امروز
(چهارشنبه) ۰۹ / آبان / ۱۴۰۳
رنگ مو قرمز قهوه ای تیره
رنگ مو قرمز قهوه ای تیره | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت رنگ مو قرمز قهوه ای تیره را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با رنگ مو قرمز قهوه ای تیره را برای شما فراهم کنیم.۳۰ فروردین ۱۴۰۳
رنگ مو قرمز قهوه ای تیره : ما در صحنه چیزی جز ناتوانی ها و ضعف های بدنی و ناتوانی خشم نمی بینیم. در حالی که آن را می خوانیم، لیر را نمی بینیم، بلکه لیر هستیم. در انحرافات عقل او، ما یک قدرت استدلال نامنظم قدرتمند را کشف می کنیم که از اهداف عادی زندگی خارج شده است، اما قدرت خود را اعمال می کند، همانطور که باد در جایی که می وزد.
رنگ مو : که او میتوانست احترام مناسبی برای شکسپیر قائل باشد و از دیدن آن صحنه درونیابی شده در ریچارد سوم، که در آن ریچارد سعی میکند با گفتن به زنش که عاشق زن دیگری است، قلب همسرش را بشکند، راضی شده باشد و میگوید: اگر از این کار جان سالم به در ببرد، جاودانه است. با این حال، من شک دارم که او این مطالب مبتذل را با نگرانی از تاکید به اندازه هر یک از بخش های اصلی ارائه نکرده است.
رنگ مو قرمز قهوه ای تیره
رنگ مو قرمز قهوه ای تیره : آرزوی هنر این مرد و گستره آن مرد . من تقریباً تمایل دارم که شایستگی ستایش شکسپیر بودن را از گاریک انکار کنم. او قطعاً عاشق واقعی برتری های خود نبود. زیرا آیا هر عاشق واقعی آنها در صحنههای بینظیر او اعتراف میکرد که زبالههای کثیفی مانند تیت و سیبر و بقیه آنها با تاریکی آنها به شدت به نور او حمله می کنند آیا وارد نمایشنامه های بازیگری شکسپیر شده اید؟ من معتقدم غیرممکن است.
و برای بازیگری هم به خوبی محاسبه شده است. اما ما اخیراً شاهد بوده ایم که نقش ریچارد به واسطه شیوه بازی اش برای یک بازیگر شهرت زیادی به دست آورده است و این به ما اجازه می دهد.[۱۰۹] به راز بازیگری و قضاوت های رایج شکسپیر که از بازیگری برگرفته شده است. نه یکی از تماشاگرانی که شاهد تلاشهای آقای سی در آن قسمت بودهاند.
اما با این باور درست به این نتیجه رسیدهاند که ریچارد مردی بسیار شرور است و بچههای کوچک را در رختخوابهایشان میکشد، با چیزی شبیه به لذت که غولها و غولها در کتابهای کودکان نشان داده میشوند که در آن عمل به کار گرفته شدهاند. علاوه بر این، او بسیار نزدیک و زیرک و حیله گر است، زیرا شما می توانید آن را از چشم او ببینید.
اما آیا در واقع این برداشتی است که ما از خواندن ریچارد شکسپیر داریم؟ آیا چیزی شبیه انزجار احساس می کنیم، همان طور که از نمایش قصابی او که روی صحنه برایش می گذرد؟ وحشت در جنایات او با تأثیری که ما احساس میکنیم درآمیخته است، اما چگونه میتوان آن را واجد شرایط دانست، چگونه با عقل غنی که نشان میدهد.
رنگ مو قرمز قهوه ای تیره : منابعش، شوخ طبعی، روحیههای سرزندهاش، دانش و بینش گستردهاش نسبت به شخصیتها. ، شعر بخش او – نه ذره ای از همه چیزهایی که در شیوه رفتار آقای سی قابل درک است. چیزی جز جنایات و اعمال او قابل مشاهده نیست. برجسته و خیره هستند. قاتل برجسته است، اما نابغه والا، مرد با ظرفیت وسیع، – ریچارد عمیق، شوخ و کارآمد کجاست؟ حقیقت این است که شخصیتهای شکسپیر آنقدر موضوع مدیتیشن هستند.
