امروز
(سه شنبه) ۲۴ / مهر / ۱۴۰۳
رنگ موی زیتونی تنباکویی روشن
رنگ موی زیتونی تنباکویی روشن | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت رنگ موی زیتونی تنباکویی روشن را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با رنگ موی زیتونی تنباکویی روشن را برای شما فراهم کنیم.۳۱ فروردین ۱۴۰۳
رنگ موی زیتونی تنباکویی روشن : با این حال، طبیعی است که پولیپ را که دارای دهان، روده و سایر اندامها است، به عنوان یک فرد متمایز در نظر بگیریم، در حالی که فردیت یک جوانه برگ به راحتی قابل درک نیست.
رنگ مو : اما فک پایین را می توان بسیار بیشتر از منقار پرنده واقعی باز کرد. سر خود دارای قدرت حرکت قابل توجهی است، به واسطه گردن کوتاه. در یکی از زئوفیت ها، سر خود ثابت بود، اما فک پایین آزاد بود: در دیگری جایگزین شد یک کلاه مثلثی شکل، با یک دری که به زیبایی تعبیه شده بود، که ظاهراً به پایین فک پایین پاسخ می داد.
رنگ موی زیتونی تنباکویی روشن
رنگ موی زیتونی تنباکویی روشن : اما آنها از علاقه عمومی چندانی برخوردار نیستند. من فقط یک دسته از حقایق را ذکر می کنم که مربوط به جانوران حیوانات در تقسیم بندی بسیار سازمان یافته آن طبقه است. چندین جنس موافق هستند که اندامهای متحرک منفرد که در دریاهای اروپا یافت میشود) به سلولهایشان متصل باشند. اندام، در تعداد بیشتری از موارد، بسیار شبیه به سر کرکس است.
در تعداد بیشتری از گونه ها، هر سلول دارای یک سر بود، اما در سایر گونه ها، هر سلول دارای دو سر بود. [۱۱] با شمارش تخمهای یک دوریس سفید بزرگ (این ماهی حلزون دریایی سه و نیم اینچ طول داشت) شگفتزده شدم که تعداد آنها چقدر فوقالعاده است. از دو تا پنج تخم (قطر هر سه هزارم اینچ) در جعبه کوچک کروی قرار گرفتند.
اینها در دو ردیف عرضی عمیق چیده شده بودند و یک نوار را تشکیل می دادند. روبان از طریق لبه خود به صخره در یک گلدسته بیضی شکل چسبیده است. یکی که من پیدا کردم تقریباً بیست اینچ طول و نیمی از عرض داشت. با شمارش چند توپ در یک دهم اینچ در ردیف و چند ردیف در طول روبان، در متوسط ترین محاسبه ششصد هزار تخم وجود داشت.
رنگ موی زیتونی تنباکویی روشن : با این حال، این دوریس مطمئناً خیلی رایج نبود: اگرچه اغلب زیر سنگ ها جستجو می کردم، اما فقط هفت نفر را دیدم. هیچ مغالطه ای در میان طبیعت گرایان رایج تر از این نیست که تعداد گونه های منفرد به قدرت تکثیر آن بستگی دارد. سلولهای جوان انتهای شاخههای این مرجانها حاوی پولیپی کاملاً نابالغ هستند.
با این حال سر کرکسهای متصل به آنها، اگرچه کوچک هستند، اما از هر نظر عالی هستند. هنگامی که پولیپ توسط یک سوزن از هر یک از سلول ها برداشته شد، این اندام ها کمترین آسیب دیده بودند. هنگامی که یکی از سرهای کرکس مانند از سلول جدا شد، فک پایینی قدرت باز و بسته شدن خود را حفظ کرد.
شاید منحصربهفردترین بخش ساختار آنها این باشد که وقتی بیش از دو ردیف سلول روی یک شاخه وجود داشت، سلولهای مرکزی با این زائدهها، فقط یک چهارم زائدههای بیرونی، تجهیز میشدند. حرکات آنها با توجه به گونه متفاوت بود. اما در برخی من هرگز کمترین حرکتی را ندیدم. در حالی که دیگران، با فک پایین به طور کلی باز، به عقب و جلو با سرعت حدود پنج ثانیه در هر چرخش نوسان می کردند.
