امروز
(شنبه) ۰۳ / آذر / ۱۴۰۳
کراتین مو در خانه صدف بیوتی
کراتین مو در خانه صدف بیوتی | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت کراتین مو در خانه صدف بیوتی را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با کراتین مو در خانه صدف بیوتی را برای شما فراهم کنیم.۱۲ مهر ۱۴۰۳
کراتین مو در خانه صدف بیوتی : مارادیک سفر کرده بود و با هم آنها برخی از مکان های کوچکتر را که هر دو می شناختند و دوست داشتنی – دراگور در دریا فراتر از کپنهاگ، جنگل شمال ، سواحل ، افسون با بزهای سفید در حال حرکت بر روی فرش های گل در میان معابد ویران شده.
رنگ مو : سکوت و رمز و راز مول او آمریکا را هم میشناخت – مکانهایی که خارجی ها هرگز نمی دانستند. کوههای دندانشکل در لاس کروسس، منحنی دوستداشتنی تاکوما، تپه کوچک سربالایی سیراکوز، افق بنفش فراتر از نشویل، ساحل دریاچه تنها مارکت – “و سپس در این کشور ترلیس وجود دارد،” آهسته گفت و به داخل خیره شد جلوی او “ترلیس؟» هارکنس بعد از او تکرار کرد.
کراتین مو در خانه صدف بیوتی
کراتین مو در خانه صدف بیوتی : نام را دوست داشت. “بله. در شمال کورنوال. مکانی زیبا.” مکث کرد – آهی کشید. “بیش از ده سال پیش آنجا بودم. من هرگز برنخواهم گشت.” “چرا نه؟” “من خیلی خوشم آمد.
لینک مفید : کراتینه مو
اما مارادیک و هارکنس آنجا نشست، سرگرم شد، و حتی جذب شد. “اگر من تو را نگه دارم–” هارکنس ناگهان گفت: برخی از او بازگشت خجالتی برای لحظه ای “به هیچ وجه” مارادیک پاسخ داد. “امروز بعدازظهر هیچ چیز فوری ندارم. من معتقدم که من برای شما مکان مناسبی دارم.” آنها از مکان ها صحبت می کردند.
من به جرات می گویم که آنها اکنون آن را خراب کرده اند، زیرا آنها بسیار هستند دیگران. با تشکر از رمان نویسان بدبخت، شرکت راه آهن و ویران شده اند.
نه جرات ندارم برم برگشت.” “خیلی قشنگ بود؟” هارکنس پرسید. “بله. زیبا؟ آه بله. فوق العاده است. اما این نبود. یه چیزی آنجا برای من اتفاق افتاد.”[۱] “به طوری که جرات نداری به عقب برگردی؟” “بله. جرات کلمه است. من معتقدم که همین اتفاق خواهد افتاد از نو. و من برای تحمل آن پیرتر از آن هستم.
در مورد من اکنون اینطور خواهد بود شگفت آور. آن موقع تقریباً مضحک بود.” هارکنس چیزی نگفت. “چگونه پیر هستی؟ اگر جسارت نیست–” “سی و پنج؟ شما به اندازه کافی جوان هستید چهل ساله بودم آیا تا به حال توجه کرده اید درباره مکان ها شما با مردم می شناسید فرض کنید.
با بعضی ها خیلی صمیمی بوده اید یکی و بعد سال ها او را نمی بینید و بعد همدیگر را می بینید باز هم – متوجه نمی شوید که ناگهان همان مجموعه ای را تولید می کنید افکار، عواطف، حالاتی که شاید سالها خاموش بودهاند، و اینکه فقط این یک نفر می تواند از شما تماس بگیرد.
و با هم همینطور است مکان ها گاهی اوقات البته در فاصله زمانی چیزی در شما مرده است یا در آنها، و جلسه دوم چیزی تولید نمی کند.
دست ها روی a قبر. اما اگر آن چیزها از بین نرفته باشند، چه شگفت انگیز است که همه آنها را پیدا کنیم بعد از این همه سال دوباره زنده شدی، چطور یادشان رفته بود نفس کشیدند و صحبت کردند و وجودشان را داشتند. چقدر جالبه خودتو پیدا کنی دوباره به آن جریان قدیمی، شاید خطرناک، اما عمیق، واقعی کشیده شده است.
