امروز
(شنبه) ۰۳ / آذر / ۱۴۰۳
آیا کراتینه برای مو ضرر دارد
آیا کراتینه برای مو ضرر دارد | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت آیا کراتینه برای مو ضرر دارد را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با آیا کراتینه برای مو ضرر دارد را برای شما فراهم کنیم.۱۲ مهر ۱۴۰۳
آیا کراتینه برای مو ضرر دارد : بازی بیشتری خواهید داشت.” «باد شمال او را دید که با چشمانش آنجا نشسته است بسته است و دمش در آب آویزان است.» پس برادر خرس دوباره چشمانش را بست و ۱۱۶]چند دقیقه بی حرکت نشست بعد زنگ زد “برادر فاکس، من مطمئن هستم که بازی دیگری وجود ندارد.
رنگ مو : در رودخانه. الان دارم به ساحل می آیم.» هیچ پاسخی از طرف برادر فاکس وجود نداشت، بنابراین برادر خرس کمی روی چوب حرکت کرد، اما آن را خیلی کم بود، چون دمش مثل سرب سنگین بود. او با تعجب گفت: «چرا، من باید یک چیز عظیم داشته باشم حالا ماهی، دم من خیلی سنگین است!
آیا کراتینه برای مو ضرر دارد
آیا کراتینه برای مو ضرر دارد : و با که او یک پرش بزرگ داد، قصد حمل کردن بازی با او به ساحل، زمانی که، ضربه محکم و ناگهانی! خود دم درست کوتاه شد، چون یخ زده بود سریع در یخ و این ترفندی بود که باد شمال بازی کرده بود. برادر خرس احساس وحشتناکی داشت که دم خود را از دست داد، خیلی زیبا و طولانی بود!
لینک مفید : کراتینه مو
ولی در نهایت با این فکر به خودش آرامش داد: «خب، به هر حال، من یک جشن فوق العاده برای برگزاری دارم خانه برای خانواده: آجیل، عسل، و ماهی، و بازی.” پس لبهایش را لیسید، با وجود از دست دادن دمش اما وقتی برادر خرس به ساحل رسید، او هیچ جا نتوانست برادر فاکس را پیدا کند!
و نه می توانست ماهی را پیدا کند و نه ماهی را سمورهای جوان در عوض، او یک انبوه از استخوان های تازه پشت بوته که در آن برادر فاکس دروغ گفته بود. و بعد او این را دانست ۱۱۷]برادر فاکس حقه بدی به او زده بود، هم. بار آجیل و عسل خود را جمع کرد و با ناراحتی به خانه رفت.
و از آن روز به بعد این برادر خرس دیگر از این کار خودداری کرده است ماهیگیری می کند و دمی بی رمق پوشیده است. مردم رعد در روزگاری یک جنگجوی جوان هندی با کمان و تیرش شکار می کرد. او خیلی دنبال یک گوزن ناوگان رفت تا اینکه پیدا کرد خودش روی صخرهای بزرگ، آن بالا ایستاده است.
دشت ها ابرها به شدت جمع شده بودند. آسمان سیاهی ابر بود جوانان هندی بودند خیلی دور از اقامتگاهش دوباره آهو را دید و کمان خود را کشید. اما همانطور که او این کار را کرد، آهو به آن تبدیل شد به شکل دوشیزه ای که در برابر صخره ایستاده است. جوان با تعجب کمان خود را رها کرد.
او به دوشیزه نگاه کرد از دور شنید صدای رعد و برق “شما کی هستید؟” با تعجب پرسید. و آن دوشیزه پاسخ داد: «من خواهرم از مردان تندر با من می آی و به خانه ما سر بزنید؟» جوان رضایت داد، و دوشیزه به صخره بزرگ کوبید که او ایستاده بود.
آیا کراتینه برای مو ضرر دارد : مثل رعد و برق، و صخره باز شد و گذرگاهی برای آن ایجاد کرد آنها را دوشیزه راه را رهبری کرد و جوانان به دنبال آن رفتند. و هنگامی که از آن عبور کردند سنگ، آنها به یک کشور عجیب و غریب – به خانه تندر میدن طبقات و دیوارها از ابر بودند و ابرها از هر سایه، از خاکستری نقره ای تا عمیق ترین بنفش مشکی آنها نرم بودند.
