امروز
(شنبه) ۰۳ / آذر / ۱۴۰۳
کراتینه موی سر در خانه
کراتینه موی سر در خانه | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت کراتینه موی سر در خانه را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با کراتینه موی سر در خانه را برای شما فراهم کنیم.۱۲ مهر ۱۴۰۳
کراتینه موی سر در خانه : و زمین را نرم و مرطوب و آزاد نگه داشت از علف های هرز و بعد از گذشت چندین روز، سبز شد توده ها از طریق زمین بالا آمدند. و آنها رشد کرد و به ساقه های محکم تبدیل شد. و هنوز هم رشد کردند و پس از روزهای بسیار و هفتهها برگهای سبز پهن گوشهای آبدار داشتند غلات. روز به روز خوشه ها پر می شدند و دانه ها رسیده.
رنگ مو : پرهای سبز در انتهای خود چرخیدند به زرد، و سپس به قهوه ای، و زمین با ساقه های فراوان پوشیده شده بود. سپس وونژ به پدرش گفت: “باش بیا من من چیزی برای نشان دادن شما دارم.» و او پدر با او رفت و او را به او نشان داد پاک کردن جایی که تپه اش ایستاده بود.
کراتینه موی سر در خانه
کراتینه موی سر در خانه : و این بود همه یک زمینه سبز و زرد، مانند لباس که وونژ پوشیده بود، زمانی که از لباس خود آمد سریع. سپس به پدرش از ملاقات غریبه گفت: و از رویای او و از غلبه بر او جوانان. ۵۵]او افزود: «و اکنون، پدرم، بزرگ روح دعای من را اجابت کرده است.
لینک مفید : کراتینه مو
از این زمان زندگی برای هندی ها سخت تر خواهد بود غذای دیگری غیر از شکار و ماهی داشته باشد. این روح بزرگ باعث رشد این دانه شده است و برای انسان خوب است که بخورد. بچش پدرم و ببینید.» و این داستانی است.
که مردان سرخ از آن می گویند هدیه ذرت یا ذرت هندی ستارگانی که می رقصند مهر سال پیش در کشور هند a گروه یازده مرد جوان بیرون رفتند از روستای پدرانشان آنها بودند.
قرار است خود را برای رقص های جنگ آماده کنند، و برای نبرد با دشمنانشان آنها به جنگل رفتند، اما قبل از آن آنها لژهای مردم خود، رهبر خود را ترک کردند گفت: “شما، پدر و مادر ما، باید غذا درست کنید، تا برای آزمایشی که هست قدرت داشته باشیم.
رفتند و سرودهای جنگ را خواندند از ملتشان، در حالی که رهبرشان بر آنها می زد طبل آب به آنها شجاعت بدهد و تحمل. آنها راهپیمایی کردند تا به آنجا رسیدند بخشی از جنگلی که قرار بود از آنجا شروع کنند آموزش آنها، و در آنجا توقف کردند و آماده شدند.
یک اقامتگاه بی ادب برای سرپناه روزهای زیادی ماندند و نور را تمرین کردند قدم شکارچی که به نرمی می افتد ۵۷]افتادن برگ، یا رقص جنگ با رقص زدن طبل اما در نهایت خسته و بیهوش شدند، زیرا روز از نو گذشته بود و غذایی نداشت آنها را از لژهای پدرانشان فرستاده اند.
سپس رهبر آنها یکی از آنها را فرستاد به روستا برگشت و این را به مردم گفت مردان جوان ضعیف و خسته بودند و در نیاز به غذا با این حال مردم برای آنها نه فرستادند غذا، و مرد جوان، ضعیف، و دست خالی یک بار دیگر مردان جوان شروع به رقصیدن کردند، زیرا قلب آنها پر از شجاعت بود.
