امروز
(یکشنبه) ۰۴ / آذر / ۱۴۰۳
طرز رنگ کردن مو در خانه
طرز رنگ کردن مو در خانه | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت طرز رنگ کردن مو در خانه را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با طرز رنگ کردن مو در خانه را برای شما فراهم کنیم.۳۱ فروردین ۱۴۰۳
طرز رنگ کردن مو در خانه : در پایان شش یا هشت سال برزخ، به دفترچه ای از آسایشگاه بتل کریک رسیدم. این به نظر من دقیقا همان چیزی بود که می خواستم. این سازنده بود، با بدن به عنوان یک کل سروکار داشت.
رنگ مو : علاوه بر بیماری های کودکان، سرفه و سرماخوردگی و گلودرد و درد معده و یبوست و اسهال وجود داشت که بچه ها آن را با بزرگترهای خود در میان می گذاشتند. من از این همه دردسر کمی بیشتر از سهم خودم داشتم. همیشه یک دکتر فرستاده می شد و همیشه او عاقل و تأثیرگذار بود و همیشه من تحت تأثیر قرار می گرفتم.
طرز رنگ کردن مو در خانه
طرز رنگ کردن مو در خانه : او به من مقداری قرص یا یک بطری مایع داد، هر دو ساعت یک قاشق چای خوری یا چیزی شبیه به این – می توانم صدای جغجغه قاشق چای خوری را در لیوان در حین نوشتن بشنوم. من برای تک تک آن پزشکان احترام عمیقی قائل بودم. او دانایی بود که با شلوار راه می رفت، و هر وقت می آمد، می دانستم که خوب می شوم.
و من انجام دادم که این قضیه را کاملاً ثابت کرد. سپس بزرگ شدم و در سن هجده یا نوزده سالگی به دانش علاقه مند شدم و به معنای واقعی کلمه در هر دقیقه از روز و بخش زیادی از شب به مطالعه و مطالعه پرداختم. من به ندرت به خودم اجازه می دادم قبل از ساعت دو صبح بخوابم و همیشه تا ساعت هفت بیدار بودم و دوباره آماده کار بودم.
من حدود ده سال این کار را انجام دادم تا اینکه طبیعت مرا به طور کامل متوقف کرد. در طول این ده سال من یک ایستگاه آزمایشی منظم در سلامت بودم. یعنی هر نوع بیماری مشترکی داشتم و بارها و بارها به آن مبتلا می شدم تا بتوانم همه راه های درمان یا درمان نشدن آن را امتحان کنم و آنقدر به تلاش ادامه دهم تا مطمئن شوم که یک راه یا دیگر. اخیراً به جمله شگفت انگیزی از جان باروز برخوردم که هر نویسنده ای از آن استقبال خواهد کرد.
“این نوشتن یک تجارت غیر طبیعی است، سر شما را گرم و پاهای شما را سرد می کند و هضم غذا را متوقف می کند.” این مشکل در هضم من زمانی شروع شد که در حال نوشتن رمان دومم بودم و در جزیره ای تنها در پای دریاچه انتاریو چادر زدم. من برای دیدن یک دکتر در یک شهر مجاور رفتم، و او آگاهانه در مورد سوء هاضمه صحبت کرد.
به گفته وی علت آن عدم ترشح کافی پپسین توسط معده و درمان آن نیز مصرف پپسین مصنوعی است که از معده خوک به دست می آید. او این پپسین خوک را در یک بطری مایع قرمز به من داد و من شرعاً بعد از هر وعده غذایی مقداری از آن را مصرف می کردم. برای مدتی کمک کرد. اما بعد متوجه شدم که کمتر و کمتر کمک می کند.
به این نتیجه رسیدم که یک وعده غذای ساده از گوشت سرد و سیب زمینی آب پز، با وجود هر مقدار پپسین خوک، ساعت ها در معده من بماند. در بدبختی دروغ می گفتم، چون می خواستم کار کنم و شکم ملعونم اجازه نمی داد. البته تمام مدت ذهنم را روی این مشکل به کار می بردم و به دنبال دلایلی بودم. متوجه شدم که اگر بلافاصله بعد از خوردن غذا کار کنم، مشکل بدتر می شود.
