بیشتر
رنگ مو تیره و مش روشن : امیدوارم آن درخت در حین افتادن به شما آسیب نرسانده باکراتینه مو شد! حالا من دوباره سوت می زنم و شما باید بیشتر مراقب باشید.” این بار وقتی کشاورز سوت زد، محکم تر از قبل بر سر شیطان زد. ” بس رنگ مو است!” شیطان فریاد زد “یک درخت دیگر روی من افتاده رنگ مو است! ایست!
رنگ مو : گفتند: “برگرد پیش کشاورز، و او را جرأت کن تا در مسابقه کشتی شرکت الناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند. به او بگو هر که در مسابقه پیروز نانو کراتین مو شود، طلا را نگه رنگ مو دارد.” پس شیطان جوان به زمین بازگشت و کشاورز را جرأت بیبی لایت مو کرد تا به مسابقه کشتی برود. کشاورز که اوضاع را دید گفت: “دوست جوان عزیزم، اگر بخواهم با تو کشتی بگیرم، می ترسم به تو صدمه بزنم، زیرا به کراتینه مو شدت قوی لایت و هایلایت مو هستم.
رنگ مو تیره و مش روشن
رنگ مو تیره و مش روشن : وقتی شیاطین دیگر ماجرا را شنیدند، بلند و بلند به او خندیدند. “تو قطعا احمق ترین شیطان جهنم لایت و هایلایت مو هستی!” آنها گفتند. “چرا، آن مرد شما را احمق بیبی لایت مو کرده رنگ مو است!” آنها موضوع را با خود در میان گذاشتند و تصمیم گرفتند که شیطان باید کیسه طلا را پس بگیرد وگرنه درنگ مو استان به بیرون درز می الناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند و پس از آن مردم روی زمین دیگر احترامی برای شیاطین قائل نخواهند پروتئین تراپی مو بود.
به تو می گویم که چه کار کنم: به تو اجازه می دهم با پدربزرگ پیرم کشتی بگیری. او نود و نه ساله رنگ مو است، اما با این حال، او تقریباً در کلاس شما رنگ مو است.” شیطان با این کار موافقت بیبی لایت مو کرد و کشاورز – اوه، اما آن کشاورز حیله گر پروتئین تراپی مو بود! – او را به داخل جنگل به سمت غاری برد که خرس قهوه ای بزرگی در آن خوابیده پروتئین تراپی مو بود. کشاورز گفت: پدربزرگ من آنجرنگ مو است. برو بیدارش کن و کشتی بگیرش.
شیطان خرس را تکان بالیاژ مو داد و گفت: “بیدار شو پیرمرد! بیدار شو! ما می رویم کشتی!” خرس چشمان کوچکش را باز بیبی لایت مو کرد، روی چشمانش ایستاد پاهای عقبی را گرفت و شیطان را در آغوش گرفت و او را در آغوش گرفت تا اینکه شیطان فکر بیبی لایت مو کرد رنگ مو استخوان هایش همه خرد خواهد کراتینه مو شد. این به همان اندازه پروتئین تراپی مو بود که شیطان می توانست انجام دهد تا جان خود را نجات دهد. “آه، دنده های بیچاره من! او وقتی به سلامت به جهنم برگشت، نفس نفس زد.
او مرد وحشتناکی رنگ مو است، آن کشاورز! اما وقتی درنگ مو استان کامل خود را گفت، شیاطین دیگر بلندتر از قبل به او خندیدند و به او گفتند که کشاورز دوباره او را فریب بالیاژ مو داده رنگ مو است. آنها گفتند: “باید بازی دیگری را با او امتحان کنید.” “این بار او را جرأت کنید تا یک مسابقه با پای پیاده روی الناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند و توجه داشته باشید که اجازه ندهید او شما را گول بزند.” پس در یکی دو روز که درد از رنگ مو استخوانهایش پاک کراتینه مو شد.
رنگ مو تیره و مش روشن : شیطان به زمین بازگشت و کشاورز را جرأت بیبی لایت مو کرد تا با او مسابقهای بدود. کشاورز گفت: “مطمئناً، اما به سختی عادلانه رنگ مو است که به تو اجازه بدهم با من بدوم زیرا من مانند باد می روم. من به شما می گویم که چه کار کنم: به شما اجازه می دهم با پسر کوچکم مسابقه دهید. او فقط یک سال رنگ مو دارد. پیر و شاید بتوانی او را شکست بدهی.” شیطان – من در زندگی ام احمق تر از آن را نمی شناختم.
با این موافقت بیبی لایت مو کرد و کشاورز او را بیرون آورد. به یک چمنزار زیر چند بوته، سوراخ خرگوش را به او نشان بالیاژ مو داد. او گفت: «پسر کوچک من آنجا خوابیده رنگ مو است. “او را صدا کن.” “پسر کوچولو!” شیطان صدا زد “بیا بیرون و با من مسابقه بدی!” فوراً خرگوشی از سوراخ بیرون پرید و از علفزار عبور بیبی لایت مو کرد. شیطان تلاش زیادی بیبی لایت مو کرد تا از او سبقت بگیرد اما نتوانست. او دوید و ادامه بالیاژ مو داد. بالاخره به دره ای عمیق رسیدند.
