امروز
(شنبه) ۰۳ / آذر / ۱۴۰۳
کراتینه مو و سرطان
کراتینه مو و سرطان | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت کراتینه مو و سرطان را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با کراتینه مو و سرطان را برای شما فراهم کنیم.۱۲ مهر ۱۴۰۳
کراتینه مو و سرطان : خانه های ژاپنی مرتب و تمیز؛ فقر و تقریباً وحشتناک کثیفی مردم و طبیعت لطیف و مطیع آنها. من به طور طولانی در این آتشفشان خلیج آینو ساکن نخواهم شد.
رنگ مو : این بخش از کشور نسبتاً متمدن است و دارد قبل از رفتن من توسط بسیاری از افراد سفر شده است آنجا. علاوه بر این، اکثر آنها با ژاپنی ها ازدواج کرده اند.
کراتینه مو و سرطان
کراتینه مو و سرطان : و در نتیجه بسیاری از آداب و رسوم ژاپنی را پذیرفته اند و آداب آینوهای ساحلی کلبه های خود را به طور کلی بر روی یک واحد می سازند.
لینک مفید : کراتینه مو
خط، در نزدیکی ساحل، و هر خانواده “حفر” خود را دارد. قایق رانی طراحی شده در ساحل، آماده تحویل در صورت تمایل. این کلبه ها کوچک و بدبخت هستند و هیچ ندارند.
مبلمان یا ملافه برای صحبت کردن. سقف و دیوارها هستند کاهگلی با ، اما آنقدر ناقص که باد و باران از طریق پوشش نی خود به راحتی دسترسی پیدا می کند. کنجکاوی تنها کیفیت خوبی است که من تا به حال داشته ام و در اطاعت برای آن من بینی ام را به چند کلبه در کنار آن فرو کردم.
ساحل. این یک اشتباه از طرف من بود، برای آینو کشور بینی آخرین چیزی است که باید در هر جایی به آن وارد شود. من بیشتر از دیدن اینکه چگونه انسان ها شگفت زده شدم می تواند در چنین کثیفی زندگی کند! بومیان با مهربانی از من خواستند وارد شوم.
و من البته این کار را کردم، از در کوچک خم شدم و بالا بردن تشک که از دیافراگم محافظت می کند. وقتی من بودم بوی مشرق را بیشتر از آنچه که می توانستم ببینم می توانستم بو کنم پنجره – به اندازه یک دستمال کوچک و تنها در داخل کلبه – نور کافی برای روشن کردن محل را نمی داد.
با این حال، به زودی به تاریکی عادت کردم و سپس من[صفحه ۶] توانستم محیط اطرافم را به اندازه کافی واضح تشخیص دهم. وجود داشت پیرمردی کاملاً برهنه، با سر ظریف و دراز سفید مو و ریش، نشسته روی زمین در میان انبوهی از جلبک های دریایی، که داشت گره می زد و بسته بندی می کرد.
دو جوان زن و دو مرد جوان با چشمانی روشن و باهوش و گونه های بلند، به او در کارش کمک می کردند. در آنها آرام و ملایم همه دستانشان را جلو آوردند، هر کدام کف دست ها را به هم مالید و بازوها را به آرامی بلند کرد.
موهایشان را نوازش کرد و مردان ریششان را با پشت دستانشان، در حالی که زنان اولین انگشت را به زیر می مالیدند بینی از چپ به راست این سلام آنهاست و این برازنده ترین است به نظر میرسیدند از دیدن من خوشحال شد و از من پرسید برای نشستن.
کراتینه مو و سرطان : همانطور که هیچ کدام وجود نداشت صندلی، مبل، چهارپایه و کوسن، چمباتمه زدم روی زمین. سلام زن سلام زن . بیشتر آینوهای خلیج آتشفشانی ژاپنی را می فهمند و آنها نیز آن را بیان کنید، کلمات آینو را درون یابی کنید در صورت لزوم، بنابراین گفتگو را شروع کردم.
