امروز
(شنبه) ۰۳ / آذر / ۱۴۰۳
سالن زیبایی شادی سعادت آباد
سالن زیبایی شادی سعادت آباد | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت سالن زیبایی شادی سعادت آباد را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با سالن زیبایی شادی سعادت آباد را برای شما فراهم کنیم.۱۵ مهر ۱۴۰۳
سالن زیبایی شادی سعادت آباد : سپس کیک های بزرگ دیگر را بریده و سرو کردند و کریستین در هر لیوان کوچک یک قطره شامپاین ریخت. به محض انجام این کار، سریع[۸۹] همانطور که فکر می کرد کارل هینگلبرگ برخاست و گفت: ” زنده باد شاه! ” آیا آن را باور می کنید؟ هر بچه کوچک لیوانش را بلند کرد و به طور رسمی این را نوشید. کریستین دوباره لیوان ها را پر کرد و دیدیم که ببه آندوزه توسط ناناش هل داده می شود.
رنگ مو : در نهایت انگشتش را در دهانش گذاشت و سرش را آویزان کرد اما بسیار شیرین گفت: “کاش تام الجر تولدهای زیادی داشته باشد و یک پسر دود باشد!” چقدر هممون خندیدیم و چقدر تعجب کردیم وقتی تام تعظیم کرد و گفت: “تک”، اما او با کوبیدن روی میز و فریاد زدن همه چیز را خراب کرد! وقتی همه چیز تمام شد، نانا تام را از روی صندلی پایین آورد و به سمت راست چرخاند.
سالن زیبایی شادی سعادت آباد
سالن زیبایی شادی سعادت آباد : دست هر بچه ای را می گرفت و می گفت: « ولبکم !» و پاسخی که به او داده شد ” فک برای دیوانه ” بود. سپس تام فرار کرد و با اسلحه برگشت و با تمام توانش آواز خواند و در جایی که کلمات دانمارکی را نمی دانست، “شب بخیر، برودر من!” که نانا با افتخار توضیح داد: «حصف سروده است». همه بچه ها به گروه کر پیوستند از خواندن چیزی که همه آنها می دانستند خوشحال بودند.
لینک مفید : سالن آرایشگاه زنانه
حالا اتفاق بزرگ روز فرا رسید. ما به اسکله رفتیم، جایی که بابا قایق هایی را آماده کرده بود تا ما را به سمت مرد جنگی آمریکایی در بندر ببرد. ما با مهربانی تمام آن را گرفتند و تام اجازه داشت یک توپ بزرگ شلیک کند. این باعث دلداری او برای از دست دادن سرنیزه اش شد، که در راه ما به سمت کشتی، به درخواست ویژه مامان از دریا افتاد.
تمام بچههای سیامی، چه دختر و چه پسر، تمام سرشان به جز جایی در بالای آن، کاملاً تراشیده شده است. در آنجا به یک دسته موی بلند اجازه داده می شود که رشد کند و آن را به صورت گره پیچ خورده می پوشند و با یک سنجاق نگین دار محکم می کنند. بریدن این گره به قول معروف، مراسم بزرگی است.
از همه دوستان و اقوام دعوت به عمل می آید و این جشن سه روز ادامه دارد. در روز سوم موها توسط یک کشیش کوتاه می شود و یک قفل در خانواده حفظ می شود. بریدن تاپ گره معادل بلوغ ما است، اگرچه بچه ها معمولاً بین یازده تا چهارده سال و حتی گاهی کوچکتر از آن هستند. کوتاه کردن موی دختر بزرگ پادشاه،[۹۲] شاهزاده سیویلی، بسیار باشکوه بود.
ساعت ده صبح به قصد دیدن موکب به قصر رفتیم. پس از عبور از دادگاه بیرونی و درونی که پر از مردم تقریباً از هر ملیت شرقی بود، ما را در ساختمانی نشان دادند که مخصوص اروپایی ها بود. به زودی صدای گروه را شنیدیم که سرود ملی را می نواختند، و سپس، با حضور محافظ سلطنتی، اعلیحضرت ظاهر شد و در نزدیکی ورودی خصوصی معبد نشست.