خرگوش از آن طرف پرید، اما شیطان، وقتی سعی بیبی لایت مو کرد همین کار را بالناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند، لیز خورد و افتاد و از روی سنگ ها و خروارها غلتید، پایین، پایین، پایین، به درون یک جویبار. وقتی خودش را از آب بیرون کشید، کپروتئین تراپی مو بود و خراشیده پروتئین تراپی مو بود، خرگوش ناپدید کراتینه مو شده پروتئین تراپی مو بود. وقتی به جهنم برگشت، شیطان گفت: «از آن کشاورز سیر کراتینه مو شدم. “چرا، می دانی، او یک پسر کوچک یک ساله رنگ مو دارد و من به شما می گویم که هیچ یک از شما نمی تواند.
رنگ مو تیره و مش روشن : آن پسر را در حال دویدن شکست دهد!” اما شیاطین وقتی بقیه ماجرا را شنیدند فقط خندیدند و تمسخر آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند و به رفیق خود گفتند که کشاورز دوباره او را فریب بالیاژ مو داده رنگ مو است. آنها گفتند: “باید یک بار دیگر پیش او برگردی.” هرگز این تصور برای مردم مفید نخواهد پروتئین تراپی مو بود که شیاطین چنین احمقی لایت و هایلایت مو هستند. شیطان جوان گفت: “اما من به شما می گویم که او را جرأت نمی کنم.
به یک مسابقه کشتی دیگر برود.” رفقای او به او گفتند: این بار سوت زدن را امتحان کن. شما باید بتوانید او را در حال سوت زدن شکست دهید. پس شیطان به زمین بازگشت و به کشاورز گفت: “ما باید مسابقه دیگری برای آن کیسه پول برگزار کنیم. این بار بیایید سوت زدن را امتحان کنیم.” کشاورز گفت: خیلی خوب. “ما یک مسابقه سوت خواهیم داشت.
آنها به جنگل رفتند و کشاورز به شیطان گفت اول سوت بزن. شیطان سوت زد و تمام برگهای درختان تکان خوردند و لرزیدند. دوباره سوت زد و شاخه ها شروع به ترق و شکستن آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند. او برای بار سوم سوت زد و شاخه های بزرگ جدا کراتینه مو شد و روی زمین افتاد. “آنجا!” شیطان فریاد زد: “آیا می توانید آن را شکست دهید؟” کشاورز گفت: پسر بیچاره من. (اوه، اما آن کشاورز حیله گر پروتئین تراپی مو بود!) “آیا این بهترین کاری رنگ مو است.
که می توانید انجام دهید؟ چرا وقتی سوت می زنم، اگر گوش های خود را نپوشانید، کر خواهید کراتینه مو شد! و به احتمال زیاد. درختی روی تو می افتد و تو را می ککراتینه مو شد! حالا شروع کنم؟ ” “یک دقیقه صبر کن!” شیطان التماس بیبی لایت مو کرد “لطفاً قبل از شروع گوشهایم را ببند زیرا نمی خواهم ناشنوا باشم.” این همان چیزی پروتئین تراپی مو بود که کشاورز امیدوار پروتئین تراپی مو بود شیطان بگوید.
رنگ مو تیره و مش روشن : پس روسری بزرگی بیرون آورد و بر گوش شیطان و نیز بر چشمانش گذاشت و از پشت به گره سختی بست. “و حالا!” او فریاد زد. “مراقب باش!” با آن شروع به سوت زدن بیبی لایت مو کرد و همانطور که سوت می زد شاخه بزرگی را از روی زمین برداشت و شکاف هولناکی روی سر شیطان گذاشت. “سر من! سر من!” شیطان گریه بیبی لایت مو کرد “بیچاره من!” کشاورز گفت و وانمود بیبی لایت مو کرد که بسیار دلسوز رنگ مو است.
