امروز
(جمعه) ۱۶ / آذر / ۱۴۰۳
رنگ موی مشکی در پریودی
رنگ موی مشکی در پریودی | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت رنگ موی مشکی در پریودی را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با رنگ موی مشکی در پریودی را برای شما فراهم کنیم.۲۹ فروردین ۱۴۰۳
رنگ موی مشکی در پریودی : اما بدتر از قبل تکان می خورد. کودو به معنای واقعی کلمه با او زمین را شلاق زد و من برای یک لحظه چشمانم را بستم. به نظر میرسید که سگ دلاور را میکوبند و تبدیل به پالپ میکنند. گاو نر سعی کرد او را با پاهای جلویش خرد کند، اما نتوانست خود را به اندازه کافی بالا بیاورد، و در هر مکث، جوک، با چشمان کوچک هوشیارش که همیشه هوشیار بود، بدنش را دور می زد تا از پاهای بریده شده خودداری کند بدون اینکه دستش را رها کند. سپس با خرخر خشمگین، کودو، نیمه بلند شد.
مو : در گردن کودو دیده میشود و به همین دلیل: حرکات بدن به شکل موجهای ساده نرم میشود و سر با به نظر میرسد که شاخهای مارپیچی عظیم آن داوطلبانه حرکت میکنند – در واقع تقریباً انگار بدن را در زیر حمل میکند. در چهارمین یا پنجمین تلاش جوک، یک جهش از کودو باعث شد تا او به شانهاش توپ بزند، و او بدون توجه به چند متری دورتر غلت بخورد.
رنگ موی مشکی در پریودی
رنگ موی مشکی در پریودی : دور از دسترس او بود و به شدت تاخت و حملات خود را نادیده گرفت. در حرکت سر گاو کودو هنگام تاختن از میان بوته که یکی از تمایزات او بالاتر از سایر بز کوهی است، نشانه ای از لطف و متانت وجود دارد. همان حرکت متعادل کننده انعطافپذیری که در دختران بومی مشاهده میشود که کاسههای آب خود را روی سر خود حمل میکنند.
او فوراً از جا بلند شد، اما دوباره خود را پشت سر دید: شاید این واقعیت بود که الهام بخش تلاش بعدی بود، یا شاید متوجه شد که حمله از جلو بی فایده است. برای این بار او مصمم به دنبال پای شکسته رفت. در منحنی های عجیب و غریب وحشی می چرخید، اما در تلاش سوم یا چهارم او آن را به دست آورد و آویزان شد. و با چهار دست و پا باز روی زمین کشید.
اولین فنر مبهوت کودو او را به هوا پرتاب کرد. اما اکنون هیچ رهایشی وجود نداشت، و با وجود اینکه در امتداد زمین ناهموار کشیده شده بود و در میان اسکاب دوید، گاهی در هوا تاب می خورد، و گاهی به پشت سر می خورد، در تلاش های بیهوده ای برای پرتاب حیوان بزرگ از این طرف به آن طرف می کشید. حملات جوک در ابتدا بی اثر و حتی ناامیدکننده بود.
کودو تلاش های وحشیانه ای انجام داد تا به سمت او برود، اما با هر چرخشی او نیز آنقدر با قدرت این کار را انجام داد که حیوان حیرت آور تکان خورد و مجبور شد برای بازیابی تعادل خود به شدت غوطه ور شود. بنابراین آنها به این طرف و آن طرف چرخیدند، تا اینکه یک فرو رفتن وحشیانه تر، جوک را از پاهایش تکان داد و پای شکسته را روی پای دیگر پرتاب کرد.
رنگ موی مشکی در پریودی : سپس، در حالی که پاهای خود را محکم کاشته بود، جوک دوباره کشید و کودو که تلاش می کرد جای خود را دوباره به دست آورد، با پاهای ضربدری زمین خورده و با یک تصادف پایین آمد. با افتادن جوک گرد بود و روی بینی بسته بود. اما این بار او مجبور به مقابله با دویکر، ایمپالا یا ریتباک نبود. کودو خرخر خشمگین کرد و سرش را تکان داد: همانطور که یک تریر موش را تکان میدهد.
