بیشتر
مدل مو بالیاژ دودی : که ما او را به او می دهیم، و کجا میرود، تا هر وقت خورنگ مو استیم به دیدارش بیاییم!» سپس برادر کوچکتر گفت: «پس او را می دهم!80آیا فراموش بیبی لایت مو کرده ای که پدرمان در بستر مرگ چه توصیه ای به ما بیبی لایت مو کرد؟ خیلی هم نیست خیلی وقت پیش!” سپس دست دختر را گرفت و گفت: «اینجرنگ مو است! ببرش! و باکراتینه مو شد.
رنگ مو : که او برای شما شادی به ارمغان بیاورد و خودش خوشحال باکراتینه مو شد!» سپس فورا برق قطع کراتینه مو شد با صدای عالی هنگامی که روز طلوع بیبی لایت مو کرد، برادران به کراتینه مو شدت نگران سرنوشت پروتئین تراپی مو بودند خواهرشان، اما هیچ اثری از راهی که او رفته پروتئین تراپی مو بود پیدا نبیبی لایت مو کرد. مدتی بعد، برادران با هم صحبت آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند و گفتند: «این واقعاً فوقالعاده رنگ مو است چه بر سر خواهران ما آمده رنگ مو است!
مدل مو بالیاژ دودی
مدل مو بالیاژ دودی : ما هیچ خبری نداریم – هیچ اثری از آنها! ما نمی دانیم کجا رفته اند و نه با چه کسی ازدواج بیبی لایت مو کرده اند!» بالاخره به هم گفتند “بگذارید ما برویم و سعی کنیم خواهرانمان را پیدا کنیم!” پس بلافاصله برای سفر خود آماده کراتینه مو شدند، برای هزینه های سفر آنها پول گرفت و به دنبال سه خواهر خود رفت.
لینک مفید : بالیاژ مو
آنها مدتی سفر بیبی لایت مو کرده پروتئین تراپی مو بودند که راه خود را در یک جنگل گم آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند و در اطراف سرگردان پروتئین تراپی مو بودند یک روز کامل. وقتی هوا تاریک کراتینه مو شد، فکر آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند که در برخی از شب ها توقف خواهند بیبی لایت مو کرد جایی که می توانستند آب پیدا کنند. بنابراین، پس از آمدن به یک دریاچه، آنها تصمیم گرفتند بخوابند.
مدل مو بالیاژ دودی : نزدیک آن نشست و نشست تا شام بخورد. وقتی زمان خواب فرا رسید بزرگتر برادر گفت: “تا تو بخوابی من مراقب خواهم پروتئین تراپی مو بود!” و بنابراین دو برادر کوچکتر به خواب رفت و بزرگتر تماشا بیبی لایت مو کرد. در نیمه های شب دریاچه شروع به بکراتینه مو شدت برآشفت و برادری که تماشا می بیبی لایت مو کرد بسیار ترسیده پروتئین تراپی مو بود.
لینک مفید : بالیاژ مو نقره ای
مخصوصاً وقتی دید چیزی از وسط دریاچه به سمتش می آید. وقتی نزدیک کراتینه مو شد دید که تمساح فوقالعادهای با دو گوش رنگ مو است و دوید در او؛ اما او چاقوی خود را بیرون کشید و به آن ضربه زد و سرش را برید. زمانی که او انجام بالیاژ مو داده پروتئین تراپی مو بود این گوشها را نیز برید.
[balayage]مدل مو بالیاژ دودی : در جیب و بدن و سرش گذاشت. با این حال، او به داخل دریاچه پرتاب کراتینه مو شد. در همین حال روز شروع به طلوع بیبی لایت مو کرد، اما آن دو برادرها خوابیدند و از آنچه برادر بزرگترشان انجام بالیاژ مو داده پروتئین تراپی مو بود چیزی نمی دانستند. در طول او آنها را بیدار بیبی لایت مو کرد، اما چیزی به آنها نگفت، پس با هم به سفر رفتند.
