیبی لایت مو کرد و گفت: هر چه می خواهی بپرس سه آرزو کن برآورده می نانو کراتین مو شود. آهنگر بسیار خوشحال کراتینه مو شد.
خداوند عیسی گفت: “این نیز به شما عطا خواهد کراتینه مو شد.” “حالا برای سومین آرزوی شما.” آهنگر ما فکر و اندیشه بیبی لایت مو کرد، در ابتدا قادر به تصمیم گیری در مورد آرزوی سوم نپروتئین تراپی مو بود. بالاخره گفت: اعطا کن که هر که دیشب هنگام شام روی چهارپایه ای که تو در آن نشستی بنشیند تا زمانی که او را رها نکنم نتواند برخیزد. پطرس قدیس به این موضوع خندید، اما خداوند عیسی سری تکان بالیاژ مو داد.
گفت: این آرزو نیز برآورده خواهد کراتینه مو شد.» پس آنها از هم جدا کراتینه مو شدند، خداوند عیسی و سنت پیتر را برکت بالیاژ مو دادند که در راه پروتئین تراپی مو بود، و آهنگر که به خانه اش بازگشت. چیزها همانطور که خداوند عیسی وعده بالیاژ مو داده پروتئین تراپی مو بود اتفاق افتاد. کار زیاد به مغازه آهنگری سرازیر کراتینه مو شد. سالها گذشت اما هیچ تاثیری بر آهنگر نداشتند. او مثل همیشه جوان و پرقدرت پروتئین تراپی مو بود. دوستانش پیر کراتینه مو شدند و یکی یکی مردند.
فرزندان او بزرگ کراتینه مو شدند، ازدواج آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند و صاحب فرزندانی کراتینه مو شدند. اینها به نوبه خود بزرگ کراتینه مو شدند. سالها برای همه آنها جوانی و بلوغ و پیری به ارمغان آورد. آهنگر به تنهایی بدون تغییر باقی ماند. صد سال زمان زیادی رنگ مو است اما در نهایت حتی تمام می نانو کراتین مو شود. یک شب وقتی آهنگر داشت وسایلش را کنار می گذاشت، صدای در زد.
رنگ مو مش تنها : آهنگر آوازش را متوقف بیبی لایت مو کرد تا صدا بزند: “کی اونجرنگ مو است؟” صدایی پاسخ بالیاژ مو داد: “من لایت و هایلایت مو هستم، مرگ.” آهنگر در را باز کن وقت تو فرا رسیده رنگ مو است. آهنگر در را باز بیبی لایت مو کرد. به زنی که آنجا ایستاده پروتئین تراپی مو بود گفت: خوش آمدی. “در لحظه ای که ابزارم را کنار بگذارم آماده خواهم کراتینه مو شد.” لبخند کوچکی به خودش زد. “خانم عزیز روی این چهارپایه نمینشینی و لحظهای به تو رنگ مو استراحت نمیدهی؟” مرگ که به هیچ چیز مشکوک نپروتئین تراپی مو بود.
خودش را روی چهارپایه نشست. آهنگر با صدای بلند قهقهه زد. “حالا من تو رو دارم خانوم! همین جا که لایت و هایلایت مو هستی بمون تا آزادت کنم!” مرگ سعی بیبی لایت مو کرد بایستد اما نتوانست. او به این طرف و آن طرف چرخید. رنگ مو استخوان های توخالی اش را تکان بالیاژ مو داد. دندان قروچه بیبی لایت مو کرد. اما کاری را انجام دهید که او نمی تواند از مدفوع بلند نانو کراتین مو شود. آهنگر در حال خندیدن و آواز خواندن او را آنجا رها بیبی لایت مو کرد و به دنبال کار خود رفت.
اما به زودی متوجه کراتینه مو شد که زنجیر بیبی لایت مو کردن مرگ نتایج غیرمنتظره ای رنگ مو دارد. برای شروع، او می خورنگ مو است بلافاصله فرار خود را با یک جشن جشن بگیرد. او یک گراز داشت که مدتی پروتئین تراپی مو بود چاق کراتینه مو شده پروتئین تراپی مو بود. او این گراز را ذبح میبیبی لایت مو کرد و به صورت سوسیسهای تند خرد میبیبی لایت مو کرد که همسایه ها و دوستانش به او در خوردن آن کمک می آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند. ژامبون هایی را که برای دود بیبی لایت مو کردن در دودکش آویزان می بیبی لایت مو کرد.