به نظر نمی رسید حضور من مزاحم آنها شود کنجکاوی آنها را برانگیخت و فراتر از خیره شدن به مادر مروارید دکمه های روی کت سفید من، به نظر نمی رسید توسط من زده شد ظاهراً دکمه ها خیلی بیشتر بودند برای آنها جالب است تا کسی که آنها را پوشیده است.
اکنون و سپس چند کلمه بر زبان آوردند، اما هر وقت یکی صحبت کرد برخی از شرکت به نظر می رسید عصبانی هستند، به عنوان یک گستاخی یا نقض آداب معاشرت مردان و زنان از گوشواره های بزرگ استفاده می کردند یا تکه های پارچه قرمز یا سیاه، که مقدار زیادی به آن افزوده است.
زیبایی آنها؛ اما زنان با مدت طولانی از هم ریخته شدند سبیل خالکوبی شده در سراسر صورت از گوش به گوش. خشن نقاشی ها دست و بازوهای زنان و برخی را زینت می دهند زنان جوان بدون شک ظاهر خوبی خواهند داشت اگر با خالکوبی ها تغییر شکل نمی دهند.
زیرا آنها خود را به خوبی حمل می کنند هنگام راه رفتن، و دارای ویژگی های زیبا است. قضاوت از روی ظاهرا، من باید آنها را بسیار پرشور فکر کنم. وقتی از کلبه بیرون آمدم صحنه ای را دیدم که هرگز نخواهم کرد فراموش کردن. دو پسر برهنه، پوشیده از جوش های پوستی وحشتناک، استخوان ماهی بزرگی را بدست آورده بودند.
که از آن بیرون آمده بودند[صفحه ۷] سعی می کردند غذا درست کنند دور آنها بودند حدود سی سگ، وحشی از گرسنگی، با عصبانیت پارس میکردند به بچه های ترسیده و حمله و مبارزه با آنها برای آن میهمانی بدبخت در امتداد ساحل قدم زدم و تلاش کردم دوستان با برخی از آینوها که کمتر خجالتی بودند.
دیگران. یک دختر کوچک به خصوص زیبا بود. او بود فقط حدود ده، و چشمان درشت، چهره برنزه، سفید دندان ها، خالکوبی ریز آبی مایل به سیاه روی لب بالایی او، او موهای بلند مشکی شانه نشده دورش می چرخید و قرمزش گوشواره های پارچه ای او را به یکی از جالب ترین مطالعات تبدیل کرد.
رنگی که در زندگی ام دیده ام من او را به نشستن من و در حالی که من او را نقاشی می کردم، پیرمردی، رئیس دهکده، با لباسی شیک، با تاجی از تراشه های بید روی سرش، نزد من آمد و او را درست کرد “سلام.” او نام آنگوتسورو را داشت و قبل از همه سلامش تمام شد.
خودش را “در عمل گرفتار” در کتاب طراحی من بسیاری از اهالی روستا جمع آوری کرده بودند دور، و یکی از آنها، نیمه کاست، ابراز آرزو که من باید رئیس را رنگی کنم، مثل عکس دختر. من چیزی بهتر از این نخواستم و یک طرح روغنی از او شروع کردم. هیجان بومیان که شاهد عملیات بودند.
با هر زیور جدید بیشتر و بزرگتر می شد لباس رئیس در عکس گذاشته شده بود. به نظر می رسید که برخی تایید می کردند از آن، دیگران بدخلق بودند و ظاهراً به آن اعتراض داشتند اصلا عکس گرفته شده سانس واقعا طوفانی بود یک و اگر چه رئیس تاج سلطنتی خود را از دست داده بود.
کراتینه مو و سرطان : دو سه بار سر از طرف حزب ضد هنری، خوب نشست برای شباهت او، به ویژه همانطور که به ژاپنی به او قول داده بودم، که وقتی تصویر کامل شد باید چند عدد به او داده شود سکه و دو دکمه از کت من. در حین به تصویر کشیدن او بود که متوجه شدم.
چه خارق العاده ای رنگ ها روی کسانی که چشمانشان است، تاثیر می گذارد به آنها عادت نکرده مردی در میان جمعیت می شد.