بخش رنگ مو
بخش رنگ مو
-
رنگ موی دخترانه و مش
رنگ موی دخترانه و مش : و در حالی که شتر راحت و درومدری مشکوک با رضایت به یونجه میخوردند، سر هوکوس و مترسک چند تخته گشاد روی دهانه اطراف تیرک لوبیا گذاشتند و آنها را با خاک و ساقههای ذرت پوشاندند. مترسک با جدیت گفت: “من اوزما را وادار می کنم که آن را با کمربند جادویی به درستی ببندد.” “این کار درستی نیست که مردم از شجره خانوادگی من سر بخورند و تاپی فقیر را بترسانند. رنگ مو : سپس، همانطور که مترسک با بی احتیاطی بادبزن را بلند کرد، به سجده بر زمین افتادند. “آه!” مترسک با…
-
رنگ موی دخترانه و زنانه
رنگ موی دخترانه و زنانه : او پف کرد: “این بخشی از من است، و آن را قطع کردی، من هم قطع خواهم شد.” او پف کرد. “چکار باید بکنیم؟” دوروتی با ناراحتی گریه کرد. شاید اگر دستهایش را بگیریم بتوانیم او را از بالاتر رفتن باز داریم.» مترسک، در حالی که کلاهش را گیر کرده بود تا منفجر نشود، سری به تایید تکان داد و هر کدام که چتر آفتاب را با یک دست گرفته بود. رنگ مو : بیا مستقیم به شهر زمرد برویم.” مترسک به سر هوکوس که در حال تمیز کردن زره خود با یک مشت…
-
رنگ مو دخترانه و شیک
رنگ مو دخترانه و شیک : دوروتی و این شوالیه مرا نجات دادند.” “و او یک خانواده سلطنتی واقعی است – پس آنجا!” دوروتی با تکان دادن به مترسک گریه کرد و چهره کوچکی به پروفسور ووگلباگ نشاند. با اعلیحضرت، چانگ وانگ وای جزیره نقره ای، که تاج و تخت خود را کنار گذاشته بود و به یک مترسک ساده در اوز بازگشته بود، ملاقات کنید! رنگ مو : پیش نویس! جای تعجب نیست! اما دوروتی هرگز آن را از دست نداد، و کاملاً ناخودآگاه از چنین مصیبتی با نگرانی در مورد وضعیت ناگوار شوالیه با مترسک صحبت کرد. هر…
-
رنگ مو دخترانه دارک
رنگ مو دخترانه دارک : او با کنجکاوی پرسید: «حالا خودم را به من نشان بده، جویدن». چو چو با کشیدن طناب پرتره ای در کنار امپراتور، تصویر چانگ وانگ وه را مانند پنجاه سال پیش نشان داد. رنگ مو : و آنجا آویزان می شوند، اگرچه من تمام جادوی خود را امتحان کرده ام تا آنها را پایین بیاورم. سپس شما و مترسک با یک شوالیه عجیب وارد شد!» “آه، شیر ترسو بیچاره!” وقتی جادوگر صحبتش را تمام کرد، دوروتی نفسش را بیرون داد. “فن جادو!” او با عجله در جیب خود احساس کرد. “آن رفته!” مترسک با صدایی…
-
رنگ مو های دخترانه بدون دکلره
رنگ مو های دخترانه بدون دکلره : باغ ها، با آبشارهای درخشان، درختان پرتقال درخشان، معابد نقره ای، برج ها و پل ها، بیش از حد دوست داشتنی بودند. خشخاش، گل رز، نیلوفر آبی و نیلوفرهای دیگر هوا را معطر می کردند و در شب هزار فانوس نقره ای آنها را به سرزمین پریان واقعی تبدیل می کردند. چمنها و درختان مانند سایر سرزمینها سبز بودند، اما آسمان مثل همیشه پر از ابرهای ریز نقرهای، آبهای اطراف جزیره از نقرهای مایع دوستداشتنی بود. رنگ مو : پنکه کوچک و چتر آفتابی را رها کرد. او واقعاً از زمانی که ساقه…