همچنین متوجه شدم که وقتی کتاب می نوشتم بدتر بود. وقتی به اندازه کافی ناامید می شدم، نوشتن کتاب را متوقف می کردم و به یک سفر شکار می رفتم. روزی بیست مایل بر فراز کوهها میگشتم و به دنبال آهو میگشتم و شبها خستهتر از آنکه فکر نمیکردم برمیگشتم و در یکی دو هفته دیگر همه آثار دردسرم از بین میرفت.
بنابراین رژیم زندگی من شکل گرفت – ابتدا نوشتن یک کتاب و سپس یک سفر شکار برای غلبه بر اثرات آن. اما با گذشت زمان، افسوس، متوجه شدم که بهبودی کندتر و کمتر قطعی است. زمان کار کوتاهتر شد و زمان شکار طولانیتر شد، تا اینکه بالاخره به جایی رسیدم که اصلاً نمیتوانستم کار کنم. اگر امتحان کنم چند روز دیگر تکه تکه می شوم.
طرز رنگ کردن مو در خانه : ظاهراً پایان شکم و پایان خواب و پایان کتاب های نوشتنم بود. دندان هایم نه فقط بیرون بلکه از داخل پوسیده می شدند. آبسهها و ترسناکترین عذابها را تحمل میکنم. تمام شب را بیدار دراز میکشیدم، و به نظرم میرسید که میتوانستم بدنم را تکهتکه شود احساس میکردم – یک حس بسیار افسردهکننده! در تمام این مدت آزمایش هایی را امتحان کرده بودم.
من یکی پس از دیگری نزد پزشک می رفتم و باید متوجه می شدم که پزشکان فقط علائم را درمان می کنند. آنها “بیماری ها” را هنگامی که ظاهر شدند درمان کردند – اما هیچ کس هرگز به شما نگفت که چگونه از بروز “بیماری ها” جلوگیری کنید. چرا نمیتوانست دکتری وجود داشته باشد که شما را به طور کامل بررسی کند و همه چیزهایی را که با شما اشتباه است به شما بگوید.
و چگونه آن را اصلاح کنید؟دکتری که دقیقاً به شما می گوید چگونه زندگی کنید تا همیشه خوب باشید! من اقتصاد می خواندم و به همنوعم مشکوک می شدم. به ذهنم خطور کرد که شاید برای یک پزشک شرم آور باشد، اگر همه بیمارانش را درمان کند و به آنها یاد دهد که چگونه زندگی کنند، به طوری که دیگر هیچ یک از آنها مجبور به مراجعه به او نشوند.
به ذهنم خطور کرد که احتمالاً به همین دلیل است که «پزشکی پیشگیرانه»، کار سازنده سلامت، توجه کمی از سوی انجمن پزشکی به خود جلب میکند. دو چیز که مرا آزار میداد سردرد و یبوست بود و آشکارا به هم مرتبط بودند. برای یبوست، دنیا یک درمان ساده داشت. شما هر شب یا هر روز صبح “چیزی می گرفتید” و دیگر به آن فکر نمی کردید.
مادربزرگ تنومند و دوست داشتنی من طی سی یا چهل سال گذشته هر روز صبح یک لیوان آب هونیادی نوشیده بود و اینکه او در نهایت بر اثر “تحویل چربی قلب” مرده بود در ذهن هیچکس با این موضوع ارتباط نداشت. در مورد سردرد، مردم این، آن و راه حل دیگر را به شما می گفتند، و من آنها را امتحان می کردم – یعنی، مگر اینکه آنها دارو باشند.
طرز رنگ کردن مو در خانه : از مواد مخدر بیشتر و بیشتر خجالتی می شدم. غریزهای داشتم که مرا از شر محرکها و مواد مخدر نجات داد. من هرگز از چای، قهوه، الکل یا تنباکو استفاده نکرده بودم، و در بدترین دوران رنجم هرگز خود را با کلرال بخوابانم یا با فناستین سردردهایم را متوقف کنم.