امروز
(یکشنبه) ۰۴ / آذر / ۱۴۰۳
رنگ موی قهوه ای سوخته شماره چنده
رنگ موی قهوه ای سوخته شماره چنده | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت رنگ موی قهوه ای سوخته شماره چنده را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با رنگ موی قهوه ای سوخته شماره چنده را برای شما فراهم کنیم.۲۹ فروردین ۱۴۰۳
رنگ موی قهوه ای سوخته شماره چنده : چمدان را ببندی.” او به سمت پرواز زمینی رفت. سازمان دهنده کلنی آن را بالا برد و از تپه های سبز پوش عبور کرد. پوشش گیاهی فوقالعاده انعطافپذیر است و مواد سبز رنگ زیر هواپیما بهطور مفصل در باد تاب میخوردند. بالای جنگل ها به صورت موج و موج خم و خم می شد. اثر اقیانوسی بود که به راحتی در تپهها برافراشته بود و سطح عادی نداشت.
مو : یک مخزن عظیم از پلاستیک چسبناک و مادی . سپس یک دختر زیبا آمد، که در اولین حضورش در سیاره ای جدید در یک جهان جدید، و جعبه های ریخته گری برای سفینه های فضایی بیشتر، و یک گروه خانوادگی با یک حیوان خانگی زوراگ که پشت سرشان افسار بسته است، و دسته ای از مرموز لبخند می زند. قطعات ماشین آلات و یک مرد پس هیچی. بدون سر و صدا، فیلم نقره ای از کار افتاد.
رنگ موی قهوه ای سوخته شماره چنده
رنگ موی قهوه ای سوخته شماره چنده : تنها چند ثانیه قبل، این افراد و این اجرام در سیاره دیگری در جهان جزیره ای دیگر، در سراسر پارسک های غیرقابل تصور از فضا بودند. حالا آنها اینجا بودند. عدل ها و بسته ها و بسته های کالا. ظروف عظیم مواد غذایی – مستعمره در هنوز کاملاً خودکفا نبود – و طبل های سوخت برای سفینه های فضایی که مشغول نقشه برداری کهکشان جدید برای استفاده انسان ها و افراد بیشتر هستند.
می شد به طور کامل از طریق طاق نما که ناقل ماده بود نگاه کرد. به جای انعکاس لرزان و تپنده اجسام در آن نزدیکی، میتوان آنچه را که در طرف دیگر بود دید. آخرین مردی که از آنجا عبور کرد، بدون نگرانی از بالای شانهاش صحبت کرد، با کسی که ظاهراً پشت سرش باور داشت، اما در واقع اکنون توسط پرتگاه بین جهانهای جزیره و هزاران پارسک فراتر از او جدا شده بود.
هیچ کس به طور معمول به انتقال دهنده های ماده توجه نمی کرد. ده هزار سال بود که مورد استفاده قرار می گرفتند. تمام تجارت اولین کهکشان اکنون از طریق آنها انجام می شود. سفینههای فضایی منسوخ شده بودند و استارشاین کوچک – که اولین کار دست انسان بود که از خلیج به کهکشان دوم عبور کرد – برای نزدیک به دویست سال یک نمایشگاه موزه بود.
تا اینکه کیم رندل از موزه در آن خارج شد. دونا و هر دوی آنها ناامیدانه در میان تمدن های باستانی و رو به زوال اولین خانه انسان در جستجوی جهانی بودند که بتوانند در آزادی زندگی کنند. اما فرستنده ماده کار خود را متوقف کرده بود. پنج میلیون انسان در کهکشان دوم از کهکشان اول جدا شدند. آدس تنها سیاره ای در کهکشان خانگی بود که در آن همه انسان ها طبق تعریف مجرم بودند.
از این رو با مردم سکونتگاه های جدید دوست بودند. تک تک سیاره های دیگر – به جز سیارات گیج و تقریباً بی انسان که در معرض سیناب قرار گرفته بودند – ظلمی از هر نوع وحشیانه ای بود. هر سیاره دیگری مردان آدس را قانون شکنان، شورشیان و جنایتکاران می دانست. بنابراین، مردم ترانووا از مهاجران و آذوقه و مهارت های فنی آدس بریده نشدند. آنها لزوما از بقیه نژاد بشر منزوی بودند.
رنگ موی قهوه ای سوخته شماره چنده : و سپس، علاوه بر آن، شانزده میلیون نفر در آدس باقی ماندند که از امیدی که ترانووا نماینده آن بود، بریده بودند. کیم رندل بلافاصله فراخوانده شد. سازمان دهنده مستعمره ترانووا، خود شخصاً برای مشورت و زاری رفت. کیم رندل با آرامش با یک ابزار کوچک بیاهمیت دست و پنجه نرم میکرد که سازماندهنده کلنی وارد شد. خانه چیزی شبیه جواهری از پلاستیک صیقلی بود.
دونا آن را طراحی کرده بود – و روی تپه ای با منظره ای قرار داشت که رو به خورشید صبح و قمرهای دوقلوی ترانووا در حال طلوع بود. هواساز پایین آمد و دونا سازمان دهنده را به کارگاهی که کیم در آن مشغول به کار بود هدایت کرد. سازمان دهنده نیم ساعت فرصت داشت تا به فاجعه فکر کند. زمانی که کیم از چیزی که داشت با آن سر و صدا می کرد نگاهش را بلند کرد.
در وضعیت اسفناکی قرار داشت. در احوالپرسی رسمی با خوشحالی گفت: «وارد شوید و خوش آمدید». “من فقط خودم را سرگرم می کنم. اما شما آشفته به نظر می رسید.” سازمان دهنده کلنی از این واقعیت که دیگر هیچ تدارکاتی از Ades وجود نخواهد داشت، ابراز تاسف کرد. دیگر مستعمره نیست. اطلاعات فنی، که به فوریت مورد نیاز بود، در دسترس نبود.
رنگ موی قهوه ای سوخته شماره چنده : منابع برای کاوش در مهمانیها ضروری بود، و ماشینهای ساختمانی جدید به شدت مورد تقاضا بودند، و ذخایر ذخیرهسازی تمام شده بود و در صورتی که دیگر از راه نرسد، میتوانست برای مدت طولانی دوام بیاورد. کیم با بی حوصلگی گفت: اما. “چرا آنها نباید بیایند؟” “فرستنده ماده از کار افتاده است!” سازمان دهنده کلنی دستانش را فشار داد. “اگر آنها هنوز در مخابره می کنند.
به زندگی و مواد گرانبهایی که در حال از دست رفتن هستند فکر کنید!” کیم گفت: “آنها مخابره نمی کنند.” “یک فرستنده و یک گیرنده یک واحد هستند. هر دو باید برای کار کردن هر یک از آنها کار کنند – به جز در مورد خاص کشتی های فرستنده. اما عجیب است. من می آیم نگاهی بیندازم.” او به لباس های معمولی بیرون رفت. دونا گوش کرده بود. حالا او یکی دو کلمه به کیم گفت، حالش نگران بود.
رنگ موی قهوه ای سوخته شماره چنده : حالت کیم تیره شد. او به او گفت: “من از این می ترسم.” “فرستنده خیلی ساده است که خراب شود. آنها می توانند جدا شوند، اما ما جفت ها را مخصوصاً برای و ساختیم. عناصر تنظیم آنها در پلاسیت جامد تنظیم شده اند. آنها نمی توانند از تنظیم خارج شوند!” جعبه کوچکی را برداشت. زیر بغلش گذاشت. او به شدت به دونا گفت: “من برمی گردم.” “اما من گمان می کنم که بهتر است.