امروز
(یکشنبه) ۰۴ / آذر / ۱۴۰۳
بهترین ترکیب رنگ موی عسلی
بهترین ترکیب رنگ موی عسلی | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت بهترین ترکیب رنگ موی عسلی را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با بهترین ترکیب رنگ موی عسلی را برای شما فراهم کنیم.۳۱ فروردین ۱۴۰۳
بهترین ترکیب رنگ موی عسلی : من سخت کار نکردم و نگران نبودم و جز در مواقعی که مجبور بودم به سلامتی خود فکر نکردم. من همیشه در هوای آزاد زندگی میکردم.
رنگ مو : من این بیماری ها را برای انسان های فانی طبیعی می دانستم و همیشه آنها را به یک حادثه خاص نسبت می دادم. میگفتم: «تمام روز در شهر را میکوبم». یا “من در آفتاب داغ بیرون بودم”؛ یا “روی زمین مرطوب دراز کشیدم.” متوجه شدم که اگر حتی یک دقیقه در پیش نویس بنشینم مطمئناً “سرما می خورم”. همچنین متوجه شدم که هر زمستان یک یا دو بار گلودرد و ورم لوزه داشتم.
بهترین ترکیب رنگ موی عسلی
بهترین ترکیب رنگ موی عسلی : همچنین، اکنون و پس از آن، گریپ. زمان هایی بود که این کار را نکردم[صفحه ۱۴]خوب بخوابی؛ و با بدتر شدن همه اینها، باید تمام کارهایم را رها کنم و سعی کنم استراحت کنم. اولین باری که این کار را یک یا دو هفته انجام دادم کافی بود. اما بعداً یک یا دو ماه و سپس چندین ماه لازم بود. سالی که «جنگل» را نوشتم اولین سرماخوردگی تابستانی را تجربه کردم.
زمان یونجه در یک مزرعه بود و من فکر کردم که این یک نوع تب یونجه است. ساعت ها در عذاب کامل عطسه می کردم و این یک ماه طول کشید تا اینکه به ساحل دریا رفتم. تابستان بعد دوباره این اتفاق افتاد و همچنین یک تجربه بسیار دردناک دیگر. یک عصب در دندان مرد، و من مجبور شدم سه روز صبر کنم تا درد “محلی شود” و سپس دندان را سوراخ کردند و به خانه رفتم و یک هفته در رختخواب بودم.
با لرز و تب و حالت تهوع و سردردهای وحشتناک من تمام این جزئیات ناخوشایند را ذکر می کنم تا خواننده متوجه وضعیت بدبختی شود که به آن رسیده بودم. در عین حال، در خانواده ام نیز بیماری ناراحت کننده زیادی داشتم. همسرم به ندرت یک هفته بدون عذاب سپری میکرد، و پسر کوچکم یک زمستان به ذاتالریه مبتلا میشد.
و زمستان دیگر خروسک، و در تابستان سیاهسرفه داشت، و «سرماخوردگیهای» اجتنابناپذیری بین آنها پراکنده بود. بعد از آتش سوزی هلیکن هال متوجه شدم که در وضعیت بدی هستم و برای دو سال بعد بخش زیادی از وقتم را صرف تلاش برای یافتن کردم.[صفحه ۱۵]چگونه سلامتی خود را حفظ کنم من به بتل کریک و برمودا و آدیرونداکس رفتم.
من کتابهای همه پژوهشگران جدید موضوع بهداشت را خواندم و نظریات آنها را به صورت دینی امتحان کردم. من هوراس فلچر را چند سال قبل کشف کرده بودم. ایده آقای فلچر به طور خلاصه این است که غذای خود را بجوید و آن را به طور کامل بجوید. از هر ذره غذا حداکثر مواد مغذی را استخراج کنید و فقط به اندازه نیاز بدنتان بخورید.