جوک را تکان داد و با بدن تاب خوردهاش زمین را تازیانه زد و با خرخر خشمآمیز دیگری او را پرت کرد و او را به راه انداخت. زمین روی پشتش کودو روی پای زخمی افتاده بود و با اولین تلاش نتوانست بلند شود. جوک در حالی که هنوز روی زمین بر روی پشتش می لغزید، با عجله دیوانهوار خود برای بازگشت به حمله، با پاهایش هوا را میدرید.
و همانطور که بالا میرفت، دوباره با سر پایین و چشمهای کوچولو از خشم سیاه شد. او آنقدر دیوانه بود که نمیتوانست محتاط باشد، و وقتی شاخهای بلند با صدایی به هم میچرخند، قلبم ایستاد. به نظر میرسید که یک نقطه سیاه او را از داخل و خارج میکند و پا را از طرف دیگر بیرون میکشد، و یک چرخش تند سر بزرگ او را مانند یک گربه نوک هشت یا ده فوتی در هوا میچرخاند.
رنگ موی مشکی در پریودی : تازه دلش برایش تنگ شده بود و از زیر شکمش کنار پاهای عقبی رد می شد. اما، تا زمانی که با صدای ضربتی از زمین افتاد و در حالی که پاهایش را پاره می کرد و در حال تکان خوردن بود، دوباره به داخل دوید، من مطمئن بودم که او را زیر پا گذاشته اند. آن موقع کودو دوباره بلند شد. من با چماق به داخل تفنگ هجوم آوردم، با این فکر وحشیانه که قبل از بلند شدن آن را خیره کنم.
اما با بوق های پایین تر و نشانه های غیرقابل انکار شلیک مواجه شدم و با سرعتی که من داشتم عقب نشینی کردم. از آن به بعد این یک مبارزه دویدن بود: لحظهای که کودو برای رفتن چرخید، جوک دوباره روی پایش قرار گرفت و هیچ چیز نتوانست او را تکان دهد. باید فاصله محترمانه را حفظ میکردم، زیرا گاو همچنان برای یک حمله خشمگین خوب بود، حتی زمانی که جوک معلق بود.
و هر زمان که سعی میکردم آن را از بین ببرم یا حتی نزدیک شوم، به من نگاه میکرد. در آن زمان چشمهای درشت پر از خون بود، اما هیچ ترسی در آنها دیده نمیشد – از خشم گیجکننده میسوختند. این غیرممکن به نظر می رسید که جوک را تکان دهد یا از ما دور شود، و با وجود شکستگی پا و از دست دادن خون، تلاش های خشمگینانه برای کتک زدن ما سست نشد.
این یک مبارزه دویدن ناامیدانه بود، و او شجاعانه تا انتها با آن مبارزه کرد. تا حدودی جلوی راه را بسته بودند، تنه ها و شاخه های سفید شده چندین درخت که در طوفان سال قبل از بین رفته بودند، و جلوتر از کودوی که من برای آنها ساخته بودم، می دویدند، به امید اینکه چوبی به اندازه کافی صاف پیدا کنم تا یک رامرود به زور آن را خالی کند. کارتریج خارج شد وقتی به آنها رسیدم.
رنگ موی مشکی در پریودی : کودو با دوجین غوطهوری برایم درست کرد که مرا به دنبال پوشش دیگری پرواز کرد. اما پای شکسته روی یکی از شاخه ها تاب می خورد و جوک با پاهای کاشته شده روی درخت آویزان بود. و کودو که با عصبانیت به سمت او چرخید، تلو تلو خورد، دست و پا زد، زمین خورد، و با تصادف در میان چوب های ترق خورده پایین آمد. یک بار دیگر جوک مانند فلاش روی بدن افتاده بود و روی بینی بسته شده بود.