امروز
(چهارشنبه) ۰۷ / آذر / ۱۴۰۳
انواع رنگ مو فانتزی بدون دکلره
انواع رنگ مو فانتزی بدون دکلره | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت انواع رنگ مو فانتزی بدون دکلره را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با انواع رنگ مو فانتزی بدون دکلره را برای شما فراهم کنیم.۳۱ فروردین ۱۴۰۳
انواع رنگ مو فانتزی بدون دکلره : بر روی پرتوهای زیبا می رقصیدم، و هرگز متوجه نشدم که بیش از حد از پیچ در دایره دور می شوم. ناگهان شروع به سر خوردن کردم و سریعتر و سریعتر رفتم تا اینکه در نهایت با آن برخورد کردم. در همان انتها، پدر دوباره رنگین کمان را بلند کرد، بدون اینکه اصلا متوجه من شود.
رنگ مو : اما از آنجایی که اسکورت آنها بیشتر از این در مورد حیوانات نمی گفت، آنها با او خداحافظی کردند و به سفر خود ادامه دادند. تصویر در دسترس نیست دختر رنگین کمان توتو که حالا اجازه داشت هر طور دلش میخواهد بدود، خوشحال بود که دوباره آزاد شد و توانست به پرندگان پارس کند و پروانهها را تعقیب کند. سرزمین اطراف آنها جذاب بود.
انواع رنگ مو فانتزی بدون دکلره
انواع رنگ مو فانتزی بدون دکلره : دکمه برایت به قدری باهوش است و اکنون آنقدر چهره باهوشی دارد که من مطمئن هستم که او موفق خواهد شد راهی برای محافظت پیدا کند. شما.” این امر دوروتی و مرد پشمالو را نسبتاً مضطرب کرد، زیرا آنها آنقدر که به نظر می رسید کاپیتان به خرد پسر روباه اعتماد نداشتند.
با این حال در مزارع زیبای گل های وحشی و بیشه های درختان پربرگ هیچ خانه یا نشانی از هیچ ساکنی وجود نداشت. پرندگان در هوا پرواز می کردند و خرگوش های سفید حیله گر در میان علف های بلند و بوته های سبز می چرخیدند. دوروتی حتی متوجه شد که مورچههایی که در امتداد جاده زحمت میکشند و بارهای عظیمی از دانه شبدر را حمل میکنند.
اما از مردم اصلاً وجود نداشت. آنها یک یا دو ساعت تند راه می رفتند، زیرا حتی باتن برایت کوچک هم پیاده روی خوبی بود و به راحتی خسته نمی شد. در طول مسیر، هنگامی که یک پیچ در جاده می چرخیدند، درست جلوی آنها منظره ای کنجکاو را مشاهده کردند. دختر بچهای درخشان و زیبا، خوشتیپ مثل یک پری و لباسهای نفیس، در میانهی جادهی خلوت با ظرافت میرقصید.
به آرامی اینطرف و آن طرف میچرخید، پاهای زیبایش به شکلی درخشان چشمک میزد. او لباسهای روان و کرکی از مواد نرم پوشیده بود که دوروتی را به یاد تارهای عنکبوت بافته میاندازد، فقط رنگهای ملایمی از بنفش، گل رز، توپاز، زیتونی، لاجوردی و سفید داشت که بهخوبی در نوارهایی با هم آمیخته میشد که یکی را در آن ذوب میکرد.
انواع رنگ مو فانتزی بدون دکلره : دیگر با ترکیبات نرم. موهای او مانند طلای تابیده شده بود و در یک ابر دور او شناور بود، هیچ رشته ای با سنجاق یا زینت یا روبان بسته یا بسته نمی شد. پر از تعجب و تحسین دوستان ما نزدیک شدند و به تماشای این رقص جذاب ایستادند. دختر از دوروتی بلندتر نبود، هرچند لاغرتر بود. او از قهرمان کوچک ما مسن تر به نظر نمی رسید.
ناگهان مکث کرد و رقص را رها کرد، گویی برای اولین بار حضور غریبه ها را مشاهده می کند. دوروتی در حالی که با آنها روبرو می شد، خجالتی مانند یک حنایی ترسیده، روی یک پا که گویی می خواهد در لحظه بعدی پرواز کند، از دیدن اشک هایی که از چشمان بنفشش سرازیر می شدند و روی گونه های گل سرخ دوست داشتنی اش می چکید، شگفت زده شد.