لینک مفید : مدل مو بالیاژ دخترانه
چه زمانی روز بعد در حال بسته کراتینه مو شدن پروتئین تراپی مو بود، و دوباره شروع به تاریک کراتینه مو شدن بیبی لایت مو کرد، آنها با هم مشورت آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند در جایی که شب را در آنجا رنگ مو استراحت کنند و در کجا آب بیابند. آنها همچنین احساس ترس می آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند، زیرا می ترسیدند نزدیک کراتینه مو شدن به چند کوه خطرناک با آمدن به یک دریاچه کوچک تصمیم.
مدل مو بالیاژ دودی : گرفتند که در آن شب در آنجا رنگ مو استراحت کنند. و آتش درست بیبی لایت مو کرده پروتئین تراپی مو بود آنها وسایل خود را نزدیک آن گذاشتند و آماده خواب کراتینه مو شدند.
لینک مفید : بالیاژ قرمز مو
سپس برادر دوم گفت: “این شب من تا زمانی که تو بخوابی نگهبانی خواهم داشت!” پس دو نفر دیگر به خواب رفتند و برادر دوم همچنان نظاره گر پروتئین تراپی مو بود. دریاچه به یکباره شروع به حرکت بیبی لایت مو کرد و ببینید! تمساح با دو سر دوان دوان آمد تا سه تا را ببلعد اما برادری که نظاره گر چاقویش پروتئین تراپی مو بود.
مدل مو بالیاژ دودی : به چاقو افتاد تمساح را با یک ضربه به زمین بریزید و هر دو سر را ببرید. با انجام این کار دو جفت گوش را برید و در جیبش گذاشت و جسد را داخل آن انداخت آب و دو سر بعد از آن.[82]اما برادران دیگر از خطری که از آن فرار بیبی لایت مو کرده پروتئین تراپی مو بودند چیزی نمی دانستند. و تا سپیده دم به خواب بسیار آرام ادامه بالیاژ مو داد.
لینک مفید : بالیاژ پشت مو
سپس برادر دوم آنها را بیدار بیبی لایت مو کرد و گفت: «ای برادران من برخیزید! روز رنگ مو است!» و آنها فوراً از جا پرید و برای ادامه سفر آماده کراتینه مو شد. اما آنها نمی دانستند در آنها اکنون چه کشوری پروتئین تراپی مو بودند و چون تقریباً تمام غذای خود را خورده پروتئین تراپی مو بودند، ترسیدند تا مبادا در آن سرزمین ناشناخته از گرسنگی بمیرند.
مدل مو بالیاژ دودی : پس از خدا خورنگ مو استند به آنها شهر یا روستا را بیندیشید یا حداقل ممکن رنگ مو است با کسی ملاقات کنند تا آنها را راهنمایی الناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند، زیرا آنها قبلاً سه روز در یک بیابان بالا و پایین سرگردان پروتئین تراپی مو بودند، و هیچ پایانی برای آن نمی دید. صبح خیلی زود به دریاچه بزرگی رسیدند و تصمیم گرفت که بیشتر از این نرود.
لینک مفید : مدل بالیاژ دودی
بلکه تمام روز را در آنجا بماند و همچنین آن را بگذراند شب آنجا آنها گفتند: «اگر ادامه دهیم، مطمئن نیستیم که چیزی پیدا کنیم آب بیشتری که بتوانیم در نزدیکی آن رنگ مو استراحت کنیم.» پس آنجا ماندند. یک تمساح بزرگ با سه سر ظاهر کراتینه مو شد. یک تمساح بزرگ با سه سر ظاهر کراتینه مو شد.