-
رنگ موی دخترانه با دکلره
رنگ موی دخترانه با دکلره : هرچند من پسر کوچکی بودم.» “چو چو آنجا بود؟” مترسک نمی توانست از خود فکر کند که چگونه پیرمرد نجیب زاده ازدواج خود را با دختر یک ماهیگیر فقیر انجام داده است. خوشحال به خاطره خندید. رنگ مو : عجیب باشد که اوزما، ملکه کوچک، با دوروتی یا بتسی بابین طناب بپرد، یا با آشپز قصر یک بازی آرام کروکت داشته باشد. اما اینجا، افسوس، همه چیز متفاوت بود. اگر مترسک آنقدر جرأت داشت که با پسر باغبان بازی توپ کند، کل زمین در غوغا می افتاد. مترسک در ابتدا سعی کرد همه را…
-
رنگ مو دخترانه دکلره
رنگ مو دخترانه دکلره : “حالا چه خبر است؟ اینجا همه سر خوکهای جزیره هستند و ببین چو چو چند ساله پف میکند!” شاد با حیلهگری گفت: «میتوان انتظار داشت که جویدنی پف کند». “یکی میخواهد…” اما او جلوتر از این نمیرفت، زیرا تمام شرکت در دست آنها بود. رنگ مو : اما بیایید گذشته را فراموش کنیم و به حال فکر کنیم!” مترسک در همانجا پانستر امپراتوری خود را در آغوش گرفت. او پیشنهاد کرد: «بیا کار جالبی برای انجام دادن پیدا کنیم. “آیا اعلیحضرت از بادبادک ها مراقبت می کنند؟” خوشحالی پرسید. “این ورزش مورد علاقه اینجاست!” “آیا!…
-
رنگ موی دودی نقره ای دخترانه
رنگ موی دودی نقره ای دخترانه : در هر موج هوادار، پادشاه جزایر طلایی و افرادش بالاتر پرواز می کردند تا اینکه بالاخره یکی از آنها از ساحل دیده نشد. “فن. جادو در فن است!” هپی توکو نفس نفس زد، از جا پرید و مترسک را در آغوش گرفت. “چرا، منظورت چیست؟” مترسک پرسید و فن را با ضربه محکمی بست. رنگ مو : مترسک با اشاره به سمت بالا و چشمک به هپی توکو گفت: “نه از اینجا، از آنجا.” ” اعلیحضرت خیلی بالا می رود، می بینید!” گرند چو چو خفه کرد: «به نظر میرسد اعلیحضرت متوجه جدی…
-
مدل رنگ مو دودی دخترانه
مدل رنگ مو دودی دخترانه : باید بگم خیلی پولدار.” “آه، اگر اعلیحضرت فقط بدن پیر شما بود، چقدر از این لذت می بردید!” “هرگز!” مترسک چنان بلند فریاد زد که همه درباریان با تعجب به بالا نگاه کردند. “چطور جرات کردی گربه های بی گناه را بخوری؟” او با عصبانیت به بچه گربه خانگی دوروتی در اوز فکر کرد. اوز-چرا تا به حال آن کشور شگفت انگیز را ترک کرده بود؟ گرند چو با خونسردی اعلام کرد: «اعلای شما صدها غذا خورده است. رنگ مو : امپراطور، بدون برنامه، با یک هوادار پیروز شده است. ساکنان جزیره نقره ای…
-
رنگ مو دخترانه قهوه ای دودی
رنگ مو دخترانه قهوه ای دودی : از گلیندا، جادوگر خوب بود و باعث شد شاهزاده خانم آهی از ناراحتی بکشد. اوزما پس از نگاهی عجولانه به یادداشت کوچک گفت: “به جک کدو تنبل بگو اسب اره را به واگن قرمز مهار کند.” “هورنرها و هاپرها دوباره در حال جنگ هستند. رنگ مو : هر دقیقه او کمتر و کمتر شبیه امپراطور جزیره نقره ای و بیشتر و بیشتر شبیه مترسک ساده اوز می شد. هپی توکو در حالی که بعد از غروب خود را کنار نیمکت امپراتور در باغ قرار داد، گفت: «عالیجناب به نظر می رسد که از…
