امروز
(یکشنبه) ۰۴ / آذر / ۱۴۰۳
لایت مو فویلی
لایت مو فویلی | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت لایت مو فویلی را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با لایت مو فویلی را برای شما فراهم کنیم.۲۰ مهر ۱۴۰۳
لایت مو فویلی : درست قبل از مرگ، سیاست خود را تغییر داد و با تمام ثروت بیرونی خود به جز چند میلیون دلار، مواد معدنی کمیاب را به صورت عمده خریداری کرد، آنها را در خزانه های ایمنی بانک های سراسر جهان ذخیره کرد که به عنوان بریک-آ-براک مشخص شده بودند.
رنگ مو : درست قبل از اینکه در سوراخ خود ناپدید شود – زیرا پروویدنس قصد نداشت این سنجاب گرسنگی او را کاهش دهد – بار خود را رها کرد. نشسته بود تا وضعیت را در نظر بگیرد، چشم فیتز-نورمن در علف های کنارش خیره شد. در ده ثانیه کاملاً اشتهای خود را از دست داده بود و صد هزار دلار به دست آورده بود. سنجاب که با اصرار آزاردهنده از تبدیل شدن به غذا خودداری کرده بود.
لایت مو فویلی
لایت مو فویلی : یک الماس بزرگ و بی نقص برای او هدیه کرده بود. اواخر آن شب راه خود را به کمپ پیدا کرد و دوازده ساعت بعد همه نرهای تاریک او در کنار چاله سنجاب برگشتند که با عصبانیت در کنار کوه حفر می کردند. او به آنها گفت که یک معدن بدلیجات کشف کرده است، و از آنجایی که فقط یکی دو نفر از آنها قبلاً حتی یک الماس کوچک دیده بودند.
لینک مفید : لایت و هایلایت مو
بدون هیچ سؤالی او را باور کردند. هنگامی که بزرگی کشف او برای او آشکار شد، خود را در بلاتکلیفی دید. کوه یک الماس بود – به معنای واقعی کلمه چیزی جز الماس جامد نبود. او چهار کیسه زین پر از نمونه های پر زرق و برق را پر کرد و سوار بر اسب راهی سنت پل شد. در آنجا او موفق شد نیم دوجین سنگ کوچک را دور بیندازد.
وقتی سنگ بزرگتر را امتحان کرد، یک انباردار غش کرد و فیتز نورمن به عنوان یک مزاحم عمومی دستگیر شد. او از زندان فرار کرد و با قطار به نیویورک رفت و در آنجا چند الماس متوسط فروخت و در ازای آن حدود دویست هزار دلار طلا دریافت کرد. اما او جرات نداشت هیچ جواهری استثنایی تولید کند – در واقع، او نیویورک را به موقع ترک کرد.
هیجان فوق العاده ای در محافل جواهرات ایجاد شده بود، نه به اندازه الماس های او که به دلیل ظهور آنها در شهر از منابع مرموز. شایعات وحشی مبنی بر کشف یک معدن الماس در، در ساحل جرسی، در لانگ آیلند، زیر میدان واشنگتن، رایج شد. قطارهای گشت و گذار، مملو از مردانی که کلنگ و بیل حمل می کردند.
هر ساعت از نیویورک شروع به ترک کردند و به سمت الدورادوهای مختلف همسایه می رفتند. اما در آن زمان فیتز نورمن جوان در راه بازگشت به مونتانا بود. در پایان یک دو هفته، او تخمین زده بود که الماس در کوه تقریباً از نظر کمیت با بقیه الماسهای شناخته شده در جهان برابر است. با این حال، هیچ محاسباتی منظم برای آن ارزش گذاری نمی شد.
زیرا یک الماس جامد بود – و اگر برای فروش عرضه می شد نه تنها قسمت پایینی آن از بازار خارج می شد، بلکه اگر ارزش آن با اندازه آن در بازار متفاوت بود. با پیشرفت حسابی معمول، طلای کافی برای خرید یک دهم آن در جهان وجود نخواهد داشت. و هر کس با الماسی به این اندازه چه می تواند بکند؟ این یک مخمصه شگفت انگیز بود.
