امروز
(شنبه) ۰۳ / آذر / ۱۴۰۳
کراتین مو حرفه ای
کراتین مو حرفه ای | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت کراتین مو حرفه ای را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با کراتین مو حرفه ای را برای شما فراهم کنیم.۱۲ مهر ۱۴۰۳
کراتین مو حرفه ای : به شیتزو، و از آنجا در سراسر شبه جزیره در جاده اوشامامبه، در خلیج آتشفشان. جاده خوبه یکی، و زمانی که پل ها در جایی که نیاز باشد ساخته شوند.
رنگ مو : تقریباً صعب العبور، حتی با پای پیاده. شیب و سختی بود مسیری بر فراز کوه ها، در میان صخره ها و صخره های پرتگاه، و من کاملاً قادر به انجام آن نبودم. پس قدم هایم را عقب رفتم.
کراتین مو حرفه ای
کراتین مو حرفه ای : عملی خواهد بود برای باشاس، وسایل نقلیه چهار چرخ جنوب یزو. راه از میان کوه ها یا در میان تپه های پر درخت است. بزرگترین گروه از خانه های موجود در امتداد است.
لینک مفید : کراتینه مو
جاده. تقریباً در نیمه راه بین دو ساحل است. اواخر شب، پس از طی کردن بیست و پنج مایل، رسیدم در اوشامامبه، روستایی نیمه آینو در آتشفشان کوماتاژ، خلیج آتشفشانی آتشفشان کوماتاژ، خلیج آتشفشانی. فصل نوزدهم.
اوشمامبه گروهی از هفتاد خانه است، درست در میانه راه بین موروران و موری آینوهای این خلیج فقیر هستند نمونه هایی از نژاد آنها، زیرا اکثر آنها با هم ازدواج کرده اند با ژاپنی با این حال، آنها کسانی هستند که بیشتر در مورد آنها صحبت شده است.
توسط اروپایی ها، زیرا آنها دسترسی آسانی به کشتی های جهانگرد دارند. آنها اکثراً نیمه کاست و حتی دوم و سوم هستند صلیب ها؛ بنابراین جای تعجب نیست که مسافران بی احتیاط که روی آینو نوشته اند و فقط اینها را مطالعه کرده اند نمونه هایی که به راحتی قابل بازدید هستند.
در آنها چیز قابل توجهی کشف کرده اند شباهت به ژاپنی ها! این واقعیت که من به سرعت به پایان نیمه سفرم نزدیک می شدم من را سرشار از لذت کرد، اما لذت با حسرت آمیخته شد. آی تی نزدیک به شش هفته بود که من با تصادف ملاقات کردم پای من، و من قطعا بهتر بودم.
هوای سرد داشت کمک زیادی به این بهبود وضعیت من کرد. و اگر استخوانم نبود که از پوستم بیرون زده بود، من باید خودم را در شرایط خوبی در نظر می گرفتم. من می توانستم پرش کنم همراه با عصا و چوب دستی خودم و هنگام سواری درد تقریباً به اندازه پانزده مورد اول حاد نبود یا بیست روز چون جاده خوب بود.
هیچ چیز جالبی وجود نداشت من در این بخش از سفر، سعی کردم به سرعت پیش بروم به سمت موری متاسفانه در آخرین لحظه صبر من است مورد محاکمه قرار گرفت. من یک اسب کرایه کردم، لنگ بود. خیر قرار بود آن روز دیگران به خاطر عشق یا پول همراه شوند.
را آنها گفتند که حیوان برای دو سال لنگ بوده است، اما برای سوار شدن راحت نبود، او هیچ دردی را متحمل نشد. این من پس از آن مشخص شد درست است، برای آن روز بی رحم محکم من را ۴۸ و نیم مایل برد بدون اینکه یک بار نیاز به مجازات داشته باشد.
آی تی نیازی به گفتن نیست که آنچه را که من در آن روز متوالی متحمل شدم تکان دادن فراتر از توصیف است چهارده ساعت سوار شدم در طوفان ترسناک باران و برف و اضطراب تب بر من تا به زودی به هاکوداته برسم تا شاید نامه هایی دریافت کنم و اخباری از والدین و دوستانم دارم.