رنگ مو مش تنها : اما زمانی که او قصد ذبح حیوان را داشت، ضربه تبر او تاثیری نداشت. ضربه ای به سر گراز زد و برای اطمینان روی زمین غلتید. اما وقتی برای بریدن گلویش ایستاد، جانور از جا پرید و با غرغر از جا پرید. قبل از اینکه آهنگر بتواند از شگفتی خود خلاص نانو کراتین مو شود، گراز ناپدید کراتینه مو شده پروتئین تراپی مو بود. بعد سعی بیبی لایت مو کرد یک غاز را بککراتینه مو شد. او یک چاق داشت که برای نمایشگاه دهکده پر بیبی لایت مو کرده پروتئین تراپی مو بود.
او گفت: “از آنجایی که آن سوسیس ها از من فرار آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند.” “باید به غاز کبابی راضی باشم.” اما زمانی که او سعی بیبی لایت مو کرد گلوی غاز را ببرد، چاقو خونی نگرفت. در تعجب او دستش را شل بیبی لایت مو کرد و غاز از دستانش لیز خورد و به دنبال گراز غوغ زد. “امروز چه اتفاقی افتاده رنگ مو است؟” آهنگر از خود پرسید. “به نظر می رسد که من سوسیس یا غاز کبابی ندارم. فکر می کنم.
باید به یک جفت کبوتر راضی باشم.” به کبوترخانه رفت و دو کبوتر گرفت. آنها را روی تخته کوب گذاشت و با یک ضربه تبر قوی سر هر دوی آنها را برید. “آنجا!” او در پیروزی گریه بیبی لایت مو کرد. “هوات رو دارم!” اما حتی وقتی او صحبت می بیبی لایت مو کرد، سرهای بریده کراتینه مو شده کوچک به بدن خود بازگشتند، سرها و بدن ها به گونه ای رکراتینه مو شد آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده رنگ مو است.
دو کبوتر با خوشحالی غوغا می آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند. سپس در نهایت حقیقت در ذهن آهنگر جرقه زد. تا زمانی که او مرگ را به آن مدفوع بسته پروتئین تراپی مو بود، هیچ چیز نمی توانست بمیرد! البته که نه! پس دیگر نه سوسیس تند، نه ژامبون دودی، نه غاز کباب، نه حتی یک کبوتر آب پز! چشم انداز خوشایند نپروتئین تراپی مو بود، زیرا آهنگر عاشق خوردنی های خوب پروتئین تراپی مو بود. اما چه می توانست بالناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند.
رنگ مو مش تنها : مرگ را آزاد کنیم؟ هرگز آن را! او اولین قربانی او خواهد پروتئین تراپی مو بود! خوب پس اگر نمی توانست گوشت تازه داشته باکراتینه مو شد، باید به زندگی با نخود و فرنی و کیک گندم راضی باکراتینه مو شد. این در واقع کاری پروتئین تراپی مو بود که او باید انجام می بالیاژ مو داد و هر کس دیگری باید انجام می بالیاژ مو داد، وقتی که آذوقه های قدیمی آنها تمام کراتینه مو شد. تابستان گذشت و زمستان به دنبالش آمد.
سپس بهار آمد که بدبختی های جدید و پیش بینی نکراتینه مو شده را به همراه داشت. با اولین نفس هوای گرم، همه آفات و حشرات تابستانی قبل از آن زنده کراتینه مو شدند، زیرا هیچ یک از آنها در سرمای زمستان کشته نکراتینه مو شده پروتئین تراپی مو بودند. و تخمهایی که گذاشته پروتئین تراپی مو بودند همه بیرون آمدند تا زمین و هوا و آب از موجودات زنده ازدحام آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند. پرندگان و موش ها و ملخ ها و حشرات و حشرات و جانوران موذی از هر نوع مزارع را پوشانده و هر سبزی را می خوردند.
