امروز
(سه شنبه) ۲۴ / مهر / ۱۴۰۳
رنگ مرواریدی بژ
رنگ مرواریدی بژ | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت رنگ مرواریدی بژ را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با رنگ مرواریدی بژ را برای شما فراهم کنیم.۳۱ فروردین ۱۴۰۳
رنگ مرواریدی بژ : جایی که دوستان ما از شهر زمرد منتظر هستند.” طولی نکشید که پودر بیشتری در حوض ریخته، آن را روشن کرده و هجای “EE!” نتیجه شد که دری در زیرزمین باز شد و پل فولادی بیرون رفت، مفصل به درز امتداد یافت و در نهایت انتهای آن در ساحل دریاچه درست روبروی اردوگاه قرار گرفت.
رنگ مو : یک کلمه جادویی که باعث می شود ستون منبسط شود و بنابراین کل جزیره را تا سطح آب بالا می برد.” جادوگر با اشاره به یک طرف ستون اعلام کرد: “من انتهای ستون فولادی را پیدا کردم. اینجاست.”اتاقی که به نظر می رسید لگن بزرگی از فولاد صیقلی روی زمین گذاشته شده است. همه دور هم جمع شدند و اوزما گفت: “بله، من کاملاً مطمئن هستم که انتهای بالای ستونی است که جزیره را نگه می دارد.
رنگ مرواریدی بژ
رنگ مرواریدی بژ : زمانی که برای اولین بار به اینجا آمدم متوجه آن شدم. می بینید که توخالی شده است و چیزی در حوضچه برای آتش سوزی شده است. آثار خود را به جا گذاشته است. من تعجب کردم که زیر حوض بزرگ چیست و چند نفر از اسکیزرها را مجبور کردم که به اینجا بیایند و سعی کنند آن را برای من بلند کنند. آنها مردان قوی بودند.
اما اصلاً نمی توانستند آن را حرکت دهند.” آئودا آدپت گفت: “به نظر من به نظر می رسد که ما روش بزرگ کردن جزیره را کشف کرده ایم. او نوعی پودر جادویی را در حوض می سوزاند، کلمه جادویی و ستون را به زبان می آورد. طول می کشد و جزیره را با آن بلند می کند.” “این چیه؟” دوروتی که با دیگران در حال جستجوی اطراف بود.
پرسید و اکنون متوجه یک گودال کوچک در دیوار، نزدیک به جایی که حوض فولادی قرار داشت، شد. در حین صحبت کردن، دوروتی انگشت شست خود را به داخل گود برد و بلافاصله کشوی کوچکی از دیوار بیرون زد. سه آدپت، گلیندا و جادوگر جلو آمدند و به کشو نگاه کردند.
نیمی از آن با پودری مایل به خاکستری پر شده بود که دانه های ریز آن مدام بود طوری حرکت می کرد که گویی توسط یک نیروی زنده تحت فشار قرار گرفته است. جادوگر گفت: ممکن است نوعی رادیوم باشد.
رنگ مرواریدی بژ : گلیندا پاسخ داد: “نه، این حتی از رادیوم هم شگفتانگیزتر است، زیرا من آن را به عنوان پودر معدنی کمیابی که جادوگران به نام “Gaulau” نامیدهاند، میشناسم. گفت: “شکی نیست که این پودر جادویی Coo-ee-oh است که در حوض سوخته است. اگر فقط کلمه جادویی را می دانستیم، کاملاً مطمئن هستم که می توانستیم جزیره را بالا ببریم.” “چگونه می توانیم کلمه جادویی را کشف کنیم؟” پرسید اوزما در حال صحبت کردن به سمت گلیندا برگشت. جادوگر پاسخ داد: “ما اکنون باید به طور جدی در نظر بگیریم.” بنابراین همه آنها در اتاق جادو نشستند و شروع به فکر کردن کردند.
آنقدر آرام بود که بعد از مدتی دوروتی عصبی شد. دختر کوچولو هرگز نتوانست برای مدت طولانی سکوت کند و به خطر نارضایتی دوستان جادوگر خود ناگهان گفت: “خب، Coo-ee-oh فقط از سه کلمه جادویی استفاده کرد، یکی برای اینکه پل کار کند، یکی برای اینکه زیردریایی ها از سوراخ های خود خارج شوند، و یکی برای بالا و پایین بردن جزیره. سه کلمه. و Coo-ee- نام oh فقط از سه کلمه تشکیل شده است.