دیگران به سرعت و با شروع حرکت کردند. هنگامی که با سوزن لمس می شود، منقار به طور کلی نقطه را چنان محکم می گیرد که ممکن است کل شاخه تکان بخورد. این اجسام هیچ ارتباطی با تولید تخمها یا جواهر ندارند، زیرا قبل از ظاهر شدن پولیپیهای جوان در سلولهای انتهای شاخههای در حال رشد، تشکیل میشوند.
همانطور که آنها مستقل از پولیپی حرکت می کنند و به نظر نمی رسد که به هیچ وجه با آنها مرتبط باشند. و از آنجایی که اندازه آنها در ردیف های بیرونی و داخلی سلول ها متفاوت است، من شک ندارم که در عملکرد آنها بیشتر به محور شاخی شاخه ها مرتبط هستند تا پولیپی در سلول ها. زائده گوشتی در انتهای پایینی قلم دریایی (توصیف شده در باهیا بلانکا) نیز بخشی از زوفیت را تشکیل می دهد.
به طور کلی، به همان صورتی که ریشه های یک درخت بخشی از کل درخت را تشکیل می دهد، نه از درخت. تک برگ یا جوانه گل. در یک مرجان کوچک زیبا دیگر (Crisia؟) هر سلول با یک موی دندانه بلند مجهز شده بود که قدرت حرکت سریع را داشت. هر یک از این موها و هر یک از سرهای کرکس مانند عموماً کاملاً مستقل از بقیه حرکت می کردند.
اما گاهی اوقات همه در دو طرف یک شاخه، گاهی اوقات فقط آنهایی که در یک طرف بودند، به طور همزمان با هم حرکت می کردند. گاهی اوقات هر کدام به ترتیب منظم یکی پس از دیگری حرکت می کردند. در این اقدامات ما ظاهراً انتقال اراده را در زئوفیت کامل می بینید، هرچند که از هزاران پولیپی مجزا تشکیل شده است.
رنگ موی زیتونی تنباکویی روشن : مانند هر حیوانی. در واقع، این مورد با قلمهای دریایی تفاوتی ندارد، که وقتی لمس میشوند، خود را به شنهای ساحل باهیا بلانکا میکشانند. من یک نمونه دیگر از کنش یکنواخت را بیان می کنم، هرچند ماهیت بسیار متفاوتی دارد، در یک زئوفیت که نزدیک به کلیتیا است، و بنابراین بسیار ساده سازماندهی شده است.
با نگه داشتن یک دسته بزرگ از آن در یک حوض آب نمک، وقتی هوا تاریک شد، متوجه شدم که هر وقت قسمتی از یک شاخه را می مالیم، کل آن با نور سبز به شدت فسفری می شود: فکر نمی کنم هرگز دیده باشم. هر شی زیباتر بنابراین. اما شرایط قابل توجه این بود که جرقه های نور همیشه از شاخه ها، از پایه به سمت انتها بالا می رفتند.
بررسی این حیوانات مرکب همیشه برای من بسیار جالب بود. چه چیزی قابل توجه تر از دیدن یک بدن گیاه مانند است که تخمی تولید می کند، قادر به شنا کردن و انتخاب مکان مناسب برای چسبیدن است، که سپس به شاخه هایی جوانه می زند که هر کدام مملو از حیوانات متمایز بی شماری هستند که اغلب دارای سازمان های پیچیده هستند.
علاوه بر این، شاخه ها، همانطور که قبلاً دیدیم، گاهی اوقات دارای اندام هایی هستند که قادر به حرکت و مستقل از پولیپی هستند. تعجب آور است که از آنجایی که این اتحاد افراد جداگانه در یک سهام مشترک همیشه باید ظاهر شود، هر درختی واقعیت یکسانی را نشان می دهد، زیرا جوانه ها باید به عنوان گیاهان منفرد در نظر گرفته شوند.