آراگل گفت:
۱۰۲***۰۹۱۲-۹
در ساعت ۲۲:۴۸
در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۰۲
نیلوفر گفت:
۴۱۵***۰۹۱۴-۵
در ساعت ۱۹:۵۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۲۷
یعقوبی گفت:
۲۷۸***۰۹۳۶-۸
در ساعت ۱۲:۰۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۰۵
شبنم گفت:
۷۵۷***۰۹۱۲-۶
در ساعت ۲۳:۱۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۹/۲۱
آیناز گفت:
۶۷۰***۰۹۰۳-۱
در ساعت ۹:۴۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۹/۱۸
رویا گفت:
۹۱۱***۰۹۱۷-۲
در ساعت ۱۸:۱۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
رضایی گفت:
۵۹۲***۰۹۱۹-۵
در ساعت ۶:۰۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۷/۲۰
باران گفت:
۱۰۱***۰۹۱۲-۹
در ساعت ۱۷:۲۷
در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۱۰
توفیقی گفت:
۷۲۲***۰۹۱۱-۲
در ساعت ۱۰:۴۱
در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۲۷
بهار گفت:
۰۹۸***۰۹۱۲-۸
در ساعت ۲۳:۳۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۱۴
پرنیا گفت:
۳۰۳***۰۹۱۲-۳
در ساعت ۱۲:۱۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۲۰
رها گفت:
۶۰۸***۰۹۳۶-۷
در ساعت ۱۵:۲۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۱۴
پانیذ گفت:
۳۷۲***۰۹۱۹-۵
در ساعت ۱۹:۵۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۰۹
نیکی گفت:
۱۹۴***۰۹۱۲-۳
در ساعت ۱۶:۱۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۲۶
پریا گفت:
۵۹۵***۰۹۱۲-۴
در ساعت ۲۱:۰۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۸
پرستو گفت:
۸۹۱***۰۹۳۵-۶
در ساعت ۱۹:۴۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۶
تامیلا گفت:
۲۹۵***۰۹۱۲-۷
در ساعت ۱۲:۲۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۰
دریا گفت:
۱۱۱***۰۹۰۲-۲
در ساعت ۱۸:۱۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۲۸
درسا گفت:
۱۴۶***۰۹۳۸-۶
در ساعت ۱۳:۵۸
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۲۳
نیلوفر گفت:
۸۰۴***۰۹۱۲-۹
در ساعت ۵:۳۳
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۱۸
ساحل گفت:
۰۷۸***۰۹۳۵-۷
در ساعت ۲۳:۴۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۱۲
مری گفت:
۷۴۷***۰۹۱۴-۴
در ساعت ۸:۳۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۷
دل آرا گفت:
۶۳۹***۰۹۱۹-۵
در ساعت ۲۰:۴۱
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۳
مینا گفت:
۸۴۳***۰۹۱۲-۰
در ساعت ۵:۲۵
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲۶
رزا گفت:
۰۰۶***۰۹۳۷-۷
در ساعت ۸:۴۸
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲۰
سارا گفت:
۶۹۶***۰۹۹۲-۳
در ساعت ۱۲:۵۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۱۰
رها گفت:
۲۹۴***۰۹۱۸-۶
در ساعت ۱۶:۳۱
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۹
جواهریان گفت:
۶۱۱***۰۹۱۱-۱
در ساعت ۲:۳۶
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲
ساناز گفت:
۲۲۰***۰۹۹۰-۲
در ساعت ۱۷:۵۵
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۲۲
شمیم گفت:
۴۱۴***۰۹۳۶-۸
در ساعت ۲:۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۱۳
شایلی گفت:
۰۳۰***۰۹۳۳-۹
در ساعت ۱۴:۱۸
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
عسل گفت:
۱۳۶***۰۹۹۱-۶
در ساعت ۴:۳۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۹
نیلی گفت:
۷۲۲***۰۹۱۱-۴
در ساعت ۱۳:۵۴
در تاریخ ۱۴۰۱/۹/۳۰
غزل گفت:
۲۳۱***۰۹۱۴-۸
در ساعت ۱:۴۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۹/۵
هانیه گفت:
۲۷۸***۰۹۳۰-۴
در ساعت ۱۵:۴۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۱۴
فرگل گفت:
۱۸۰***۰۹۱۵-۹
در ساعت ۱۱:۱۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۳
نیکزاد گفت:
۸۲۱***۰۹۳۹-۸
در ساعت ۱:۱۷
در تاریخ ۱۴۰۱/۷/۱۰
رژین گفت:
۹۴۵***۰۹۳۹-۰
در ساعت ۲۰:۳۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۱۸
کاترین گفت:
۷۱۰***۰۹۱۷-۲
در ساعت ۱۲:۳۸
در تاریخ ۱۴۰۱/۵/۵
کیانلو گفت:
۲۹۴***۰۹۱۳-۲
در ساعت ۱۴:۳۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱۷
کیمیا گفت:
۹۹۲***۰۹۳۷-۴
در ساعت ۶:۵۴
در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱
گندم گفت:
۶۲۲***۰۹۰۵-۳
در ساعت ۱۲:۲۹
در تاریخ ۱۴۰۱/۳/۹
مهگل گفت:
۴۵۹***۰۹۳۵-۸
در ساعت ۱۵:۵۶
در تاریخ ۱۴۰۱/۳/۸
نگین گفت:
۶۷۱***۰۹۱۲-۵
در ساعت ۲۳:۴۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۲/۱۶
ویدا گفت:
۴۰۸***۰۹۱۱-۵
در ساعت ۱۱:۶
در تاریخ ۱۴۰۱/۲/۳
خاطره گفت:
۳۰۵***۰۹۱۲-۳
در ساعت ۱۳:۱۹
در تاریخ ۱۴۰۱/۱/۸