جوانان هندی برای تحمل قوی هستند. سپس، یک بار بیشتر برای مردم فرستادند تا غذا بخواهند، اما هنوز هیچ غذایی به آنها داده نشد. سپس بار سوم فرستادند، اما بیهوده. آن شب، در حالی که جوانان کاملاً خسته می خوابیدند، در لژ آنها، رهبر آنها بیدار شد.
کراتینه موی سر در خانه : با صدای آواز آهسته و نرم، و صداها جذاب بود. و به نظر می رسید بسیار بالاتر از زمین رهبر یاران خود را بیدار کرد و با هم گوش دادند سپس، یکی یکی، مردان جوان برخاستند و به نظر میرسید که نیروی تازهای به اندام آنها بیایند و شجاعت تازه ای به آنها وارد شوند قلب خود را، و رقص، آنها را به دنبال صدای آواز آنها رفتند و رفتند.
و سپس به نظر می رسید که آنها از روی زمین بلند شده اند زمین، اما آنها همچنان بالاتر و بالاتر می رقصیدند آنها برخاستند. حالا از بالای درختان گذشته بودند، حالا آنها بالای قله کوه بودند و اکنون در میان ابرها و هنوز آنها رقص جنگ ملت خود را سریعتر رقصیدند و سریعتر، همانطور که موسیقی آنها را هدایت می کرد.
باد شب آنها را دید. “آنها دنبال می کنند آهنگ جادوگران آسمان، “او با نگرانی گریه کرد، و با عجله بر آنها سبقت گرفت و برگشت آنها را برگشت. اما آنها به شب توجهی نکردند باد، برای آهنگ جادوگران آسمان بود آنها را مجذوب خود کرد و آنها به رقصیدن ادامه دادند.
چشم مردم روستایشان افتاد آنها را در حالی که از بالای سرشان می گذشتند و آنها از لژهای خود فرار کردند و آنها را صدا زدند. «برگرد! برگرد!» آنها گریه کردند. «نگاه کن بر ما نازل شد و طلسم شکسته خواهد شد. به آهنگ جادوگران آسمان توجه نکنید!» اما هنوز هم مردان جوان ادامه دادند.
رهبر آنها، که با شنیدن صدای او مادر، سرش را برگرداند و به عقب نگاه کرد. این طلسم جادوگران آسمان شکسته شد و پایین آمد، با سرعت به سمت زمین رفت. ۵۹]ده نفر دیگر ادامه دادند و مادر ماه که از دیدن رقصشان کاملاً سرگیجه میرود، از مسیر ثابت خود دور شد و از آنها التماس کرد.
که به صدای او توجه کنند. «جادوگران آسمان به دنبال قربانی هستند به آنها هشدار داد. «روی کن؛ روی برگردان! آنها شما را نابود خواهند کرد!» با این حال علیرغم هشدار او به جادوگری موسیقی جوانان را به راه انداخت. و سپس مادر ماه گریه کرد: “من تو را از دست آنها نجات خواهم داد.
طلسم شیطانی با وجود خودت!» با آن کمربند بخارات و ده را تکان داد جوانان به ستاره های ثابت تبدیل شدند و غروب کردند برای همیشه در آسمان هفت تن از جوانان بزرگ و قوی بودند، و سه تا کوچک و کم استحکام بودند. و غیره آنها مانند ستاره بودند.
هنگامی که مردم از خود دهکده یک بار دیگر به آسمان نگاه کردند هفت ستاره درخشان را دیدم که می رقصیدند و چشمک می زدند بالاتر از آنها اما آنهایی که چشمانشان بسیار بود قوی، هنگامی که شب روشن بود، می تواند ده را ببینید.
کراتینه موی سر در خانه : و تا به امروز این ستاره ها هنوز می رقصند و چشمک زدن در آسمان – و این هندی است افسانه منشا آنها ما به این ستاره ها می گوییم.
اما هندی ها آنها را “ستاره هایی که می رقصند” می نامند. در روزگاری در کشور هند، دو کودک در یک روستا تنها ماندند.