امروز
(یکشنبه) ۰۴ / آذر / ۱۴۰۳
هایلایت مو روشن
هایلایت مو روشن | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت هایلایت مو روشن را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با هایلایت مو روشن را برای شما فراهم کنیم.۱۴ مهر ۱۴۰۳
هایلایت مو روشن : چیزها؟ فکر می کنم بتوانم به این بیچاره کمک کنم.» من پاسخ دادم: «مطمئناً، اگر می توانی کاری انجام دهی برای او، به هر طریقی این کار را انجام دهید.
رنگ مو : او به سرعت راه می رفت، اما بدون هیچ نشانی از هیجان، به چادر بیمارستان رفت و برگشت تقریباً بلافاصله با تعدادی بطری، باند، و یک مورد از ابزار رو به من کرد و گفت: آیا این کار را برای من انجام می دهی؟ لطف کنید انگشت خود را روی نبض سرجوخ بگذارید و ضربان آن را با دقت مشاهده کنید.
هایلایت مو روشن
هایلایت مو روشن : اگر غرق شود یا نامنظم شود، لطفاً فوراً به من اطلاع دهید.» با آن یک دستمال را با آن اشباع کرد کلروفرم، و با استفاده از شکل اجباری سخنرانی برای اولین بار در تجربه من از او به یکی از مردان دستور داد که آن را به سمت خود نگه دارد بینی سرجوخه زخمی “چی کار می خوای بکنی؟” من پرسیدم.
لینک مفید : لایت و هایلایت مو
حیرت، شگفتی. من می خواهم دست این مرد را قطع کنم، اگر شما مخالفتی ندارید پرونده سازها را باز کرد. و او انجام داد آن را با ماهرانه ترین شیوه قطع کنید جراح در بازگشت شهادت داد. عملیات در پایان، راسل دستورات دقیقی برای مراقبت داد از مرد مجروح شگفتی من ممکن است به خوبی تصور شود.
این اما مردان تعجب نکردند. ایمان آنها در راسل قبلاً نامحدود بود. آنها داشتند بنابراین اغلب او را به عنوان یک متخصص کارهایی انجام می دهد که هیچ کس او را قادر به انجام این کار تصور نمی کرد همه، که آنها او را برابر تصور می کردند در هر شرایط اضطراری، همانطور که در واقع به نظر می رسید که او بود.
برای خودم آزادم اعتراف کنم که من کنجکاوی به شدت تحریک شده بود. مصمم شدم از راسل با جزئیات در مورد خود و او سوال کنید در اولین فرصت گذشته وقتی فرصت شد با این حال، وقار متواضع مرد آمد آنقدر مرا تحت تأثیر قرار داد که نتوانستم خودم را تحمل کنم.
انجام هر کاری به این بی ادبی و بی ادبی من به این راضی بودم که بگویم: «چرا، راسل، نمیدانستم شما جراح هستید؟» او پاسخ داد: «به سختی می توانم ادعا کنم که چنین هستم. اگرچه من کمی به موضوع توجه کردم زمانی که در خارج از کشور بودم.
سپس به ذهنم رسید که مناسب بودن را پیشنهاد کنم از درخواست او برای کمیسیون جراح، همانطور که واقعاً حیف به نظر می رسید که یک مرد تا این حد موفق باشد همانطور که او باید در یک خصوصی باقی بماند شرکت تقریباً تماماً از افراد بی سواد تشکیل شده است.
هایلایت مو روشن : کوهنوردان او از این ایده خودداری کرد برای لحظه ای گفت: «من کاملاً راضی هستم با سهم من و برای تغییر مهم نیست.» یک روز، نه چندان دور از این اتفاق، من با راسل در شطرنج بازی می کرد.
مناسب از چیزی یا چیز دیگری، حکایتی را به او گفتم تصویری از شخصیت ژاپنی او پاسخ داد: «من را ببخشید، اما به شما اطلاعات غلط داده شده است.» و بلافاصله به گفتن ادامه داد من بسیاری از حقایق جالب با توجه به شرقی ها که ظاهراً همه آنها نتیجه بودند از مشاهده شخصی من در حال حاضر کشف کردم.
همانطور که فکر می کردم، راسل یک افسر بوده است نیروی دریایی ایالات متحده، و اینکه او رفته بود به همراه اکسپدیشن کمودور پری به ژاپن. وقتی یکی دو ماه بعد باتری ما بود بلافاصله به یک مکان کوچک روی آب فرستاده می شود، و خدمات قایق خوبی انتظار می رفت.
اولین مراقبت ما آموزش کوهنوردان بود در استفاده از پارو و بادبان. به استثنای راسل، جو، و من، نه یک مرد در باتری تفاوت بین دکل را می دانست و یک کلنگ بنابراین، مقرر شد که تقسیم شرکت به خدمه قایق برای تمرین، و از راسل گروهبان ارشد مته. هنگامی که دستور ارائه شده برای این خوانده شد در رژه، راسل چیزی نگفت.
اما من داشتم قبل از آمدن او به سختی به خانه من رسید کلاه در دست، از من می خواهد که من را در خلوت ببیند. من باید از شما خواهش کنم که مرا از این تمرین قایق ببخشید وظیفه؛ من واقعا نمی توانم این کار را انجام دهم.» برگشتم: «اما باید.» “مردان باید آموزش داده شود که با قایق ها و شما کار کند.
مهارت و تجربه کاملاً ضروری است.» اما من هیچ مهارت یا تجربه ای در این زمینه ندارم مهم است، او پاسخ داد. «حقیقت این است که من این کار را نمیکنم حتی نام یک قایق را بدانید. انجام میدهم کمان را از روی سکان بدانید، اما این همان است محدودیت شدید.
دانش من در مورد این موضوع.” این، از یک افسر سابق نیروی دریایی، قطعا بود نسبتاً عجیب است، اما من نتوانستم خودم را به آن برسانم از این آقا متواضع بیشتر سوال کنید موضوع یا حتی به صحت او مشکوک شود که یاد گرفته بودم به طور ضمنی آرام بگیرم.
اعتماد به نفس. او به هیچ وجه از انجام وظیفه قایق سواری در آنجا بدش نمی آمد[۴۰] خود برعکس، وقتی پارو گذاشتند در دستانش، ماهیچه های منعطف او خود را به خود اختصاص دادند با تمایل به فشار شدید جسمی. به نظر می رسید مرد حتی از این فرصت خوشحال شد.
بنابراین به او داده شد تا با شکوه خود را بیاورد قدرت در بازی وقتی همنوعانش استعفا دادند قایق ها در خستگی کامل او، هنوز تازه، او را خود را به یک پوسته کوچک فرو می برد و او را پارو می کند برای ساعتها صرفاً بیهیچ و خرج کردن سرزندگی اما او چیزی از قایق سواری نمی دانست.
او بود در ابتدا تا حد امکان ناخوشایند او یاد گرفت به سرعت، با این حال، و به زودی برازنده شد پاروزن و یک ملوان خبره. من گیج شدم. نتونستم باهاش آشتی کنم داستان های انسان از خدمت نیروی دریایی با مشهود او ناآگاهی از همه چیز مربوط به یک قایق با این حال نمی توانستم.
هایلایت مو روشن : در صحت هیچ کدام شک کنم از اظهارات او کسی که مهربانی او را نمی دانست، فروتنی و صداقت شفاف او همانطور که من انجام دادم.