امروز
(یکشنبه) ۰۴ / آذر / ۱۴۰۳
فرق بالیاژ و آمبره مو
فرق بالیاژ و آمبره مو | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت فرق بالیاژ و آمبره مو را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با فرق بالیاژ و آمبره مو را برای شما فراهم کنیم.۴ مهر ۱۴۰۳
فرق بالیاژ و آمبره مو : ایالت نیویورک و بیش از دو سال بدون بازگشت به خانه در آنجا ادامه داد. در پانزده سالگی یکی از معلمان مدرسه را ترک کرد، من به جای او به عنوان دستیار انتخاب شدم. راضی بودم، و از ترک مدرسه خوشحال شدم که در صورت تمایل به ماندن، موقعیتی به عنوان معلم داشته باشم.
رنگ مو : و اطلاع دادم که خدمات من باید حق تحصیل خواهر دیگری را بدون هزینه داشته باشد. پدرم در آن زمان بود. در تجارت موفق در بوستون، اما با دیدگاه او در مورد اهمیت آموزش یک زن برای مفید بودن، او و مادرم رضایت خود را دادند که یک سال دیگر به آن موسسه اختصاص داده شود.” در اینجا نمونه دیگری از ارزش بیاندازه تأثیر والدین خردمند وجود دارد.
فرق بالیاژ و آمبره مو
فرق بالیاژ و آمبره مو : در سال ۱۸۰۹ لوکرتیا به خانواده خود در فیلادلفیا پیوست، جایی که آنها از آنجا خارج شده بودند. او میگوید: «در سن هجده سالگی، با جیمز مات، از نیویورک ازدواج کردم – این دلبستگی در مدرسه شبانهروزی شکل گرفت. آقای مات با پدرش وارد تجارت شد. سپس رکود تجاری، جنگ ۱۸۱۲، مرگ پدرش و خانواده درگیر مشکلات شد.
لینک مفید : ایرتاچ
در ارائه وقایع اصلی زندگی لوکرتیا موت، ما ترجیح میدهیم تا حد امکان از زبان خودش استفاده کنیم. در یادداشت هایی که او به الیزابت کدی استانتون داد، او می گوید: “پدرم تمایل داشت دخترانش را مفید کند. در چهارده سالگی، من را به همراه خواهر کوچکترش در مدرسه شبانه روزی دوستان در شهرستان داچس قرار دادند.
خانم موت دوباره مجبور شد تدریس را از سر بگیرد. او میگوید: «این آزمایشها در اوایل زندگی، بدون تأثیر خوب در نظم بخشیدن به ذهن نبود و باعث شد که تخمین درستی از لذتهای دنیوی ارائه دهد.
شک رشد سریع عقل خانم مات به این آموزش اولیه، به عنوان مثال یک پدر بزرگوار و یک مادر عالی، و آزمایش هایی که به سرعت در زندگی او رخ داد.
مدیون است. به این ترتیب پایهای گذاشته شد که او را برای بیش از پنجاه سال قادر ساخت تا یکی از کارگران بزرگ در راه رنج بشریت باشد. اینها کلمات طلایی است که ما از یادداشت های متواضع خود او نقل می کنیم: “اما من همیشه خوب را دوست داشتم.
در کودکی می خواستم درست انجام دهم و به ایده عمومی فاسد انسانی اعتقادی نداشتم.” بله، به این دلیل بود که او به فضیلت انسانی اعتقاد داشت، توانست چنین کار شگفت انگیزی را انجام دهد. او از ایمان الهام گرفت و با امیدی الهی و نه با ناامیدی غم انگیز وارد نبرد زندگی خود در برابر برده داری شد.
قدم بزرگ بعدی در زندگی حرفه ای لوکرتیا موت، در سن بیست و پنج سالگی برداشته شد، زمانی که “با احضار خانواده کوچک و مراقبت های فراوان، احساس کردم که به یک زندگی عمومی تر و از خود گذشتگی به وظیفه فراخوانده شده ام و در خدمت وزارتخانه هستم. جامعه ی ما.” در سال ۱۸۲۷، زمانی که انجمن تقسیم شد.
اعتقادات خانم مات باعث شد که “به جای اینکه “اقتدار را برای حقیقت بپذیریم”، به نور کافی در درون ما پایبند باشد و بر حقیقت به عنوان اقتدار تکیه کند.” ممکن است جایی بهتر از این پیدا نکنیم. اشاره به روابط او با مسیحیت. افراد زیادی هستند که به پیشرفت دین اعتقادی ندارند. از یک جهت حق دارند.