-
رنگ مو دخترانه دودی زیتونی
رنگ مو دخترانه دودی زیتونی : تکه پای غول پیکری که در دست داشت، کشیده و کشیده شد، و در حالی که سر هوکوس و دوروتی با تعجب نگاه میکردند، پاره شد و شیر ترسو سر را روی پنجهها چرخاند. “تافی!” شیر ترسو، نشست و سعی کرد. رنگ مو : و به زودی اوزما، جک پامکین هد، بتسی و جادوگر شهر اوز با بهترین سرعتی که اسب ارهای میتوانست در حال تلو تلو خوردن بودند. این بسیار سریع بود، زیرا اسب کوچولو که از چوب ساخته شده بود و به شکلی جادویی زنده شده بود، هرگز خسته نمیشد و میتوانست…
-
رنگ موی دخترانه رنگی
رنگ موی دخترانه رنگی : سخاوتمندانه به خود کمک کردند. هر چه دوروتی و شیر ترسو سر هوکوس را بیشتر می دیدند، بیشتر به او علاقه داشتند. خیلی خوش قلب و خیلی مودب بود. رنگ مو : در راه بالا، او یک تکه کوچک از کت او را شکست و آن را خوشمزه ترین شکلات یافت. “چرا، او همه از آب نبات ساخته شده است!” او با هیجان گریه کرد. “اوه، ساکت!” غول هق هق گریه کرد و چشمان فوق العاده اش را گرد کرد. “اگر می دانستند در عرض یک دقیقه خورده می شدم.” دوروتی در حالی که با…
-
رنگ مو دخترانه دو رنگ
رنگ مو دخترانه دو رنگ : میزها در انتهای خیابان سه کنار هم پیچیدند، و منظره ای که به دوروتی و رفقای او خوش آمد گفت واقعاً عجیب بود. پایین هر طرف یک خیابان طولانی تا آنجا که میتوانستند ردیفها و ردیفهایی از مردم را ببینند. هر کدام دقیقاً در مرکز یک دایره گچی قرار داشتند و آنقدر ساکن بودند که دوروتی فکر می کرد حتماً مجسمه هستند. رنگ مو : با تاریک شدن هوا، زره سر هوکوس به طرز وحشتناکی شروع به ترکیدن کرد. زره برای راه رفتن نیست، و شوالیه بیچاره سفت و خسته بود، اما هیچ شکایتی…
-
رنگ مو دخترانه روشن بدون دکلره
رنگ مو دخترانه روشن بدون دکلره : بعد! نوبت شماست.” “آیا چیزی از مترسک نجیب دیده ای؟” از سر هوکوس پرسید و همه آنها مشتاقانه منتظر پاسخ پادشاه بودند. “من در مورد مترسک نمی دانم . من یک مترسک را دیده ام ، و او یک مرد عاقل بود که مانند یک آدم منطقی آویزان شده بود و به صندلی ها و میزها اجازه می داد تا “دور” خود را تعقیب کنند. “کجا بود؟” سر هوکوس با هیجان زیاد پرسید. رنگ مو : پاهای آنها صاف و سه برابر طولانیترین پایی بود که تا به حال دیدهاید. زنان لباسهای ساده…
-
رنگ مو دخترانه روشن
رنگ مو دخترانه روشن : با تنبلی دمش را میکوبید و اثاثیهای که در حال عبور بود را مسخره میکرد. “آیا صبحانه خورده ای؟” دوروتی با پیوستن به دوستانش پرسید. شیر ترسو نیشخندی زد: «ما منتظر بانوی شما بودیم. “می خواهی دو تا برای من سفارش بدهی، هوکوس؟ یکی را ناکافی می دانم.” سر هوکوس بالش را دور انداخت و با شادی صحبت کردند به سمت دایره کینگ فیکس سیت رفتند. رنگ مو : و از نوبت خارج شده اید. اما من این یک بار آن را نادیده خواهم گرفت.” “آیا تا به حال متوجه شده اید، کوچولو با دی،…
-
