امروز
(شنبه) ۰۳ / آذر / ۱۴۰۳
فرق کراتین با صافی مو
فرق کراتین با صافی مو | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت فرق کراتین با صافی مو را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با فرق کراتین با صافی مو را برای شما فراهم کنیم.۱۲ مهر ۱۴۰۳
فرق کراتین با صافی مو : سپس گفت: “کریستل، تو باید دوباره به کلام خدا روی آوری. تو باید با غیرت و احترام بیشتری به کلیسا رفت وگرنه افسوس! طفلکم فرزند، تو در غم انگیزترین بدبختی فرو می نشینی و می میری. پول دوباره قفل شد. مسیحی قول داد که فکر کند و رفتار خود را تغییر داد و پیرمرد آرام شد.
رنگ مو : یک سال و بیشتر داشت گذشت، و هیچ خبری از غریبه شنیده نشده بود: پیرمرد در آخرین بار تسلیم التماس های پسرش شد. و پول در آن گذاشته شد زمین و سایر اموال ثروت کشاورز جوان خیلی زود به بحث تبدیل شد روستا؛ و کریستین راضی و راحت به نظر می رسید.
فرق کراتین با صافی مو
فرق کراتین با صافی مو : پدر از دیدن او بسیار خوب و شاد احساس خوشحالی کرد. همه ترس حالا از ذهنش محو شده بود آنچه پس از آن باید مال او بوده است حیرت، زمانی که الیزابت یک روز عصر او را به کناری برد. و به او گفت با اشک، که دیگر نمی توانست شوهرش را درک کند.
لینک مفید : کراتینه مو
چگونه او خیلی وحشیانه صحبت می کرد، به خصوص در شب. چگونه خواب های عجیبی می دید و اغلب در خواب بدون اینکه بداند در اتاق راه می رود. چگونه چیزهای عجیبی به او می گفت، که اغلب از آن می لرزید. اما چی او گفت که بیش از همه او را می ترساند، لذت او در روز بود.
برای خنده اش وحشی و توخالی بود، نگاهش سرگردان و عجیب بود. پدر ایستاد متعجب شد و همسر غمگین ادامه داد: “او همیشه در مورد آن صحبت می کند.” مسافر، و حفظ اینکه او را قبلاً میشناخت، و اینکه مرد غریبه در حقیقت زنی با زیبایی غیرمعمولی بود. او نخواهد رفت دیگر وارد مزارع یا باغ می شود تا کار کند.
زیرا او می گوید که می شنود در زیر زمین ناله ای ترسناک هنگامی که او یک ریشه می کند. او شروع می شود و به نظر می رسد که در تمام گیاهان و گیاهان احساس وحشت می کند.” “خدایا!” پدر فریاد زد: “آیا گرسنگی وحشتناک در او رشد کرده است؟” آنقدر ریشه دار و قوی که به اینجا رسیده است.
سپس طلسم او است قلب دیگر انسانی نیست، بلکه از فلز سرد است. کسی که گلی را دوست ندارد، عشق و ترس از خدا را از دست داده است.” روز بعد پیرمرد با پسرش به پیاده روی رفت و خیلی چیزها را به او گفت آنچه الیزابت گفته بود؛ او را به تقوا و وقف نفس فرا می خواند.
به تفکرات مقدس “با اراده پدرم” مسیحی پاسخ داد; “و من اغلب این کار را با موفقیت انجام می دهم، و همه چیز برای من خوب است: برای دوره های طولانی سالها می توانم شکل واقعی انسان درونی ام را فراموش کنم و الف را رهبری کنم زندگی که برای من بیگانه است.
اما بعد از آن ناگهان مانند ماه نو، ستاره حاکم که خودم هستم، طلوع می کند دوباره در قلب من، و این نفوذ دیگر را فتح می کند. من ممکن است بودن در کل خوشحالم؛ اما یک بار، در یک شب مرموز، یک علامت مخفی بود از طریق دست من در اعماق روحم نقش بسته است.
اغلب شکل جادویی می خوابد و در حال استراحت است. تصور می کنم از دنیا رفته است. اما در یک لحظه، مانند یک سم، به سمت بالا میتابد و بر روی تمام خطوط خود زندگی میکند. و سپس من نمی تواند به غیر از آن فکر کند یا احساس کند. و همه اطرافم دگرگون شده است.
یا بهتر بگوییم با این شکل فروکش بلعیده شده است. همانطور که مرد هار پس می کشد با دیدن آب، و زهر در او رشد می کند بیشتر افتاد. همینطور آن را با دیدن هر شکل گوشه ای، هر خط، هر درخششی با من است روشنایی؛ آنگاه هر چیزی شکلی را که در من ساکن است برمی خیزد و آن را به وجود بیاور. و روح و جسم من دردهای تولد را حس می کند.
فرق کراتین با صافی مو : زیرا همانطور که ذهن من آن را با احساسی از بیرون دریافت کرد، او تلاش می کند رنج و زحمت تلخ برای تبدیل آن دوباره به یک احساس بیرونی، تا از شر آن خلاص شود و در حال استراحت باشد. “این ستاره شیطانی بود.
که تو را از ما به کوهها برد” گفت پیرمرد؛ “تو برای زندگی آرام به دنیا آمده ای، ذهنت به آرامش و عشق به گیاهان؛ سپس بی حوصلگی تو را با عجله به طرف شرکت برد سنگهای وحشی: صخرهها، صخرههای پارهشده، با شکلهای ناهموارشان، جان تو را واژگون کرده و گرسنگی بیهوده را در تو کاشته اند.
فلزات هنوز باید مراقب خودت می بودی و خودت را حفظ می کردی دور از منظره کوه ها؛ بنابراین من قصد داشتم تو را بزرگ کنم، اما این کار را انجام داد چنین نبوده است. تواضع تو، آرامش تو، احساس کودکانه تو، دارند توسط تمسخر، هیاهو و هوس باز رانده شده است. “نه” پسر گفت ؛ “خوب به خاطر دارم.
که این گیاه اول بود بدبختی زمین را به من نشان داد. هرگز، تا آن زمان، من آهها و نالههایی را که از هر طرف شنیده میشود را درک کنید، در سراسر طبیعت، اگر کسی به آنها گوش دهد. در گیاهان و گیاهان، در درختان و گلها، پیچیدن دردناک انسان است زخم جهانی که حرکت می کند و کار می کند.
آنها جسد گذشتگان هستند جهانهای باشکوه سنگی، جهان وحشتناکی را به چشم ما عرضه میکنند پوسیدگی من اکنون به وضوح می بینم که این بود که ریشه با آن آه عمیقی به من می گفت؛ در اندوهش خود را فراموش کرد و همه را به من گفت به همین دلیل است.
که همه درختچه های سبز بسیار خشمگین هستند در من، و در کمین جان من بنشین. آنها می خواهند آن دوست داشتنی را از بین ببرند در قلب من نقش بست و هر بهار، با مرگ مانند آنها به نظر می رسد، آنها سعی می کنند روح من را به دست آورند. واقعاً جای تأسف است.
فرق کراتین با صافی مو : که چگونه آنها را در نظر بگیریم به تو خیانت کرده اند و به تو دلگرمی داده اند، پیرمرد. زیرا آنها کامل شده اند داشتن روح تو انجام دهید اما سوال کنید و تو خواهی بود وقتی صحبت آنها را می شنوی شگفت زده می شوی. پدر برای مدتی طولانی به او نگاه کرد و نتوانست هیچ جوابی بدهد.