امروز
(یکشنبه) ۰۴ / آذر / ۱۴۰۳
رنگ مرواریدی آوایی
رنگ مرواریدی آوایی | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت رنگ مرواریدی آوایی را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با رنگ مرواریدی آوایی را برای شما فراهم کنیم.۳۱ فروردین ۱۴۰۳
رنگ مرواریدی آوایی : یوکوهو گفت: “بنشینید، دوستان، و سیر شوید.”، اما به جای اینکه سر میز بنشیند، به سمت کمد رفت و به آدپت ها گفت: “زیبایی و لطف شما، دوستان منصف من، بسیار عالی است.
رنگ مو : به محض اینکه او رفت، ارویک از جایش بلند شد و به سمت کمد رفت. “مراقب باش! مراقب باش!” چندین صدا گریه کرد که از بچه گربه ها و سنجاب ها می آمد. “اگر چیزی را لمس کنید. ما به یوکوهو می گوییم!” ارویک لحظهای تردید کرد، اما به یاد آورد که اگر بتواند ماهیها را دگرگون کند، نیازی به خشم ریرا ندارد.
رنگ مرواریدی آوایی
رنگ مرواریدی آوایی : در واقع، زمانی که یوکوهو بافتنی را کنار گذاشت و به سمت در رفت، او قاطعانه تصمیم گرفته بود این نقشه را اجرا کند. او گفت: “من برای چند دقیقه بیرون می روم.” “آیا می خواهی با من بروی یا اینجا می مانی؟” ارویک جوابی نداد اما آرام روی نیمکتش نشست. بنابراین ریرا بیرون رفت و در کلبه را بست.
میخواست در کمد را باز کند که صدای ماهیها که سرشان را بالای آب در کتری فرو کرده بود، دستگیر شد. و صدا زد: “بیا اینجا ارویک!” پس به سمت کتری برگشت و روی آن خم شد. ماهی قرمز به او گفت: کمد را رها کن با جدیت “شما نمی توانید با بدست آوردن آن پودر جادویی موفق شوید، زیرا فقط یوکوهو می داند که چگونه از آن استفاده کند.
بهترین راه این است که به او اجازه دهید ما را به سه دختر تبدیل کند، زیرا در آن صورت ما شکل های طبیعی خود را خواهیم داشت و می توانیم تمام کارها را انجام دهیم. ما هنرهای سحر و جادو را آموخته ایم و به خوبی درک می کنیم. شما عاقلانه و به بهترین شکل عمل می کنید. ما نمی دانستیم که شما آنقدر باهوش هستید یا اینکه ریرا به این راحتی می تواند فریب شما را بخورد.
همانطور که شروع کرده اید ادامه دهید و سعی کنید متقاعد کنید او ما را متحول کند. اما اصرار کن که شکل دخترانه به ما داده شود.” درست زمانی که ریرا دوباره وارد کلبه شد، ماهی قرمز سرش را پایین انداخت. ارویک را دید که روی کتری خم شده بود، آمد و به او پیوست. “ماهی های شما می توانند صحبت کنند؟” او پرسید.
او پاسخ داد: “گاهی اوقات، زیرا همه ماهی های سرزمین اوز می دانند چگونه صحبت کنند. همین حالا از من مقداری نان می خواستند. آنها گرسنه هستند.” ریرا گفت: “خب، آنها می توانند مقداری نان بخورند.” “اما نزدیک به وقت شام است، و اگر به من اجازه دهید ماهیهایتان را به دختر تبدیل کنم، آنها میتوانند سر میز به ما بپیوندند و غذاهایی بسیار خوشمزهتر از خردهها بخورند.
چرا اجازه نمیدهم آنها را تغییر دهم؟” ارویک که انگار مردد بود گفت: “خوب، از ماهی ها بپرس. اگر رضایت دادند، چرا، پس من به این موضوع فکر می کنم.” ریرا روی کتری خم شد و پرسید: “آیا صدای من را می شنوید، ماهی های کوچک؟” هر سه سرشان را بالای آب انداختند. ماهی برنزی گفت: “ما صدایت را می شنویم.” من میخواهم اشکال دیگری به شما بدهم.