از آنها به مدت پنج ماه شنیده نشد – به من کمک کرد تا همه چیز را طی کنم خستگی و نگرانی از راه. جاده بین اوشمامبه و منصفانه است.
کراتین مو حرفه ای : هنوز هم بهتر شدن نسبت به و یاماکوشینای اما برای کوتاه کردن سفر و کاهش تند تند من به دنبال ساحل شنی دریا، که، توصیف یک دایره کوچکتر از جاده، لزوماً فاصله را کاهش می دهد.
از یاماکوشینای جاده بسیار خوب و عریض است و دارد پل های زیبا بر روی رودخانه را دهکده های ماهیگیری کوچک، هر چند از نظر ظاهری آنچنان با ابهت نیستند برخی از آنهایی که در سایر نقاط یزو هستند، به زیبایی آن می افزایند.
با مخروط آتشفشانی زیبای کوماگاتج برجستگی در فاصله به سمت جنوب شرقی. ماهیگیری در خلیج آتشفشان بیشتر از ماهی خال مخالی تشکیل شده است. اسپرت، هالیبوت و شاه ماهی. اواخر عصر به موری رسیدم و با یک مورد استقبال شدم سلام دوستانه مردم چایخانه ای که در آن بودم.
در ابتدای سفرم در مسیر صعود ماندم. مکان فوق العاده با شمع های بی شمار روشن شد، و روبروی در ورودی نوعی محراب بود که با آن تزئین شده بود گل و کیک چند بنز با سرهای تراشیده و انگشتان بلند، نازک و فاسد، نماز می خواندند و کوبیدن با یک گرز کوچک روی زنگ های چوبی گرد.
با خدایان ژاپن باید زنگ بزنی یا دستت را بزنی قبل از شروع دعا، وگرنه خدا توجهی نمی کند به درخواست های شما در اتاق بعدی یک ژاپنی دیگر، با انگشتان کمتر فاسد، اما با چهره ای شیطانی تر، لباس پوشیده بود با لباس اروپایی و ظاهراً در حال سخنرانی بود.
و مطمئناً او ثابت کرد که یک خادم بومی مسیحی است! “سلام!” به صاحبخانه گفتم؛ “این همه چیکار میکنه یعنی؟” “اوه،” او با لبخند گفت – زیرا بودیسم به شما می آموزد که این کار را نکنید نشان دادن درد-“مادر پیرم مرده است. وقتی او را دیدی قبلا اینجا بودند او دیروز و مانند گذشته درگذشت یک بودایی و مسیحی شده بودم.
اکنون مقداری به دست آورده ام بودایی بنز و یک خادم مسیحی که برای او دعا کند، برای من می خواهم او در دنیای دیگر خوشحال باشد.” “اما فکر نمیکنی” من پاسخ دادم: «اینقدر دعا می کنم انواع مختلف ممکن است در شادی او اختلال ایجاد کند؟” “اوه، نه، محترم شما،” سریع گفت: «پرداخت کردم بنز و روحانی پیشاپیش، و خدایان نمی توانند.
حالا عصبانی شو! توجه به رقابت بین نمایندگان کنجکاو بود از دو عقیده متفاوت از یک طرف مسیحی دعای خود را فریاد زد و آواز خواند سرودهای او با صدای استنتور، برای قرار دادن بنز در سایه و شروع آنها را در مسابقه بگیرید. و در طرف دیگر اینها با تمام قوا روی زنگهای چوبی تکان میخوردند.
کراتین مو حرفه ای : انتظار داشتم یک پذیرایی بهتر از استقبالی که خیلی ها به الف نمی دهند گدا به یک هموطن در یک کشور خارجی. هزینه های مهربانی هیچ چیز و من هیچ لطفی نمی خواستم. من محل را ناامید ترک کردم، اما احساس می کردم که پر هیاهو یک مقام رسمی اشتباهی مرتکب شده بود.