مدل رنگ مو گردویی روشن

مدل رنگ مو گردویی روشن : کای خسرو سوار بر اسب به دربار افراسیاب رفت و با انجام سلام های معمولی، با وجود احساس شدید شرم و ندامت از جانب ظالم، پذیرای مناسبی شد. افراسیاب چندین سؤال از او مطرح کرد که به شیوه ای وحشیانه و نامنسجم پاسخ داده شد و کاملاً با موضوع پیشنهادی مغایرت داشت.

رنگ مو : خون را با دقت به افراسیاب رساندند، سر را روی نوک نیزه چسباندند و جسد را با احترام و محبت دوستش پیلسام که شاهد این فاجعه غم انگیز بود، دفن کردند. همچنین نقل شده است که در زمان کشته شدن این شاهزاده دوست داشتنی طوفان عظیمی رخ داد و تاریکی مطلق روی زمین را پوشانده بود، به طوری که مردم نمی توانستند چهره یکدیگر را تشخیص دهند.

مدل رنگ مو گردویی روشن

مدل رنگ مو گردویی روشن : که در آن امید داشت پسری برای او به دنیا بیاید تا نام نیکش را اثبات کند و از قاتلش انتقام بگیرد. سپس جلاد موهای او را گرفت و با انداختن روی زمین، سر را از بدن جدا کرد. طبق دستور افراسیاب، ظرف طلایی آماده دریافت خون بود. اما اتفاقاً چند قطره روی خاک ریخته شد و در آن نقطه درختی رشد کرد که پس از آن سایاووش نامیده شد و اعتقاد بر این بود که دارای فضایل شگفت انگیز بسیاری است!

سپس نام افراسیاب به خاطر عمل ظالمانه‌ای که مرتکب شده بود واقعاً مورد نفرت و نفرت قرار گرفت و همه ساکنان خوتن یاد سایاووش را برای مدت طولانی گرامی داشتند. وقتی از سرنوشت غم انگیز شوهرش خبر دادند، فرنگیس از غم و اندوه فرو ریخت و همه اهل خانه بلندترین ناله ها را بر زبان آوردند. پیلسام هوش را به پیران داد.

ضرب المثل به یادگار ماند: “در جهنم بودن بهتر است تا تحت حکومت افراسیاب!” هنگامی که اندوه عمیق فرنگی به گوش پدرش رسید، او تصمیم گرفت و به گرسیواز دستور داد که او را به طور خصوصی از او جدا کنند تا مشکلی برای ازدواج او با سایاووش پیش نیاید. پیران با وحشت این فرمان سخت را شنید، و به سرعت نزد پادشاه رفت.

و او را خطاب کرد: “چه می‌خواهی انتقام خود را از یک زن، آن زن، دخترت هم بیاندازی ؟ آیا این عاقلانه است یا طبیعی، ورزش با جان انسان؟ آیا شوهر بی گناهش را از آغوش او گرفتی – که ظالمانه بود؛ اما به این ترتیب خون یک زن بی گناه ریخته شد و نوزاد متولد نشده اش را کشت – تصورش خیلی وحشتناک است !

آیا او دختر زیبای تو نیست در زمان شادتر به کسی که لطف و محبت تو را جلب کرد، به آن فکر کن و این آرزوی شیطانی را که تو را به جنایت می کشاند، پنهانی مسخره، بیهوده از خود بیرون کن، تلاش برای مخفی نگه داشتن قتل، و وقتی معلوم شد، ظلم دنیا به دنبال نام تو خواهد رفت. و بعد از مرگ، سهم تو چقدر خواهد بود!

دیگر از اینها نگذر، مرا با این اتهام مفتخر کن، و من او را به سرپرستی پدری در عمارت خودم نگاه خواهم داشت.» سپس افراسیاب به راحتی پاسخ داد: “او را به خانه خود ببر، اما هنگامی که کودک به دنیا آمد، بگذارید فوراً آن را برای من بیاورند – اراده من باید اطاعت شود.” پیران از موفقیت خود خوشحال شد. و با موافقت به فرمان افراسیاب، فرنگیس را با خود به خوتن برد و در آن جا فرزندی به دنیا آمد و پسر بودن او را کای خسرو نامیدند.

مدل رنگ مو گردویی روشن : به محض تولد، پیران اقداماتی را برای جلوگیری از انتقال او به افراسیاب انجام داد و او را به سرپرستی برخی از دهقانان در کوه کالون متعهد کرد. در همان شب افراسیاب خوابی دید که در آن به تولد کی خسرو خبر دادند. و با این خبر او به دنبال پیران فرستاد تا بداند چرا دستورات او اجرا نشده است. پیران پاسخ داد که او کودک را در بیابان دور انداخته است. و چرا نزد من فرستاده نشد؟ از مستبد پرسید.

پیران گفت: “چون من به خوشبختی آینده تو فکر کردم، تو پدر را به ناحق کشتی، و خدای نکرده پسر را هم بکشی!” افراسیاب شرمنده شد، و گفته می شود که پس از قتل فجیع سایاووش، او را با وحشتناک ترین و وحشتناک ترین خواب ها عذاب می دادند. گرسیواز اکنون از نظر او منفور شد و سرانجام عمیقاً از خشونت و غیرانسانی خود پشیمان شد.

کای خسرو تحت حمایت پرورش دهندگان دهقانان بزرگ شد و نشانه های اولیه استعداد و فعالیت شگفت انگیزی از خود نشان داد. او در تمرینات مردانه عالی بود. و شکار حیوانات وحشی لذت عجیب او بود. مربیانی فراهم شده بود تا او را در تمام هنرها و کارهایی که جنگجویان آن روزها پرورش داده بودند، آغاز کنند، و حتی در دوازدهمین سال او، گزارش های متعددی از شاهکارهای شگفت انگیزی که انجام داده بود به پیران فرستاده شد.

سپس پیرمرد خوب لبخندی زد و با خوشحالی گفت: “تا به حال چنین است – جوانی با خون سلطنتی نسب او را رسوا نمی کند، بلکه به وسیله نیروی برتر و کردار شجاعانه خود خیانت می کند که از آنجا ظهور کرد . درخت، و شکوه در پختگی اش!» پیران نمی‌توانست در مقابل ملاقات با جوانان در خلوتگاه کوهستانی خود مقاومت نکند، و از اینکه او را فراتر از هر انتظاری می‌دید.

متمایز از ظرافت ظاهر بیرونی‌اش و ویژگی‌های برتر ذهنش بود که به او مربوط می‌شد. لو رفته بود و مقام و بدبختی پدرش. سپس تصنعی برای او رخ داد که نوید آن را می داد که سود نهایی را به همراه داشته باشد. او پس از آن به افراسیاب گفت که فرزندان فرنگیس را که توسط او به بیابان پرتاب کرده بود تا هلاک شود، توسط یک دهقان پیدا شده و بزرگ شده بود.

مدل رنگ مو گردویی روشن : اما او فهمید که پسر کمی بهتر از یک احمق است. افراسیاب، با دریافت این اطلاعات، خواست که او را به دنبالش بفرستند، و در این میان پیران مراقبت ویژه ای کرد تا به کیخسرو آموزش دهد که چگونه باید عمل کند. که از همه لحاظ دیوانه به نظر می رسید و بر این اساس در لباس شاهزاده ای با تاج طلایی بر سر و کمربند سلطنتی دور کمرش در برابر پادشاه ظاهر شد.