آراگل گفت:
۱۰۲***۰۹۱۲-۹
در ساعت ۲۲:۴۸
در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۰۲
نیلوفر گفت:
۴۱۵***۰۹۱۴-۵
در ساعت ۱۹:۵۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۲۷
یعقوبی گفت:
۲۷۸***۰۹۳۶-۸
در ساعت ۱۲:۰۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۰۵
شبنم گفت:
۷۵۷***۰۹۱۲-۶
در ساعت ۲۳:۱۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۹/۲۱
آیناز گفت:
۶۷۰***۰۹۰۳-۱
در ساعت ۹:۴۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۹/۱۸
رویا گفت:
۹۱۱***۰۹۱۷-۲
در ساعت ۱۸:۱۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
رضایی گفت:
۵۹۲***۰۹۱۹-۵
در ساعت ۶:۰۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۷/۲۰
باران گفت:
۱۰۱***۰۹۱۲-۹
در ساعت ۱۷:۲۷
در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۱۰
توفیقی گفت:
۷۲۲***۰۹۱۱-۲
در ساعت ۱۰:۴۱
در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۲۷
بهار گفت:
۰۹۸***۰۹۱۲-۸
در ساعت ۲۳:۳۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۱۴
پرنیا گفت:
۳۰۳***۰۹۱۲-۳
در ساعت ۱۲:۱۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۲۰
رها گفت:
۶۰۸***۰۹۳۶-۷
در ساعت ۱۵:۲۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۱۴
پانیذ گفت:
۳۷۲***۰۹۱۹-۵
در ساعت ۱۹:۵۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۰۹
نیکی گفت:
۱۹۴***۰۹۱۲-۳
در ساعت ۱۶:۱۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۲۶
پریا گفت:
۵۹۵***۰۹۱۲-۴
در ساعت ۲۱:۰۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۸
پرستو گفت:
۸۹۱***۰۹۳۵-۶
در ساعت ۱۹:۴۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۶
تامیلا گفت:
۲۹۵***۰۹۱۲-۷
در ساعت ۱۲:۲۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۰
دریا گفت:
۱۱۱***۰۹۰۲-۲
در ساعت ۱۸:۱۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۲۸
درسا گفت:
۱۴۶***۰۹۳۸-۶
در ساعت ۱۳:۵۸
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۲۳
نیلوفر گفت:
۸۰۴***۰۹۱۲-۹
در ساعت ۵:۳۳
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۱۸
ساحل گفت:
۰۷۸***۰۹۳۵-۷
در ساعت ۲۳:۴۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۱۲
مری گفت:
۷۴۷***۰۹۱۴-۴
در ساعت ۸:۳۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۷
دل آرا گفت:
۶۳۹***۰۹۱۹-۵
در ساعت ۲۰:۴۱
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۳
مینا گفت:
۸۴۳***۰۹۱۲-۰
در ساعت ۵:۲۵
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲۶
رزا گفت:
۰۰۶***۰۹۳۷-۷
در ساعت ۸:۴۸
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲۰
سارا گفت:
۶۹۶***۰۹۹۲-۳
در ساعت ۱۲:۵۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۱۰
رها گفت:
۲۹۴***۰۹۱۸-۶
در ساعت ۱۶:۳۱
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۹
جواهریان گفت:
۶۱۱***۰۹۱۱-۱
در ساعت ۲:۳۶
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲
ساناز گفت:
۲۲۰***۰۹۹۰-۲
در ساعت ۱۷:۵۵
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۲۲
شمیم گفت:
۴۱۴***۰۹۳۶-۸
در ساعت ۲:۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۱۳
شایلی گفت:
۰۳۰***۰۹۳۳-۹
در ساعت ۱۴:۱۸
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
عسل گفت:
۱۳۶***۰۹۹۱-۶
در ساعت ۴:۳۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۹
نیلی گفت:
۷۲۲***۰۹۱۱-۴
در ساعت ۱۳:۵۴
در تاریخ ۱۴۰۱/۹/۳۰
غزل گفت:
۲۳۱***۰۹۱۴-۸
در ساعت ۱:۴۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۹/۵
هانیه گفت:
۲۷۸***۰۹۳۰-۴
در ساعت ۱۵:۴۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۱۴
فرگل گفت:
۱۸۰***۰۹۱۵-۹
در ساعت ۱۱:۱۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۳
نیکزاد گفت:
۸۲۱***۰۹۳۹-۸
در ساعت ۱:۱۷
در تاریخ ۱۴۰۱/۷/۱۰
رژین گفت:
۹۴۵***۰۹۳۹-۰
در ساعت ۲۰:۳۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۱۸
کاترین گفت:
۷۱۰***۰۹۱۷-۲
در ساعت ۱۲:۳۸
در تاریخ ۱۴۰۱/۵/۵
کیانلو گفت:
۲۹۴***۰۹۱۳-۲
در ساعت ۱۴:۳۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱۷
کیمیا گفت:
۹۹۲***۰۹۳۷-۴
در ساعت ۶:۵۴
در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱
گندم گفت:
۶۲۲***۰۹۰۵-۳
در ساعت ۱۲:۲۹
در تاریخ ۱۴۰۱/۳/۹
مهگل گفت:
۴۵۹***۰۹۳۵-۸
در ساعت ۱۵:۵۶
در تاریخ ۱۴۰۱/۳/۸
نگین گفت:
۶۷۱***۰۹۱۲-۵
در ساعت ۲۳:۴۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۲/۱۶
ویدا گفت:
۴۰۸***۰۹۱۱-۵
در ساعت ۱۱:۶
در تاریخ ۱۴۰۱/۲/۳
خاطره گفت:
۳۰۵***۰۹۱۲-۳
در ساعت ۱۳:۱۹
در تاریخ ۱۴۰۱/۱/۸