امروز
(دوشنبه) ۲۳ / مهر / ۱۴۰۳
رنگ مرواریدی استرالیایی
رنگ مرواریدی استرالیایی | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت رنگ مرواریدی استرالیایی را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با رنگ مرواریدی استرالیایی را برای شما فراهم کنیم.۳۱ فروردین ۱۴۰۳
رنگ مرواریدی استرالیایی : اوزما متوجه شد که دوستانش تمام تلاش خود را برای نجات او انجام می دهند و لبخند تشویقی زد به تلاش های آنها دوروتی کمی مضطرب به نظر میرسید، اما سعی میکرد به اندازه همراهش شجاع باشد.
رنگ مو : اجازه دهید دوباره به همراهان خود برگردیم.” جادوگر غرغر کرد: “بنظر می رسد شرم آور است، پس از اینکه قایق را وادار به اطاعت از خود کردیم، تنها با یک در سنگ مرمر جلوی ما را گرفت.” به دستور گلیندا قایق بلند شد تا اینکه روشن شد یک سطح با گنبد شیشه ای که روستای را پوشانده بود، زمانی که جادوگر آن را به آرامی در اطراف گنبد بزرگ قرار داد.
رنگ مرواریدی استرالیایی
رنگ مرواریدی استرالیایی : چهره های زیادی از داخل به شیشه فشرده شده بودند و مشتاقانه زیردریایی را تماشا می کردند و در یک مکان دوروتی و اوزما بودند که به سرعت گلیندا و جادوگر را از پنجره های شیشه ای قایق شناختند. گلیندا آنها را نیز دید و قایق را نزدیک گنبد گرفت در حالی که دوستان با پانتومیم احوالپرسی می کردند. صدای آنها متأسفانه از گنبد و آب و کنار قایق شنیده نمی شد.
جادوگر سعی کرد از طریق نشانه هایی به دخترها بفهماند که او و گلیندا برای نجات آنها آمده اند و اوزما و دوروتی این را از همان واقعیتی که جادوگر و جادوگر ظاهر شده بودند فهمیدند. دو دختر زندانی خندان و در امنیت بودند و گلیندا با دانستن این موضوع احساس می کرد که می تواند تمام زمان لازم را برای نجات نهایی آنها صرف کند.
از آنجایی که در آن زمان هیچ کاری انجام نمی شد، گلیندا به قایق دستور داد تا به ساحل بازگردد و قایق به راحتی اطاعت کرد. ابتدا به سطح آب صعود کرد، سپس سقف از هم جدا شد و به شکافهای کنار قایق افتاد و سپس کشتی جادویی به سرعت به ساحل رسید و خود را روی ماسهها قرار داد. نقطه ای که به دستور گلیندا از آنجا حرکت کرده بود.
رنگ مرواریدی استرالیایی : همه مردم اوز و اسکیزرها فوراً به سمت قایق دویدند تا بپرسند آیا به جزیره رسیدهاند و آیا اوزما و دوروتی را دیدهاند یا خیر. جادوگر به آنها از مانعی که بر سر راه یک در مرمری برخورد کرده بودند گفت و اینکه چگونه گلیندا اکنون متعهد می شود راهی جادویی برای فتح در پیدا کند. گلیندا با درک اینکه رسیدن به جزیره، بزرگ کردن آن و آزاد کردن دوستانشان و مردم اسکیزر به چندین روز نیاز دارد.
اکنون در نیمه راه بین ساحل دریاچه و درختان نخل اردوگاهی را آماده کرد. جادوگری جادوگر باعث شد تعدادی چادر ظاهر شود و جادوگری جادوگر این چادرها را با تخت، صندلی، میز، فرش، لامپ و حتی کتابی که با آن می توان ساعات بیکاری را سپری کرد، کامل کرد. همه چادرها دارای پرچم سلطنتی اوز بودند که از قطب های مرکزی به پرواز درآمدند و در یک چادر بزرگ که اکنون اشغال نشده بود.