سالن زیبایی شادی سعادت آباد : سپس راهپیمایی از کنار ما شروع شد. سرپرستی آن را تعدادی مرد با کلاهک، و لباس های عجیب و غریب بر تن داشتند. برخی از این مردان ماسک های وحشتناک و کلاه گیس هایی از موهای بلند و درهم می پوشیدند. آنها بسیار شبیه میمون ها بودند و نشان دهنده مردان وحشی بودند. بعد دو ردیف از «فرشتگان» که به آنها گفته میشود.
مردانی بودند که لباسهای گشاد بلندی از خراطین نازک سفید پوشیده بودند که با نوارهای طلا دوزی شده حاشیهای داشتند. روی سرشان کلاه های مخروطی بلندی از سفید و طلا بود. این “فرشته ها” یک بند ناف حمل می کردند که به صندلی شاهزاده خانم وصل شده بود. بین این دو ردیف فرشته، ده ها مرد با ژاکت های قرمز گشاد راه می رفتند.
و شلوار قرمز کوتاه، با کلاههای صاف برای هماهنگی. آنها سازهای نی بلندی را در دست داشتند که روی آن می دمیدند و صدایی تند و عجیب در می آوردند. این نشانه نزدیک شدن شاهزاده خانم بود که به زودی ظاهر شد، در یک صندلی بلند حمل شد و توسط اشراف و اقوام محاصره شد. او مانند یک تصویر ثابت نشسته بود و نه به راست و نه به چپ نگاه می کرد.
با کمی بیان بیشتر، او یک کودک بسیار زیبا می شد. در پشت صندلی اعلیحضرت، بردگان مورد علاقه او بودند که تمام هدایای زیبایی را که به او داده شده بود، حمل می کردند. در کنار هدایا، در اینجا شرح مختصری از یکی از آنها آورده شده است. کشتی ایالات متحده در آن زمان در رودخانه که رودخانه بانکوک در آن قرار دارد لنگر انداخته بود.
در سیام رسم وجود دارد که در ازای دریافتی، هدیه ای می دهند، اگرچه هدیه ای که در ازای آن داده می شود همیشه ارزش کمتری دارد. پرداخت کننده آشوئلوت ، با شنیدن این رسم، یک حلقه الماس به اعلیحضرت سلطنتی تقدیم کرد و در ازای آن یک جعبه فوفل طلای زیبا با هنر بومی دریافت کرد. کاپیتان[۹۴] آشولوت که از اینکه زیردستان باید هدیهای به این زیبایی دریافت کند.
در حالی که خودش چیزی دریافت نمیکرد بسیار اذیت میشد، رئیس پرداخت را به این دلیل که یک افسر در ایالات متحده کارمند حق دریافت هدیه از یک کشور خارجی را ندارد، به دادگاه نظامی محاکمه کرد. اما برای بازگشت به صفوف. به دنبال بردگان، تعدادی دختر کوچک سیامی که لباس سفید پوشیده بودند و جواهرات فراوانی بر تن داشتند، آمدند.
سالن زیبایی شادی سعادت آباد : پس از آنها، دخترانی از استانها آمدند که همگی در زیباترین لباسهای خود تزئین شده بودند. ما فقط به اندازه کافی منتظر ماندیم تا ببینیم مردان به آرامی به استوفای خود باز می گردند ، از سقف خانه خود خارج شدیم و به زودی به آرامی از آنجا دور شدیم.
تا دو سال دیگر مارهای اطراف روستای موقی بدون مزاحمت در مسیر خود خواهند رفت. در پایان آن زمان، برخی از آنها احتمالاً دوباره در رقصی که حکم عجیبی دستور داده است، ظاهر می شوند.