مدل مو بالیاژ دودی : هنگام غروب، آتش بزرگی برپا آمبره و ایرتاچ مو بیبی لایت مو کردند، شام مقتصد خود را گرفتند و آماده کراتینه مو شدند خواب. سپس برادر کوچکتر گفت: «امروز تا خواب تو نگهبانی خواهم داشت». و بنابراین دو نفر دیگر به خواب رفتند و برادر کوچکتر بیدار ماند و به تندی نگاه بیبی لایت مو کرد در مورد او، چشمانش اغلب به سمت دریاچه می چرخد.
لینک مفید : مدل بالیاژ دودی
بخشی از شب قبلاً پروتئین تراپی مو بود گذشت، که ناگهان کل دریاچه شروع به حرکت بیبی لایت مو کرد. امواج بر روی آتش می کوبیدند و نیمی از آن را خاموش بیبی لایت مو کرد. سپس شمشیر خود را بیرون کشید و خود را نزدیک آتش قرار بالیاژ مو داد بزرگ ظاهر کراتینه مو شد[83]تمساح با سه سر، که با عجله بر برادران هجوم آوردند.
مدل مو بالیاژ دودی : که انگار در حال بلعیدن لایت و هایلایت مو هستند هر سه آنها اما برادر کوچکتر دلی شجاع داشت و برادرانش را بیدار نمی بیبی لایت مو کرد او تمساح را ملاقات بیبی لایت مو کرد و سه ضربه متوالی به او زد و در هر ضربه او یکی از سه سر را جدا کنید سپس شش گوش را برید و در جیبش گذاشت.
لینک مفید : بالیاژ جدید مو
و جسد و سه سر را به دریاچه انداخت. در حالی که او به این ترتیب مشغول پروتئین تراپی مو بود آتش کاملا خاموش کراتینه مو شده پروتئین تراپی مو بود، بنابراین او – چیزی در آنجا نداشت که بتواند با آن آتش را روشن الناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند آتش، و نمیخورنگ مو است برادرانش را از خواب عمیق بیدار الناز نجفی بهترین سالن آرایشگاه زنانه در تهران کند – اندکی قدم برداشت راهی جنگل کراتینه مو شد.
آراگل گفت:
۱۰۲***۰۹۱۲-۹
در ساعت ۲۲:۴۸
در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۰۲
نیلوفر گفت:
۴۱۵***۰۹۱۴-۵
در ساعت ۱۹:۵۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۲۷
یعقوبی گفت:
۲۷۸***۰۹۳۶-۸
در ساعت ۱۲:۰۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۰۵
شبنم گفت:
۷۵۷***۰۹۱۲-۶
در ساعت ۲۳:۱۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۹/۲۱
آیناز گفت:
۶۷۰***۰۹۰۳-۱
در ساعت ۹:۴۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۹/۱۸
رویا گفت:
۹۱۱***۰۹۱۷-۲
در ساعت ۱۸:۱۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
رضایی گفت:
۵۹۲***۰۹۱۹-۵
در ساعت ۶:۰۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۰۷/۲۰
باران گفت:
۱۰۱***۰۹۱۲-۹
در ساعت ۱۷:۲۷
در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۱۰
توفیقی گفت:
۷۲۲***۰۹۱۱-۲
در ساعت ۱۰:۴۱
در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۲۷
بهار گفت:
۰۹۸***۰۹۱۲-۸
در ساعت ۲۳:۳۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۱۴
پرنیا گفت:
۳۰۳***۰۹۱۲-۳
در ساعت ۱۲:۱۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۲۰
رها گفت:
۶۰۸***۰۹۳۶-۷
در ساعت ۱۵:۲۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۱۴
پانیذ گفت:
۳۷۲***۰۹۱۹-۵
در ساعت ۱۹:۵۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۰۹
نیکی گفت:
۱۹۴***۰۹۱۲-۳
در ساعت ۱۶:۱۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۲۶