او به یک معنا، ثروتمندترین مردی بود که تا به حال زندگی کرده بود – و با این حال آیا اصلاً ارزشی داشت؟ اگر راز او فاش می شد، نمی توان گفت که دولت برای جلوگیری از وحشت، چه در طلا و چه در جواهرات، چه اقداماتی ممکن است انجام دهد. آنها ممکن است فوراً ادعا را تصاحب کنند و انحصار ایجاد کنند. هیچ جایگزینی وجود نداشت.
او باید کوه خود را مخفیانه به بازار عرضه کند. او جنوب را به دنبال برادر کوچکترش فرستاد و او را مسئول پیروان رنگین پوست خود کرد، تاریک هایی که هرگز متوجه نبودند برده داری لغو شده است. برای اطمینان از این موضوع، او اعلامیه ای را که تنظیم کرده بود برای آنها خواند که اعلام می کرد ژنرال فارست ارتش های متلاشی شده جنوبی را سازماندهی مجدد کرده و شمال را در یک نبرد تن به تن شکست داده است.
سیاهپوستان به طور ضمنی او را باور کردند. آنها رای دادند و آن را یک چیز خوب اعلام کردند و بلافاصله مراسم احیا را برگزار کردند. خود فیتز نورمن با صد هزار دلار و دو تنه پر از الماس های خشن در اندازه های مختلف به سمت قطعات خارجی رفت. او با یک آشغال چینی عازم روسیه شد و شش ماه پس از خروج از مونتانا در سن پترزبورگ بود.
لایت مو فویلی : او خانه های مبهم گرفت و بلافاصله با جواهرساز دربار تماس گرفت و اعلام کرد که برای تزار الماس دارد. او دو هفته در سن پترزبورگ ماند، دائماً در معرض خطر قتل، اقامتگاهی به اقامتگاه دیگر زندگی میکرد و میترسید که در طول این دو هفته بیش از سه یا چهار بار از خرطوم خود دیدن کند. به قول او که یک سال دیگر با سنگهای بزرگتر و ظریفتر باز خواهد گشت، به او اجازه داده شد که به هند برود.
با این حال، قبل از رفتن او، خزانهداران دادگاه مبلغ پانزده میلیون دلار را به اعتبار او در بانکهای آمریکایی واریز کرده بودند – تحت چهار نام مستعار مختلف. او در سال ۱۸۶۸ به آمریکا بازگشت، در حالی که کمی بیش از دو سال از آنجا رفته بود. او از پایتخت های بیست و دو کشور دیدن کرده بود و با پنج امپراتور، یازده پادشاه، سه شاهزاده، یک شاه، یک خان و یک سلطان صحبت کرده بود.
در آن زمان فیتز نورمن ثروت خود را یک میلیارد دلار تخمین زد. یک واقعیت به طور مداوم در برابر افشای راز او کار می کرد. هیچیک از الماسهای بزرگتر او به مدت یک هفته در معرض دید عموم قرار نگرفت و پس از آن سرمایهگذاری شد که سابقه تلفات، عشقها، انقلابها و جنگهای کافی را داشت که آن را از روزهای اولین امپراتوری بابل اشغال کرده بود.
از سال ۱۸۷۰ تا زمان مرگ او در سال ۱۹۰۰، تاریخ فیتز-نورمن واشنگتن حماسه ای طولانی و طلایی بود. البته مسائل جانبی هم وجود داشت – او از نظرسنجی طفره رفت، با یک خانم ویرجینیا ازدواج کرد که از او صاحب یک پسر مجرد شد و به دلیل یک سری عوارض ناگوار مجبور شد برادرش را که عادت ناگوارش به نوشیدن مشروب بود، بکشد.
لایت مو فویلی : خود را در یک گیجی نامفهوم چندین بار امنیت آنها را به خطر انداخته بود. اما تعداد بسیار کمی از قتل های دیگر این سال های شاد پیشرفت و گسترش را لکه دار کردند.