یکی “کو” و یکی “ee” و یکی “اوه” است.” جادوگر اخم کرد اما گلیندا با تعجب به دختر جوان نگاه کرد و اوزما فریاد زد: “فکر خوبی است، دوروتی عزیز! شاید مشکل ما را حل کرده ای.” گلیندا موافقت کرد: «من معتقدم ارزش امتحان کردن را دارد. “این کاملا طبیعی است که Coo-ee-oh نام خود را به سه هجای جادویی تقسیم کند، و پیشنهاد دوروتی مانند یک الهام به نظر می رسد.” سه آدپت نیز آزمایش را تایید کردند.
اما یکی با موهای قهوه ای گفت: “ما باید مراقب باشیم که از کلمه اشتباه استفاده نکنیم، و پل را زیر آب بفرستید. نکته اصلی، اگر ایده دوروتی درست باشد، ضربه زدن به کلمه ای است که جزیره را به حرکت در می آورد. جادوگر پیشنهاد کرد: اجازه دهید آزمایش کنیم. در کشوی پودر خاکستری متحرک یک فنجان طلایی کوچک بود که فکر می کردند برای اندازه گیری از آن استفاده می شود.
گلیندا این فنجان را با پودر پر کرد و با احتیاط آن را در حوض کم عمقی که بالای ستون فولادی بزرگی بود که جزیره را نگه می داشت، ریخت. سپس Aurah Adept مخروطی را روشن کرد و آن را به پودر لمس کرد، که بلافاصله به رنگ قرمز آتشین درخشید و با انرژی شگفتانگیزی در اطراف حوض میچرخید. در حالی که دانه های پودر هنوز قرمز می درخشیدند.
جادوگر روی آن خم شد و با صدای فرمان گفت: “کو!” بی حرکت منتظر ماندند تا ببینند چه می شود. صدای توری و چرخشی از ماشین آلات به گوش می رسید، اما جزیره ذره ای را حرکت نمی داد. دوروتی با عجله به سمت پنجره رفت که مشرف به سمت شیشه ای گنبد بود. “قایق ها!” او فریاد زد. قایقها همگی شل هستند و در زیر آب میروند.» جادوگر با ناراحتی گفت: ما اشتباه کردیم.
گفت: “اما این چیزی است که نشان می دهد ما در مسیر درست هستیم.” “ما اکنون می دانیم که از هجاهای نام خود برای کلمات جادویی استفاده کرده است.” اوزما پیشنهاد کرد: “اگر “کو” قایق ها را به بیرون بفرستد، احتمالا روی پل کار می کند.” “بنابراین قسمت آخر نام ممکن است جزیره را بالا ببرد.” جادوگر پیشنهاد کرد: «بعد آن را امتحان کنیم.
رنگ مرواریدی بژ : اخگرهای پودر سوخته را از لگن بیرون کشید و گلیندا دوباره فنجان طلایی را از کشو پر کرد و روی ستون فولادی گذاشت. آئورا با تیپرش آن را روشن کرد و اوزما روی حوض خم شد و هجای بلند کشیده را زمزمه کرد: “اوه! فوراً جزیره لرزید و با صدای نالهای عجیب به سمت بالا حرکت کرد – آهسته، بسیار آهسته، اما با حرکتی پیوسته، در حالی که تمام شرکت در سکوتی شگفتانگیز ایستاده بودند.
حتی برای آنهایی که در هنرهای جادوگری، جادوگری و جادوگری مهارت داشتند، درک این نکته شگفت انگیز بود که یک کلمه می تواند آن جزیره بزرگ و سنگین را با گنبد شیشه ای عظیمش بالا ببرد. “چرا، ما الان خیلی بالاتر از دریاچه هستیم !” دوروتی از پنجره فریاد زد، زمانی که سرانجام جزیره از حرکت باز ایستاد.
گلیندا توضیح داد: «این به این دلیل است که ما سطح آب را پایین آوردیم. آنها میتوانستند صدای هوسبازی اسکیزرز را بشنوند در خیابان های روستا وقتی متوجه شدند که نجات یافته اند. اوزما مشتاقانه گفت: “بیا، بیا پایین و به مردم بپیوندیم.” گلیندا با لبخندی شاد روی صورت دوست داشتنی اش گفت: «نه هنوز»، زیرا از موفقیت آنها بسیار خوشحال بود. “ابتدا اجازه دهید پل را به سمت سرزمین اصلی گسترش دهیم.