امروز
(یکشنبه) ۰۴ / آذر / ۱۴۰۳
رنگ موی تنباکویی طلایی
رنگ موی تنباکویی طلایی | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت رنگ موی تنباکویی طلایی را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با رنگ موی تنباکویی طلایی را برای شما فراهم کنیم.۳۱ فروردین ۱۴۰۳
رنگ موی تنباکویی طلایی : قبیله در خلیج گریگوری اسب های فرسوده خود را به آنها می دهد و در زمستان چند نفر از بهترین مردان ماهر خود را برای شکار آنها می فرستد. . [۲] رنگر، طبیعت. از پستانداران پاراگوئه ص ۳۳۴. ۱ ژوئن -ما در خلیج خوب لنگر انداختیم. اکنون آغاز زمستان بود، و من هرگز چشمانداز بینشاطتری ندیدم. جنگلهای تیرهآلود، پر از برف، تنها بهطور نامشخص از میان جوی مهآلود دیده میشد.
رنگ مو : با این حال، او میتواند به بومرنگ، نیزه و چوب پرتابش، روش بالا رفتن از درختان، ردیابی حیوانات و شکار ببالد. اگرچه استرالیایی ممکن است در خریدها برتر باشد، اما به هیچ وجه به این نتیجه نمی رسد که او از نظر ظرفیت ذهنی نیز برتر است: در واقع، با توجه به آنچه که من از Fuegians هنگام سوار شدن در کشتی دیدم و آنچه از استرالیایی ها خوانده ام، باید به این موضوع فکر کنم.
رنگ موی تنباکویی طلایی
رنگ موی تنباکویی طلایی : دقیقا برعکس بود شاخ کاذب، کیپ هورن. جزیره ولاستون، فصل یازدهم تنگه ماژلان – قحطی بندر – صعود به کوه تارن – جنگل ها – قارچ خوراکی – جانورشناسی – جلبک دریایی بزرگ آب و هوا – درختان میوه و محصولات سواحل جنوبی – ارتفاع خط برف در کوردیلا – نزول یخچال های طبیعی به دریا – کوه های یخ تشکیل شده است.
حمل و نقل سنگ ها – آب و هوا و تولیدات جزایر قطب جنوب – حفظ لاشه های یخ زده – خلاصه سازی. تنگه ماژلان – آب و هوای سواحل جنوبی. در اواخر ماه مه ۱۸۳۴ ما برای بار دوم وارد دهانه شرقی تنگه ماژلان شدیم. کشور در دو طرف این قسمت از تنگه از دشت های تقریباً هموار مانند دشت های پاتاگونیا تشکیل شده است.
دماغه سیاه، کمی در داخل باریک دوم، ممکن است به عنوان نقطه ای در نظر گرفته شود که در آن زمین شروع به در نظر گرفتن ویژگی های مشخص Tierra del Fuego می کند. در ساحل شرقی، در جنوب تنگه، مناظر پارک مانند شکسته به شیوه ای مشابه این دو کشور را که تقریباً در هر ویژگی با یکدیگر متضاد هستند، به هم متصل می کند.
یافتن چنین تغییری در منظره در فضایی به طول بیست مایل واقعاً شگفتآور است. اگر فاصله نسبتاً بیشتری را در نظر بگیریم، مانند بین Port Famine و خلیج گرگوری، که حدود شصت مایل است، تفاوت هنوز شگفتانگیزتر است. در مکان سابق، کوههای گردی داریم که توسط جنگلهای غیرقابل نفوذ پنهان شدهاند، که با بارانی که توسط توفانهای بیپایان به بار آمده است، خیس شدهاند.
در حالی که در کیپ گریگوری آسمان آبی روشن و روشن بر فراز دشت های خشک و استریل وجود دارد. جریانهای جوی، [۱] اگرچه سریع، متلاطم و محدود به هیچ محدودیت ظاهری نیستند، اما به نظر میرسد مانند رودخانهای در بستر خود، مسیری منظم و مشخص را دنبال میکنند. [۱] نسیم جنوب غربی به طور کلی بسیار خشک است.
لنگر انداختن در زیر کیپ گرگوری: تندباد بسیار سخت از غرب به جنوب، آسمان صاف با تعداد کمی تجمع. دما ۵۷ درجه، نقطه شبنم ۳۶ درجه، – اختلاف ۲۱ درجه. در ۱۵ ژانویه، در بندر سنت جولیان: در صبح بادهای خفیف همراه با باران زیاد، و به دنبال آن طوفان بسیار شدید همراه با باران، – که در توفان شدید با کومولی های بزرگ مستقر شد.