واقعاً تعجب آور بود. بنابراین دوروتی با صدایی آرام و دلسوز پرسید: پلی کروم – دختر رنگین کمان پلی کروم – دختر رنگین کمان “تو ناراضی هستی دختر کوچولو؟” “خیلی!” پاسخ بود؛ “من گم شدم.” دوروتی با لبخند گفت: چرا، ما هم همینطور هستیم. “اما ما برای آن گریه نمی کنیم.” “مگه نه؟ چرا نه؟” دوروتی به سادگی پاسخ داد: “چون من قبلاً گم شده بودم و همیشه دوباره پیدا می شدم.” دوشیزه ی بامزه زمزمه کرد: «اما من قبلاً هرگز گم نشده بودم، و من نگران و می ترسم.» دوروتی با لحن متحیرانه ای گفت: “شما می رقصید.” دوشیزه سریع توضیح داد: “اوه، این فقط برای گرم نگه داشتن بود.” به شما اطمینان میدهم.
انواع رنگ مو فانتزی بدون دکلره : این به این دلیل نبود که من احساس خوشحالی یا همجنسبازی میکردم.» دوروتی از نزدیک به او نگاه کرد. لباسهای روان او ممکن است خیلی گرم نباشد، اما هوا اصلاً سرد نبود، بلکه معتدل و ملایم بود، مثل یک روز بهاری. “تو کی هستی عزیزم؟” او به آرامی پرسید. پاسخ این بود: «من پلی کروم هستم». “پولی کی؟” “پلی کروم.
من دختر رنگین کمان هستم.” “اوه!” دوروتی با نفس نفس زدن گفت. “من نمی دانستم رنگین کمان بچه دارد. اما شاید قبل از اینکه شما صحبت کنید می دانستم. شما واقعا نمی توانستید چیز دیگری باشید.” “چرا که نه؟” با تعجب از پلی کروم پرسید. “چون تو خیلی دوست داشتنی و شیرین هستی.” دوشیزه کوچک در میان اشک هایش لبخند زد.
به سمت دوروتی آمد و انگشتان باریک خود را در دست چاق دختر کانزاس قرار داد. “تو دوست من خواهی شد، نه؟” او با التماس گفت. تصویر در دسترس نیست “البته.” “و اسم شما چیه؟” “من دوروتی هستم؛ و این دوست من شگی من است که صاحب آهنربای عشق است؛ و این باتن برایت است – فقط شما او را آنطور که واقعاً هست نمیبینید.
زیرا شاه روباه با بیاحتیاطی سر خود را به روباه تبدیل کرد. اما باتن-برایت واقعی خوب است که به آن نگاه کنیم، و امیدوارم بتوانم او را برای مدتی به خودش بازگردانم.” دختر رنگین کمان با خوشحالی سر تکان داد و دیگر از همراهان جدیدش ترسی نداشت. “اما این کیست؟” او پرسید و به توتو اشاره کرد که جلوی او نشسته بود.
انواع رنگ مو فانتزی بدون دکلره : دمش را به دوستانهترین حالت تکان میداد و خدمتکار زیبا را با چشمان درخشانش تحسین میکرد. “آیا این نیز یک فرد طلسم شده است؟” “اوه نه، پولی – من ممکن است شما را پولی صدا کنم، نه؟ گفتن نام شما افتضاح است.” “اگر می خواهی مرا پولی صدا کن، دوروتی.” “خب، پولی، توتو فقط یک سگ است، اما راستش را بگویم او هوش بیشتری نسبت به باتن برایت دارد.
و من او را بسیار دوست دارم.” پلی کروم، با مهربانی خم شد تا سر توتو را نوازش کند، گفت: «من هم هستم. اما چگونه دختر رنگین کمان در این جاده ی تنهایی قرار گرفت و گم شد؟ مرد پشمالو که با تعجب به همه اینها گوش داده بود پرسید. جواب این بود: «چرا، پدرم امروز صبح رنگین کمانش را در اینجا دراز کرد تا یک سر آن به این جاده برسد». “و من همانطور که دوست دارم.