برای راه رفتن، و مانند صاف ترین مخمل صاف. و آنها تغییر سایه ها از همه شگفت انگیزتر بود هنرمند می توانست نقاشی کند لباس دختر از نقره دنباله دار بود و موهایش مثل نیمه شب سیاه بود. او جوانان را نزد پدرش هدایت کرد و پدرش روی آن نشست تختی که از عمیق ترین ابرهای بنفش شکل گرفته است.
موها و ریش هایش مثل مه سفید بود که در آسمان شناورند اما ردای او بود سیاه، با اینجا و آنجا یک خط تیره از درخشان طلا پیرمرد گفت: خوش آمدی پسرم. “دارند آمدهای که در میان ما ساکن شوی؟» جوان به دوشیزه زیبا نگاه کرد، و او پاسخ داد: بله، پدرم. بنابراین او یکی از مردم تندر شد.
پس از مدتی برادران دوشیزه به خانه بازگشت و چون جوانان را دیدند و دانست که آمده است تا در میان ساکن شود آنها یک بازی با توپ را پیشنهاد کردند. حالا توپ هایشان بزرگ و سیاه بود و خیلی سنگین؛ و آنها را پرتاب نکردند، بلکه غلتیدند آنها را در میان ابرها به عقب و جلو میبرند.
و سروصدا خیلی عالی بود وقتی پدر مردان تندر دید که جوانان قوی بودند، و می توانستند رول کنند او گفت: “با پسران من برو فردا. شما ورزش بزرگتر از این.” در صبح، زمانی که مردان تندر قرار دادند دوشیزه روی بالهای بنفش بزرگشان آورد یک جفت دیگر را بیرون آورد.
آنها را روی آن چسباند شانه های جوانان سپس همه آنها پرواز کردند دور به جنوب کمان حمل می کردند و تیرهایشان از طلا بود. بالهایشان غرشی نیرومند می کرد و سقوط آنها به عنوان آنها پرواز، و مردم در زمین گفت: گوش کن، رعد چگونه غرش می کند و تصادف می کند!
سپس تیرهای طلایی خود را از آنجا پرتاب کردند کمانشان و مردم زمین فریاد زدند: «ببینید، چگونه رعد و برق در آسمان می درخشد!» و برخی از مردم زمین دویدند و پنهان شدند، زیرا آنها ترسیده بودند. اما پیرمرد دنیای تندر داشت به پسرانش گفت: «تیرهای خود را فقط به سمت آن شلیک کنید پرنده بزرگ جنوب که دشمن ماست.
اهل زمین را نابود نکنید. و پرواز کن خیلی کم نیست به درختان دست نزنید، زیرا آنها هستند دوستان ما.” بنابراین آنها برای مدتی پرواز کردند و مراقب بودند جایی که تیرهایشان را فرستادند. و زمانی که آنها از ورزش خود خسته شده بودند، آنها پرواز کردند.
به خانه خود در ابرها رفتند و خود را برداشتند بال های بنفش عالی برای بسیاری از ماه ها، جوانان از این شرکت لذت می بردند از و شرکت کرد در ورزش برادرانش اما بالاخره آنجاست اشتیاق زیادی برای دیدار او در اختیار گرفت دوباره برادران و خواهران زمینی او. او مشتاق تعقیب گوزن در جنگل بود.
به به دنبال فرمانده خود در جنگ، تا بوی آتش را ببوید لژ او دلتنگی اش را به پیرمرد گفت دنیای تندر، و پیرمرد گفت که باید راه خود را داشته باشد بنابراین برای آخرین بار تندر میدن بال های بنفش خود را روی شانه هایش بست، تیرهای طلایی را به او داد و گفت او را خداحافظ سپس دور او با پرواز مردان تندر. به زمین نزدیک تر و نزدیک تر می شدند.
آیا کراتینه برای مو ضرر دارد : و مردم گوش های خود را پوشانده بودند تا بیرون نمانند سقوط و غرش رعد و برق؛ و آنها چشمان خود را پوشاندند.