امروز
(چهارشنبه) ۰۹ / آبان / ۱۴۰۳
رنگ مو مشکی نقره ای
رنگ مو مشکی نقره ای | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت رنگ مو مشکی نقره ای را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با رنگ مو مشکی نقره ای را برای شما فراهم کنیم.۲۹ فروردین ۱۴۰۳
رنگ مو مشکی نقره ای : روی زمین ایستاده بودند، چهره های برنزی آنها به وضوح سفید می شد و در حالی که ما سوار می شدیم سخت می نشست. زنان با فریادهای هشدار دهنده نیمه خفه فرار کردند. و یک بار، هنگامی که به طور غیرمنتظره ای به گروهی از جوجه تیغی های برهنه رسیدیم که در حاشیه یک جویبار بازی می کردند.
مو : برخی دیگر با تسمه ای که هر دو پای جلویی، یا یک پای جلویی و یک پایی عقب را جفت می کند، با سستی کافی برای راه رفتن، اما نه برای دسترسی بیشتر به یورتمه سواری یا گالوپ، گیر می کنند. در حالی که برخی از اصلاح ناپذیرها هم به زانو در می آیند و هم زانو می زنند. و در این گالری، اسنوبال به مناسبتها، یک بیگناه غمگین و مجروح را میبیند، اگر ظاهراً به هر چیزی برسد!
رنگ مو مشکی نقره ای
رنگ مو مشکی نقره ای : تغذیه می کنند و وضعیت خود را حفظ می کنند، زمانی که اسبی بدون نمک از کمبود غذا دور می شود. با توجه به آموزش، خلق و خوی و دانش آنها در مورد خیر و شر، با اسبها در هنگام «زین کردن» رفتار متفاوتی میشود. برخی از آنها را می توان بدون حتی یک قفل مورد اعتماد قرار داد، و می توان آنها را در زمان و مکان مورد نیاز گرفت و زین کرد. دیگران زانو زده اند.
به عنوان یک قاعده، اسنوبال دردسر ایجاد نمیکرد، اما زمانی که من تنها یا تنها با یک همراه بودم، به شکار میرفتم. اسب تیراندازی آموزش دیده باید به محض اینکه سوارش دست روی یال بگذارد تا از اسب پیاده شود، بایستد و تا زمان بازگشت اربابش باید در جایی که رها می شود، باقی بماند. برخی از اسبها برای یادآوری وظیفهشان باید افسارشان را روی سرشان بیندازند.
اما بسیاری از اسبها را میتوان با خیال راحت به حال خود رها کرد و در جایی که باقی ماندهاند، بیآرام در حال چرا هستند. اسنوبال به خوبی میدانست که باید چه کار کند، اما از انجام آن خشنود بود. گاهی می ایستاد. گاهی اوقات کمی از راه دور حرکت کنید و به حرکت ادامه دهید – درست دور از دسترس – سر خود را به خوبی از یک طرف نگه دارید.
تا روی افسارهای دنباله دار یا ریمپجه بلند وزنی که به منظور ممانعت و ممانعت به لقمه اش وصل شده بود، پایمال نکند. گرفتن او؛ گاهی اوقات، در حالی که گروهی از گاوچران به جلو حرکت میکردند یا شاید یک مجروح به دنبالش میآمد، این گناهکار پیر راست میگشت و به سادگی راه میرفت – فقط چند یاردی که ما را از هم جدا میکرد – در حالی که گوشهایش را گذاشته بود.
دمش را به طرز شومی پایین انداخته بود، و گاه به گاه کمی عقبش را بلند می کند تا به من بفهماند چه انتظاری دارم – و همیشه چشم راستش به من است. و اگر من می دویدم تا سرش را بردارم، او به یورتمه می شکند و من را کمی بدتر از قبل رها می کرد. و گاهی اوقات، در کشوری آشنا، بیدرنگ برای گاریها درست میکرد. انتظار یک تند و سریع در هنگام هدف گیری بسیار آزاردهنده است.