پریا گفت:
۵۹۵***۰۹۱۲-۴
در ساعت ۲۱:۰۲
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۸
پرستو گفت:
۸۹۱***۰۹۳۵-۶
در ساعت ۱۹:۴۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۶
تامیلا گفت:
۲۹۵***۰۹۱۲-۷
در ساعت ۱۲:۲۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۰
دریا گفت:
۱۱۱***۰۹۰۲-۲
در ساعت ۱۸:۱۴
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۲۸
درسا گفت:
۱۴۶***۰۹۳۸-۶
در ساعت ۱۳:۵۸
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۲۳
نیلوفر گفت:
۸۰۴***۰۹۱۲-۹
در ساعت ۵:۳۳
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۱۸
ساحل گفت:
۰۷۸***۰۹۳۵-۷
در ساعت ۲۳:۴۹
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۱۲
مری گفت:
۷۴۷***۰۹۱۴-۴
در ساعت ۸:۳۶
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۷
دل آرا گفت:
۶۳۹***۰۹۱۹-۵
در ساعت ۲۰:۴۱
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۳
مینا گفت:
۸۴۳***۰۹۱۲-۰
در ساعت ۵:۲۵
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲۶
رزا گفت:
۰۰۶***۰۹۳۷-۷
در ساعت ۸:۴۸
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲۰
سارا گفت:
۶۹۶***۰۹۹۲-۳
در ساعت ۱۲:۵۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۱۰
رها گفت:
۲۹۴***۰۹۱۸-۶
در ساعت ۱۶:۳۱
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۹
جواهریان گفت:
۶۱۱***۰۹۱۱-۱
در ساعت ۲:۳۶
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲
ساناز گفت:
۲۲۰***۰۹۹۰-۲
در ساعت ۱۷:۵۵
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۲۲
شمیم گفت:
۴۱۴***۰۹۳۶-۸
در ساعت ۲:۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۱۳
شایلی گفت:
۰۳۰***۰۹۳۳-۹
در ساعت ۱۴:۱۸
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
عسل گفت:
۱۳۶***۰۹۹۱-۶
در ساعت ۴:۳۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۹
نیلی گفت:
۷۲۲***۰۹۱۱-۴
در ساعت ۱۳:۵۴
در تاریخ ۱۴۰۱/۹/۳۰
غزل گفت:
۲۳۱***۰۹۱۴-۸
در ساعت ۱:۴۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۹/۵
هانیه گفت:
۲۷۸***۰۹۳۰-۴
در ساعت ۱۵:۴۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۱۴
فرگل گفت:
۱۸۰***۰۹۱۵-۹
در ساعت ۱۱:۱۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۳
نیکزاد گفت:
۸۲۱***۰۹۳۹-۸
در ساعت ۱:۱۷
در تاریخ ۱۴۰۱/۷/۱۰
رژین گفت:
۹۴۵***۰۹۳۹-۰
در ساعت ۲۰:۳۳
در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۱۸
کاترین گفت:
۷۱۰***۰۹۱۷-۲
در ساعت ۱۲:۳۸
در تاریخ ۱۴۰۱/۵/۵
کیانلو گفت:
۲۹۴***۰۹۱۳-۲
در ساعت ۱۴:۳۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱۷
کیمیا گفت:
۹۹۲***۰۹۳۷-۴
در ساعت ۶:۵۴
در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱
گندم گفت:
۶۲۲***۰۹۰۵-۳
در ساعت ۱۲:۲۹
در تاریخ ۱۴۰۱/۳/۹
مهگل گفت:
۴۵۹***۰۹۳۵-۸
در ساعت ۱۵:۵۶
در تاریخ ۱۴۰۱/۳/۸
نگین گفت:
۶۷۱***۰۹۱۲-۵
در ساعت ۲۳:۴۰
در تاریخ ۱۴۰۱/۲/۱۶
ویدا گفت:
۴۰۸***۰۹۱۱-۵
در ساعت ۱۱:۶
در تاریخ ۱۴۰۱/۲/۳
خاطره گفت:
۳۰۵***۰۹۱۲-۳
در ساعت ۱۳:۱۹
در تاریخ ۱۴۰۱/۱/۸