رنگ مرواریدی آوایی : مانند خرگوش، لاکپشت یا دختر، یا چیزی دیگر؛ اما ارباب شما، اسکیزر بداخلاق، از من نمیخواهد. با این حال، او با این طرح موافقت کرده است. ماهی نقره ای گفت: ما دوست داریم دختر باشیم. “نه نه!” ارویک فریاد زد. ماهی قرمز گفت: “اگر قول بدهی از ما سه دختر زیبا بسازی، رضایت می دهیم.” “نه نه!” دوباره ارویک فریاد زد.
ماهی برنزی اضافه کرد: «ما را نیز در جادو به مهارت تبدیل کن». ریرا با تعجب پاسخ داد: “من دقیقاً نمی دانم معنی آن چیست.” ماهی قرمز قول داد: “ما سعی نمی کنیم به شما آسیب برسانیم یا به هیچ وجه در جادوی شما دخالت نکنیم.” برعکس، ما دوست شما خواهیم بود». “آیا موافقت می کنی که بری و من را در کلبه ام تنها بگذاری.
هر وقت به تو دستور دادم؟” ریرا پرسید. سه ماهی فریاد زدند: “ما این را قول می دهیم.” ارویک اصرار کرد: “این کار را نکن! با تغییر موافقت نکن.” یوکوهو با خنده در چهره او گفت: “آنها قبلاً رضایت داده اند.” ارویک دوباره روی نیمکت نشست، اخم عمیقی روی صورتش بود اما شادی در قلبش بود. ریرا به سمت کمد رفت، چیزی از کشو برداشت و به سمت کتری مسی برگشت.
او چیزی را در دست راستش محکم گرفته بود، اما با دست چپش دستش را به داخل کتری برد، سه ماهی را بیرون آورد و آنها را با احتیاط روی زمین گذاشت، جایی که آنها با ناراحتی از بیرون بودن از آب نفس نفس زدند. ریرا بیش از چند ثانیه آنها را در بدبختی نگه نداشت، زیرا هر یک را با دست راست خود لمس کرد و بلافاصله ماهی ها به سه زن جوان قد بلند و لاغر اندام تبدیل شدند.
با چهره های ظریف و باهوش و لباس های زیبا و چسبیده به تن داشتند. کسی که ماهی قرمز بود موهای طلایی زیبا و چشمان آبی داشت و پوستش به شدت روشن بود. آنی که ماهی برنزی بود موهای قهوه ای تیره و چشمان خاکستری شفاف داشت و رنگ چهره اش با اینها همخوانی داشت ویژگی های دوست داشتنی اونی که ماهی نقره ای بود موهای سفید برفی با بهترین بافت و چشمان قهوه ای تیره داشت.
موها با گونههای صورتی و لبهای قرمز مایل به قرمز تضاد فوقالعادهای داشتند و او را یک روز بزرگتر از دو همراهش نمیکردند. به محض اینکه این اشکال دخترانه را محکم کردند، هر سه به سمت یوکوهو تعظیم کردند و گفتند: “ما از شما تشکر می کنیم، ریرا.” سپس به اسکیزر تعظیم کردند و گفتند: “ما از شما متشکرم، ارویک.” “خیلی خوب!” یوکوهو گریه کرد و کار او را با تایید انتقادی بررسی کرد.
رنگ مرواریدی آوایی : تو خیلی بهتر و جالبتر از ماهیها هستی، و این اسکیزر بیرحم به ندرت به من اجازه میدهد که این تغییرات را انجام دهم. مطمئناً چیزی برای تشکر از او ندارید . اما حالا بگذارید به افتخار این مناسبت شام بخوریم. دست هایش را به هم زد و دوباره میزی پر از غذا در کلبه ظاهر شد. این بار میز طولانیتری بود و مکانهایی برای سه آدپت و همچنین برای ریرا و ارویک تعیین شد.