این یک ایده بسیار عالی برای من بود و با بیشترین اشتیاق به آن برخورد کردم. تمام پزشکانی که می شناختم مردانی بودند که وقتی مریض شدم سعی کردند مرا درمان کنند، اما اینجا مردی بود که در حال مطالعه بود که چگونه خوب بمانم. من باید در سیستم آقای فلچر ایراد بگیرم، بنابراین باید در همان ابتدا مشخص کنم که چقدر به آن مدیون هستم.
بهترین ترکیب رنگ موی عسلی : این من را در مسیر درست قرار داد – هدف را به من نشان داد، حتی اگر من را به آن برساند. برای من روشن شد که تمام بیماری های مختلف من نشانه یک دردسر بزرگ است، وجود سمومی که در بدن من از غذای اضافی و غیر قابل جذب تولید می شود، و اینکه در تنظیم مقدار غذا با نیازهای دقیق بدن، راز کامل بودن نهفته است.
سلامتی. فقط در حین انجام تئوری بود که زمین خوردم. آقای فلچر به من گفت که “طبیعت” راهنمای من خواهد بود، و اگر فقط[صفحه ۱۶]من کاملا جویدم، غریزه غذاها را انتخاب می کرد. دریافتم که تا آنجا که به پرونده من مربوط می شود، “طبیعت” من به طرز ناامیدکننده ای منحرف شده است. من همیشه غذاهای ناسالم را ترجیح می دادم.
پای سیب، نان تست آغشته به کره، و میوه های خورشتی با مقداری خامه و شکر. و نه “طبیعت” با مهربانی به من گفت که چه زمانی باید متوقف شود، همانطور که او ظاهراً برخی دیگر از را انجام می دهد. مهم نیست چقدر جویده بودم، اگر هر چه می خواستم می خوردم، زیاد می خوردم. و وقتی این را فهمیدم، و سعی کردم جلوی آن را بگیرم، در ناآگاهی خود به افراط دیگر رفتم و در همین چند روز چهارده پوند وزن کم کردم.
باز هم آقای فلچر به من یاد داد که تمام قسمتهای «غیرقابل جویدن» غذا را جدا کنم – پوست میوهها و غیره. آقای فلچر می گوید این مهم نیست و به نظر می رسد او ثابت می کند که در مورد او اهمیتی نداشته است. اما متوجه شدم که در مورد من بسیار مهم است. تا زمانی که «فلچریت» شدم، سردردهایم ناامید شد و سستی روده یکی از شکایات مزمن من شد.
بعداً کتابهای و را خواندم که به من نشان دادند که چگونه بیماریهای من به وجود آمده است. غذای جذب نشده در روده بزرگ است و باکتری ها در آن و سموم ازدحام می کنند.[صفحه ۱۷]تولید می کنند در سیستم جذب می شوند. من در مورد خودم آزمایشات باکتریولوژیکی انجام دادم و متوجه شدم که وقتی احساس خوبی داشتم.
تعداد این میکروب های تولید کننده سم حدود شش میلیارد تا اونس محتویات روده ای بود. و وقتی چند روز بعد سرم درد گرفت، این عدد صد و بیست میلیارد شد. مشکل من زیر میکروسکوپ اینجا بود. این آزمایشات در آسایشگاه بتل کریک انجام شد، جایی که من برای اقامت طولانی مدت به آنجا رفتم. من سیستم آب درمانی آنها را امتحان کردم که یک محرک فوق العاده برای اندام های دفع کننده یافتم.
بهترین ترکیب رنگ موی عسلی : اما من متوجه شدم که مانند سایر محرک ها، شما را در نهایت همان جایی که بودید رها می کند. سلامتی من در آسایشگاه بهبود یافت، اما یک هفته پس از خروجم دوباره گرفتار گرفتگی شدم. سال بعد از زندگی ام را به تلاش برای بازگرداندن سلامتی ام سپردم. زمستان را در برمودا و تابستان را در گذراندم، هر دوی آنها استراحتگاه های بهداشتی معروفی بودند، و در تمام مدت زندگی کاملاً بهداشتی داشتم.