رنگ موی دخترانه زرد
رنگ موی دخترانه زرد : آخرین پرش را انجام داد که آنها را به چرخش در هوا فرستاد و به سرعت شروع به پیچیدن کرد. دوروتی به سمت پایین، پایین، پایین چرخید و با صدایی طنین انداز در جریان وسیعی از آب افتاد. رنگ مو : دوروتی در حالی که با رضایت یک رول داغ می خورد گفت: «از جهاتی این مکان بسیار راحت است.» سر هوکوس در حالی که دهانش پر از سیب پخته شده بود زمزمه کرد: “درست این است.” در مورد شیر ترسو، او دو صبحانه خود را در کمترین زمان به پایان رساند. سر هوکوس در…
-
رنگ موی دخترانه زیبا بدون دکلره
رنگ موی دخترانه زیبا بدون دکلره : به فکر خانه قدیمی و رفقای عزیز و شاداب در شهر زمرد بود. او متفکرانه گفت: “تقریباً امیدوارم آنها به تصویر جادویی نگاه کنند و دوباره برای من آرزوی بازگشت کنند.” اما این وظیفه من است که اینجا بمانم. من خانواده ای دارم که باید حمایت کنم. رنگ مو : با دقت در کتابی که در یک دست گرفته بود یادداشت می کرد. “کمک! نجاتم بده!” دوروتی را خفه کرد و احساس کرد که دوباره در جریان گل آلود پایین می رود. مرد کوچولو در حالی که از دستانش شیپور درست میکرد، گفت:…
-
رنگ مو دخترانه کره ای
رنگ مو دخترانه کره ای : با صدای بلند آواز می خواندند. “سه موش کور-!” دوروتی خواند. “در آن سوی دشت!” فریاد زد سر هوکوس. “من شیر ترسو اوز هستم!” شیر غرش کرد پوکها آنقدر از صداهای هولناک غافلگیر شده بودند که به سمت راست و چپ میدویدند. در یک دقیقه دیگر آن سه از قلعه بیرون آمدند و در باغ تاریک آواز خواندند. رنگ مو : و یک کاسه ماهی نقره ای و سه گلدان نقره ای را به هم ریخت. بالاخره یک خانواده واقعی! از زمان ورود او، سه شاهزاده و پانزده پسر کوچکشان در کشتی تفریحی سلطنتی…
-
رنگ موی دودی زیتونی دخترانه
رنگ موی دودی زیتونی دخترانه : سر هوکوس، با این حال، بسیار سخت به نظر می رسید. او با ناراحتی زمزمه کرد: “من در اولین ماجراجویی ام شکست خوردم. اگر شیر ترسو نبود، اکنون در پوکس اسیر می شدیم.” سپس پره را از کلاه خود باز کرد. شوالیه با اندوه آهی کشید: “به نظرم می رسد. رنگ مو : مراقب من باش! پوک ها به این طرف و آن طرف تلو تلو خوردند، و همه چیز خوب پیش رفت تا اینکه با عجله وارد گروهی از پوکه ها شدند که در حال بازی کروکت بودند. آهسته ای که آنها پتک…
-
رنگ مو فندقی برای عروس
رنگ مو فندقی برای عروس : کلاوس با جدیت به همنوعان خود نگاه کرد. چهرههای غمگین، چهرههای همجنسباز و بیپروا، چهرههای دلپذیر، چهرههای مضطرب و چهرههای مهربان، همه در بینظمی گیجکننده در هم آمیخته بودند. برخی در کارهای خسته کننده کار می کردند. برخی در غرور گستاخانه گام برداشتند. رنگ مو : مانند بسیاری از پوره های خواهرش، و در حین قدم زدن تمام اسرار چوب غول پیکر و عادات و طبیعت موجودات زنده ای را که در زیر سایه آن زندگی می کردند، توضیح داد. زبان جانوران برای کلاوس کوچک روشن شد. اما او هرگز نمیتوانست خلق و خوی…
-