پرچم خود اوزما در نسیم حرکت می کرد. بتسی و تروت برای خود چادری داشتند و باتن برایت و اوجو چادر دیگری داشتند. مترسک و مرد چوبی حلبی با هم در یک چادر جفت شدند و همینطور جک کدو تنبل و مرد پشمالو، کپن بیل و عمو هنری، تیک-توک و پروفسور ووگلباگ. گلیندا زیباترین چادر را داشت به جز که برای اوزما در نظر گرفته شده بود، در حالی که جادوگر یک کوچولو از خودش داشت.
هر زمان که وقت غذا بود، میزهای پر از غذا به شکلی جادویی در چادر کسانی که عادت به غذا خوردن داشتند ظاهر می شد و این هماهنگی های کامل باعث می شد که مهمانی نجات به همان اندازه که در خانه های خود می بود راحت باشد. تا آنجا که گلیندا در چادرش نشسته بود و در جستجوی کلمه ای بود که در زیرزمین جزیره را باز می کرد و به مطالعه یک طومارهای عرفانی می پرداخت.
او را در گنبد بزرگ بپذیرید. او همچنین آزمایش های جادویی زیادی انجام داد، به این امید که چیزی را کشف کند که به او کمک کند. با این حال صبح، جادوگر قدرتمند هنوز ناموفق بود. شاید مطمئن باشید که هنر گلیندا میتوانست هر دری معمولی را باز کند، اما باید بدانید که این درِ مرمری جزیره به اطاعت از یک کلمه جادویی دستور داده شده بود.
رنگ مرواریدی استرالیایی : که باز نشود و بنابراین همه کلمات جادویی دیگر هیچ تأثیری بر آن ندارند. آی تی. کلمه جادویی که از در محافظت می کرد احتمالاً توسط Coo-ee-oh اختراع شده بود که اکنون آن را فراموش کرده بود. پس تنها راه برای ورود به جزیره غرق شده شکستن جذابیتی بود که در را به سرعت بسته می کرد. اگر این کار می توانست انجام شود، برای باز کردن آن نیازی به جادو نیست.
روز بعد جادوگر و جادوگر دوباره وارد قایق شدند و آن را زیر آب بردند و به سمت در مرمری رفتند که به طرق مختلف سعی کردند آن را باز کنند اما موفق نشدند. گلیندا گفت: «من فکر میکنم ما باید این تلاش را کنار بگذاریم. “ساده ترین راه برای بالا بردن جزیره این است که ما به گنبد راه پیدا کنیم و سپس به زیرزمین فرود بیاییم و ببینیم که کو-ای-اوه چگونه کل جزیره را به دستور او غرق یا بلند می کند.
طبیعتاً برای من اتفاق افتاد. که ساده ترین راه برای گرفتن پذیرش این است که قایق ما را از دری مرمری که Coo-ee-oh از آنجا به زیرزمین فرستاده است ببرد. اما باید راههای دیگری برای ورود به داخل گنبد و پیوستن به اوزما و دوروتی وجود داشته باشد، و چنین راههایی را باید با مطالعه و استفاده درست از قدرت جادویی خود پیدا کنیم.» جادوگر گفت: “این آسان نخواهد بود.
زیرا ما نباید فراموش کنیم که خود اوزما جادوی قابل توجهی را درک می کند و بدون شک سعی کرده جزیره را بالا ببرد یا ابزار دیگری برای فرار از آن بیابد و شکست خورده است.” گلیندا گفت: “این درست است، اما جادوی اوزما جادوی پری است، در حالی که تو یک جادوگر و من یک جادوگر هستم. به این ترتیب ما سه نفر تنوع زیادی از جادوها برای کار کردن داریم.
رنگ مرواریدی استرالیایی : و اگر همه ما باید با آنها کار کنیم. شکست آن به این دلیل است که جزیره توسط نیروی جادویی بالا و پایین میرود که هیچکدام از ما با آن آشنا نیستیم. بنابراین ایده من این است که با جادویی که در اختیار داریم به دنبال رسیدن به هدف خود به روش دیگری باشیم. آنها دوباره در قایق خود دایره گنبد را ساختند و یک بار دیگر اوزما و دوروتی را از پنجره های خود دیدند و با دو دختر زندانی علامت دادند.