رنگ موی تنباکویی طلایی : صاف شد، وزش بسیار شدید از جنوب-جنوب غربی . دما ۶۰ درجه، نقطه شبنم ۴۲ درجه، – اختلاف ۱۸ درجه. پاتاگونیایی از کیپ گرگوری در سفر قبلی خود (در ژانویه)، در کیپ گرگوری مصاحبه ای با پاتاگونیایی های به اصطلاح غول پیکر داشتیم که از ما پذیرایی صمیمانه ای کردند. قد آنها بیشتر از آن چیزی است که واقعاً هست.
با توجه به مانتوهای بزرگ گواناکو، موهای بلندشان و شکل کلی آنها: به طور متوسط قد آنها حدود شش فوت است، برخی از مردان بلندتر و تنها چند نفر کوتاهتر. و زنان نیز بلند قد هستند. در مجموع آنها مطمئناً بلندترین نژادی هستند که ما در هر جایی دیدیم. در ویژگی های آنها قابل توجه است شبیه هندیهای شمالیتری هستند که من با رزاها دیدم.
اما ظاهری وحشیتر و مهیبتر دارند: صورتهایشان بسیار قرمز و سیاه رنگ شده بود، و مردی حلقهدار و خالخالی از سفید مانند یک فوجین بود. کاپیتان فیتز روی پیشنهاد کرد که هر سه نفر از آنها را سوار کند و به نظر می رسید که همه مصمم به این سه نفر باشند. خیلی طول کشید تا بتوانیم قایق را پاکسازی کنیم.
سرانجام با سه غول خود سوار شدیم که با کاپیتان شام خوردند و کاملاً مانند آقایان رفتار می کردند و با چاقو، چنگال و قاشق به خود کمک می کردند: هیچ چیز به اندازه شکر لذت نمی برد. این قبیله ارتباط بسیار زیادی با دریچههای دریایی و نهنگها داشته است، به طوری که بیشتر مردان میتوانند کمی انگلیسی و اسپانیایی صحبت کنند.
و آنها نیمه متمدن و به نسبت تضعیف شده اند. بندر قحطی، ماژلان صبح روز بعد، مهمانی بزرگی برای معاوضه با پوست و پر شترمرغ به ساحل رفت. با رد سلاح گرم، تنباکو بیشتر از تبر و ابزار مورد تقاضا بود. کل جمعیت تهدوها، مردان، زنان و کودکان، در یک بانک چیده شده بودند. صحنه سرگرم کننده ای بود و غیر ممکن بود آنها مانند غول های به اصطلاح کاملاً خوش خلق و بی خبر بودند.
از ما خواستند که دوباره بیاییم. به نظر می رسد که آنها دوست دارند اروپایی ها با آنها زندگی کنند. و ماریا پیر، زن مهم قبیله، یک بار از آقای لو التماس کردند که یکی از ملوانانش را نزد آنها بگذارد. آنها بخش عمده ای از سال را در اینجا می گذرانند. اما در تابستان در امتداد پای کوردیلرا شکار میکنند: گاهی تا ریو نگرو، ۷۵۰ مایلی شمال، سفر میکنند.
رنگ موی تنباکویی طلایی : آنها به خوبی از اسب برخوردارند، به گفته آقای لو، هر مرد شش یا هفت اسب و همه زنان، و حتی کودکان، یک اسب مخصوص به خود دارند. در زمان این سرخپوستان دارای تیر و کمان بودند که اکنون مدتهاست که استفاده نشده است. سپس تعدادی اسب نیز در اختیار داشتند. این یک واقعیت بسیار عجیب است که نشان دهنده تکثیر فوق العاده سریع اسب ها در آمریکای جنوبی است.
اسب برای اولین بار در سال ۱۵۳۷ در بوئنوس آیرس فرود آمد و پس از آن مستعمره برای مدتی خالی از سکنه بود و اسب دوید. [۲] در سال ۱۵۸۰، تنها چهل و سه سال بعد، ما از آنها در تنگه ماژلان می شنویم! آقای لو به من اطلاع می دهد که یک قبیله همسایه از هندی های پا در حال تبدیل شدن به هندی های اسب است.
با این حال، ما خوش شانس بودیم که دو روز خوب را پشت سر گذاشتیم. در یکی از اینها، کوه سارمینتو، کوهی دوردست به ارتفاع فوت، منظره بسیار نجیبی را به نمایش گذاشت. من اغلب در مناظر ، در ارتفاع ظاهری کمی از کوه های واقعاً بلند شگفت زده می شدم.