حقیقت خدا نمی تواند مترقی باشد زیرا مطلق، تغییر ناپذیر و ابدی است. اما نوع بشر در حال مبارزه است تا درک بالاتری از سرنوشت خود و اهداف اسرارآمیز خدا تا آنجا که برای هوش محدود ما آشکار شود. به این معناست که دین مترقی است. مسیحیت این عصر باید هوشمندتر از مسیحیت کالوین باشد.
خانم موت میگوید: «آموزههای رایج تباهی انسان هرگز خود را به عقل یا وجدان من تسلیم نکرد. من هر روز کتاب مقدس را جستجو میکردم و ساختاری از متن کاملاً متفاوت با آنچه پس از پذیرش ما تحت فشار قرار میگرفت، یافتم.بالاترین شواهد ایمان سالم، زندگی عملی مسیحیان است.
فرق بالیاژ و آمبره مو : من نسبت به هر بحث الهیاتی به جنبش های اخلاقی عصر خود علاقه بسیار بیشتری احساس کرده ام.” اصول مسیحیت را به اعمال روزمره تبدیل کرده است. آن روحیه خیرخواهی که خانم مات در درجه ای بسیار بالاتر از حد متوسط از آن برخوردار است، ضرورتاً شیوه های بیانی بی شماری داشت.
در مورد چارلز لم گفته شد که او حتی نمی تواند بشنود که شیطان مورد آزار قرار می گیرد بدون اینکه بخواهد چیزی به نفع او بگوید، و با تمام نفرت شدید خانم مات از برده داری، ما فکر نمی کنیم که او هرگز یک احساس ناخوشایند نسبت به برده دار داشته باشد. طولانیترین و احتمالاً نجیبترین کار او در مبارزه با بردهداری انجام شد.
او میگوید: «میلیونها برده زیر پا گذاشته در سرزمین ما، بهعنوان بزرگترین رنجدیدگان، مظلومترین طبقه، احساس میکردم که ملزم به درخواست هستم.
هدف آنها، در فصل و خارج از فصل، تلاش برای قرار دادن روح من به جای روح آنها، و کمک به تمام توان من، در هر تلاش درست برای رهایی فوری آنهاست.” هنگامی که در سال ۱۸۳۳، Wm. لوید گاریسون زمینه رهایی فوری را به دست گرفت و بر وظیفه آزادی بی قید و شرط بدون تبعید تاکید کرد.
خانم موت در این جنبش مشارکت فعال داشت. او یکی از بنیانگذاران انجمن زنان فیلادلفیا ضد بردهداری در سال ۱۸۳۴ بود. او میگوید: «با حضور فعالانه در تلاشها برای رستگاری برده، هزاران مایل را در این کشور سفر کردهام و در برخی از کشورها جلساتی برگزار کردهام. دولتهای بردهای، در میان اوباش و خشونت بودهاند.
و به وفور در سخنانی که به نام یک لغو سازشناپذیر مدرن الغا شده است، سهیم بودهاند، و همچنین از بازگشت شیرین خدمتگزار صلح به کسانی که میخواهند کارهای سنگین را از بین ببرند، بسیار سهیم بودهاند.
بارها را تحمل کنید و ستمدیدگان را آزاد کنید و هر یوغی را بشکنید.» در سال ۱۸۴۰ در کنوانسیون جهانی ضد برده داری در لندن شرکت کرد. چون زن بود به عنوان نماینده پذیرفته نشد.
با همه نمایندگان زن، با ادب رفتار شد، البته نه با عدالت. خانم موت مکرراً در کلیساهای لیبرال انگلستان سخنرانی می کرد و نفوذ او خارج از کنوانسیون تأثیر زیادی بر جنبش ضد برده داری در بریتانیای کبیر داشت. اما ارزش کار ضد برده داری خانم مات به کارهایی که او به تنهایی انجام می داد محدود نمی شود.
فرق بالیاژ و آمبره مو : تأثیر او بر دیگران و به ویژه جوانان فوق العاده بود. او نوکیشان زیادی ایجاد کرد که برای گسترش ایدههای بزرگ آزادی در سرتاسر سرزمین پیش رفتند. هیچ کس از خود نمی تواند به خوبی های بزرگ دست یابد.