کراتین مو در خانه صدف بیوتی : بعد از همه شم من فکر می کنم مکان ها هم همین کار را می کنند” او گفت. “اگر دارید چیزهایی در شما که آنها را تحریک می کند آنها به نوبه خود تولید می کنند اشیا آنها . . . و همیشه برای هم نوعان شما خواهد بود. . . مرتب کردن بر اساس انجمن سری؛ من معتقدم،” او اضافه کرد.
ناگهان هارکنس را روشن کرد و در صورت نگاه کردن به او، “تا ترلیس چیزی از آن را به شما بدهد.” همان ماجرایی که به من داد – اگر بخواهی، یعنی – اگر شما به آن نیاز دارید. آیا می خواهید ماجراجویی، عاشقانه، چیزی که شما را درست از خود بیرون بکشید و آزمایش کنید.
به شما نشان دهم که آیا هستید آیا واقعی هستند یا خیر، به شما بحرانی می دهد که شما را برای همیشه تغییر خواهد داد؟ آیا آن را می خواهید؟” سپس آرام و با تأمل اضافه کرد. “این من را بیشتر از آن تغییر داد جنگ هرگز انجام داده است. “آیا من آن را می خواهم؟” هارکنس عمیقاً نفس میکشید.
که توسط بعضیها هدایت میشد هیجانی که نمی توانست دست از تجزیه و تحلیلش بردارد. “باید بگویم. من می خواهم هیچ چیز آنقدر این همان چیزی است که من به آن نیاز دارم، همان چیزی است که دنبالش بودم برای——” “سپس به آنجا برو. من معتقدم که شما فقط یک مهربان هستید.
اما بروید زمان مناسب. یک شب در ماه اوت وجود دارد که آنها یک رقص دارند، زمانی که آنها در سراسر شهر برقصید اکنون زمان رفتن شماست. که خواهد شد اگر خودت را در آن بیندازی آزادت می کند. در ماه اوت است. اوت — من از تاریخ کاملا مطمئن نیستم.
من برای شما می نویسم اگر شما آدرس خود را به من می دهید. اندکی بعد با یک قفل گرم دست از هم جدا شدند. [۱]به مارادیک در چهل سالگی مراجعه کنید. ما دو روز بعد هارکنس یک بسته کوچک دریافت کرد. باز کردن آن او یک کتاب قدیمی با جلد قهوه ای و یک نامه کشف کرد.
نامه به شرح زیر بود: جناب آقای هارکنس – به احتمال زیاد در نور سرد عقل، و حذف شده از دود باشگاه اصلاحات، گفتگوی دیروز ما به نظر شما چیزی جز حماقت نخواهد بود. شاید اینطور بود. تنهاترین شانس باعث شد به چیزی فکر کنم که برای من متعلق به یک زندگی است.
کاملا مرده و رفته شاید آنطور که تصور می کردم مرده نباشد. در هر صورت، من تا دیروز مستقیماً به ترلیس فکر نکرده بودم سال ها. بگذارید آن را روی ساده ترین زمین بگذاریم. اگر مکانی زیبا می خواهید، نزدیک، برای تعطیلات، که هنوز ندیده اید، اینجاست است.
از قطار صبحگاهی استفاده کنید پدینگتون و تغییر در. اگر شما توسط من توصیه می شود شما واقعا باید برای ۶ آگوست، زمانی که آنها رقص خود را دارند، پایین بیایند. می توانستم ببینم که شما به آداب و رسوم محلی علاقه مند هستید، و در اینجا بیشتر است.
من معتقدم که یک بازمانده از دوران دروید را سرگرم می کنم. برو پایین روز خود را و اجازه دهید این اولین برداشت شما از مکان باشد.
کراتین مو در خانه صدف بیوتی : قطار شما را بین پنج تا شش قرار می دهد. اتاق خود را در هتل، ده سال پیش زیباترین مسافرخانه در بریتانیای کبیر. من البته نمی تواند چیزی را که ممکن است تبدیل شده باشد تضمین کند.