و اسنوبال که به اندازه یک تیرانداز ناشنوا اهمیتی به تیراندازی نمی داد، وقتی در حال بازی کردن بود مانند یک بچه دو ساله به زمین می رفت – و این کمی بهتر است، در حالی که برای شلیک به جلو می روید، صدای قدم زدن اسب خود را بشنوید و متوجه شوید که باید او را شکار کنید و شاید مایل ها را بدون وسیله حمل چیزی که ممکن است شلیک کنید، به کمپ برگردید. نتیجه تجربه این بود.
که مجبور شدم بین دو گزینه یکی را انتخاب کنم: یا هر بار او را به درخت یا بوته بچسبانم یا افسارش را به هم بزنم، و بنابراین وقتی به طور غیرمنتظره در بازی می آییم، شانس های خوب شوت های سریع را از دست بدهم. یا اینکه یک بازوی خود را از میان مهارها بلغزانم و در حین شلیک از هدفم جدا شوم یا به شدت به عقب تکان بخورم.
رنگ مو مشکی نقره ای : اما در سفرهای طولانی در سراسر کشور یا در طول شکار یک روزه، دردسر بیشتر از همه قابل ترس بود، و اگرچه در کشوری پر از چاله، کنده و انواع علف، هول کردن خطرناک است. موانع پنهان، مواقعی وجود داشت که توجه به اسنوبال مانند یک حماقت محض به نظر می رسید، و اگر او گردنش را می شکست برای من غمگین نبود!
با این حال، به اعتبار اسنوبال، چیزهای خاصی وجود دارد، و این جز عدالت است که بگوییم، زمانی که یک بار در صفوف بود، نقش خود را به خوبی ایفا کرد. و این به خاطر اوست که بگوید در یک فصل سخت، اردوگاهی از واگنها به همراه مردان مکمل آنها باید در گوشت نگهداری میشد، و این اسنوبال بود که همیشه برای مسافتهای کوتاه و طولانی، از میان مناطق خشک و ناهموار حمل میکرد.
روز و شب، گرم، تشنه و خسته، و بدون شکستگی یا بیماری یک روزه – کیسهای که وزن آن هزاران پوند بود و مردی که کیسه را درست کرد. «آن وحشی چشم دیواری تو» در مواقعی که اسنوبال آنهایی را که معمولاً خوب رفتار می کردند به بیراهه می برد، با روحیه ای تلخ به سمت من پرتاب شد. و جالب است بدانیم که چگونه قدرت شخصیت یا هدف روشن، رهبری را در میان حیوانات، مانند مردان، ایجاد می کند.
رویلند ناآرام، وقتی از چمن ناراضی بود یا بی آب بود، چند دقیقه باد می وزید و سپس با چشم های داغ خیره شده و سوراخ های بینی به خوبی گشاد شده خط خود را انتخاب می کرد، قاطعانه پیش می رفت و هر از گاهی فقط مکث می کرد. یک ناله کم برای سیگنال بدهید و اجازه دهید رشته سخت دنبال کننده های بی چون و چرا به عقب برسند. وقتی رویلند «تب راهپیمایی» داشت.
رنگ مو مشکی نقره ای : برای پسران گله استراحتی وجود نداشت. همینطور اسنوبال پیر: او خوش رفتار را به بیراهه کشاند و آنها کورکورانه دنبالش کردند. اگر اسنوبال یک بچه مدرسه ای بود، یک مدیر دانا او را اخراج می کرد – به خاطر خیر عمومی و نظم و انضباط مدرسه. در یک سفر طولانی اسب سواری از طریق سوازیلند به ساحل، جایی که تعداد کمی از مردان سفیدپوست و هیچ اسبی دیده نشده بودند.
ما یاد گرفتیم که اسنوبال و تسه را به خوبی بشناسیم، و متوجه شدیم که وقتی اسبی در آن قرار می گیرد چه کاری می تواند انجام دهد. در آن سفر، دیدن تمام روستاها که با دیدن حیوانات عجیب و غریب جدید – یکی قهوهای و دیگری سفید – از وحشت فرار میکنند، تجربهای عجیب بود: در بعضی جاها حتی مردان بالغ نزدیک نمیشدند، اما آنقدر مغرور بودند که ترس از خود نشان دهند.