تا علاقه یا کنجکاوی در مورد اعمالشان، که در حالی که ما در حال خواندن هر یک از شخصیتهای جنایتکار بزرگ او، مکبث، ریچارد، حتی یاگو، فکر نمیکنیم. بسیاری از جنایاتی که مرتکب می شوند، مانند جاه طلبی، روحیه مشتاق، فعالیت فکری، که آنها را وادار می کند تا از این جنایات سبقت بگیرند.[۱۱۰] حصارهای اخلاقی بارنول یک قاتل بدبخت است.
تناسب خاصی بین گردن او و طناب وجود دارد. او وارث مشروع چوبه دار است. هیچ کس که اصلاً فکر میکند نمیتواند به هیچ شرایط تخفیفدهندهای در مورد او فکر کند تا او را مورد رحمت قرار دهد. یا برای مثال از تراژدی بالاتر، چه چیزی جز یک قاتل صرف، گلنالون است! آیا جز به جنایتی که او مرتکب می شود و به جنایتی که سزاوار آن است.
فکر می کنیم؟ این تمام چیزی است که ما واقعاً در مورد او فکر می کنیم. در حالی که در شخصیتهای متناظر در شکسپیر، اعمال به طور نسبی بر ما تأثیر نمیگذارند، در حالی که انگیزهها، ذهن درونی با تمام عظمت منحرفشدهاش، صرفاً واقعی به نظر میرسد و منحصراً مورد توجه قرار میگیرد، جرم نسبتاً هیچ است.
اما وقتی میبینیم این چیزها بازنمایی میشوند، اعمالی که آنها انجام میدهند نسبتاً همه چیز هستند، انگیزههایشان چیزی نیست. حالت عاطفی والایی که ما را با آن تصاویر شب و وحشتی که مکبث به زبان می آورد بالا می برد، آن پیش درآمد موقری که با آن زمان را سرگرم می کند تا زنگی که او را به قتل دانکن فرا می خواند.
رنگ مو قرمز قهوه ای تیره : زمانی که ما می گوییم. دیگر آن را در کتابی نخوانیم، وقتی آن موقعیت برتر انتزاعی را که خواندن بر دیدن دارد، رها کرده و میبینیم مردی به شکل بدنیاش در مقابل چشمان ما واقعاً آماده ارتکاب یک قتل است، اگر بازی واقعی باشد. و تأثیرگذار است، همانطور که در اجرای آن قسمت توسط آقای K. شاهد آن بودم، اضطراب دردناک در مورد این عمل، اشتیاق طبیعی برای جلوگیری از آن در حالی که هنوز انجام نشده به نظر می رسد.
ظاهر بسیار نزدیک واقعیت، باعث درد می شود. و ناراحتی که تمام لذتی را که کلمات کتاب القا می کنند را کاملاً از بین می برد، جایی که عمل هرگز انجام نمی شود.[۱۱۱] با حس دردناک حضور بر ما فشار می آورد: به نظر می رسد که به تاریخ تعلق دارد، به چیزی گذشته و اجتناب ناپذیر، اگر اصلاً ربطی به زمان داشته باشد. تصاویر عالی، شعر به تنهایی، چیزی است.
که در خواندن در ذهن ما حضور دارد. بنابراین دیدن عمل لیر – دیدن پیرمردی که با چوب دستی روی صحنه میلرزید و دخترانش در یک شب بارانی از در بیرون میزنند، چیزی جز دردناک و نفرتانگیز نیست. ما می خواهیم او را به پناهگاه ببریم و او را تسکین دهیم. این تمام احساسی است که بازی لیر در من ایجاد کرد. اما لیر شکسپیر را نمی توان بازی کرد.
ماشین تحقیرآمیزی که با آن طوفانی را که او در آن بیرون میآید تقلید میکنند، برای نمایش وحشتهای عناصر واقعی ناکافیتر از هر بازیگری برای نمایش لیر نیست: آنها میتوانند راحتتر پیشنهاد کنند که شیطان میلتون را بر روی یک نفر به تصویر بکشند. صحنه یا یکی از چهره های وحشتناک مایکل آنجلو. عظمت لیر در بعد جسمانی نیست.
رنگ مو قرمز قهوه ای تیره : بلکه در بعد فکری است: انفجارهای شور و شوق او مانند آتشفشان وحشتناک است: آنها طوفانی هستند که برمی خیزند و به ته آن دریا، ذهن او، با همه ثروت عظیمش را آشکار می کنند. این ذهن اوست که آشکار می شود. این مورد از گوشت و خون بسیار ناچیز به نظر می رسد که نمی توان در مورد آن فکر کرد. حتی اگر خودش از آن غفلت کند.