رنگ موی فندقی عسلی روشن
رنگ موی فندقی عسلی روشن : پاسخ داد: «سپس، پریهای دریایی به آنها لبخند میزنند و چشمک میزنند، و در آب شیرجه میزنند و غرق میشوند.» “مگر آنها شنا بلدند. رنگ مو : ابتدا کنجکاو، سپس مشتاقانه، سپس با محبت. کوچولوهای ژنده پوش در گرد و غبار خیابان ها غلتیدند و با تکه ها و سنگریزه ها بازی می کردند. بچههای دیگر را که لباسهای خوشپوشی میپوشیدند، روی کوسنها نگه میداشتند و با آلوهای قندی تغذیه میکردند. با این حال، به نظر کلاوس، فرزندان ثروتمندان از آنهایی که با خاک و سنگریزه بازی می کردند خوشحالتر نبودند. رنگ موی فندقی…
-
رنگ موی فندقی عسلی بدون دکلره
رنگ موی فندقی عسلی بدون دکلره : به محض اینکه تروت کمک کرد ظروف صبحانه را پاک کند و در کمد بگذارد، دختر کوچک و کاپن بیل به سمت بلوف شروع کردند. هوا نرم و گرم بود و خورشید لبه های امواج را به الماس های درخشان تبدیل کرد. در سراسر خلیج، آخرین قایق ماهیگیری با سرعت به سمت دریا می رفت. رنگ مو : و سپس دیگری. نیمی از آنها یک ماهی است و فلسهای سبز و بنفش و صورتی روی آن پایین است.» “آیا آنها اسلحه دارند، کاپن بیل؟” “البته، تروت؛ بازوهایی مثل هر خانم دیگری. چهره های…
-
رنگ مو فندقی عروس
رنگ مو فندقی عروس : صحنه را تحسین میکرد. سفینه کوچک به آرامی دورتر و دورتر به داخل تاریک غار وسیع خزید، در حالی که دو مسافر آن به زیباییهایی که دائماً آشکار میشد، میلرزیدند. هم دریانورد پیر و هم دختر کوچک اقیانوس را با همه حالات مختلفش دوست داشتند. برای آنها این یک همراه همیشگی و یک رفیق همیشگی بود. اگر طوفان می کرد و غوغا می کرد، با خوشحالی می خندیدند. رنگ مو : که از روی صخره به سمت ساحل باریک پایین منتهی می شد و با احتیاط فرود را آغاز کردند. تروت هرگز به مسیر شیب…
-
رنگ مو فندقی عسلی
رنگ مو فندقی عسلی : کاپن بیل گفت: “خودم برایم مهم نیست که آنها چگونه زندگی می کنند.” “من می خواهم آنها به من اجازه دهند زندگی کنم.” تروت اصرار کرد: “خطری وجود ندارد.” “من “در مورد آن” می دانم. این چیزی است. رنگ مو : صدای شیرینی گفت: صبح بخیر مایر. تروت شروع کرد و با تعجب به اطرافش نگاه کرد. درست در کنار او در آب، گردابهای کوچکی وجود داشت – دایرههایی در دایرهها – مانند زمانی که چیزی در زیر سطح فرو میرود. “آیا این را شنیدی، کپن بیل؟” او با جدیت زمزمه کرد. کاپن بیل جواب…
-
رنگ مو فندقی قرمز
رنگ مو فندقی قرمز : در حالی که مرواریدهای بیشتری برای تزئین روی لباس هایشان دوخته می شد. آنها به هیچ وجه موهای زیبای خود را آرایش نکردند، بلکه اجازه دادند که در ابرها در اطراف آنها شناور شود. رنگ مو : خودمان زندگی نخواهیم کرد.” همه پری دریایی ها به این موضوع خندیدند و مو قهوه ای گفت: “خب، اگر می ترسی، نیای. ممکن است قایق خود را از این غار بیرون بیاوری و دیگر هرگز ما را نبینی، اگر دوست داری. ما فقط فکر کردیم. مایر کوچولو را خشنود میکرد و مایل بودند مناظر خانه زیبای ما را…