امروز
(یکشنبه) ۰۴ / آذر / ۱۴۰۳
کراتین صافی موهای دکلره شده
کراتین صافی موهای دکلره شده | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت کراتین صافی موهای دکلره شده را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با کراتین صافی موهای دکلره شده را برای شما فراهم کنیم.۱۲ مهر ۱۴۰۳
کراتین صافی موهای دکلره شده : شجاعت خود را جمع کردم و گفتم: از من دور شو ای روح پلید. من آرزوی گنج های تو را ندارم.» “در این هنگام شبح در صورتم پوزخندی زد و با تمسخر گریه کرد: «سامپلتون! آیا از خوش شانسی خود تحقیر می کنید؟ خب پس یک راگاموفین بمان تمام روزهایت. او چنان برگشت که انگار می خواست از من دور شود.
رنگ مو : سپس دوباره برگشت و گفت: فکر کن خودت فکر کن سرکش من کوله پشتی تو را پر خواهم کرد – تو را پر خواهم کرد کیسه. جواب دادم: «دور از من، هیولا، من با تو کاری نخواهم داشت.» «وقتی ظهور دید که من به او توجهی نکردم، دیگر از من اصرار نکرد.
کراتین صافی موهای دکلره شده
کراتین صافی موهای دکلره شده : فقط گفت: “یه روزی از این موضوع ناراحت خواهی شد” و با ناراحتی به من نگاه کرد. سپس او فریاد زد: «به آنچه می گویم گوش کن و آن را به خوبی به دل بسپار، شاید برایت مفید باشد وقتی به خود آمدی گنجینه عظیمی از طلا و سنگ های قیمتی نهفته است در امنیت در اعماق زمین در گرگ و میش و هنگام ظهر پنهان است.
لینک مفید : کراتینه مو
موجود عجیب با دستش اشاره کرد که من باید او را دنبال کنم. اما از آنجایی که من از نقطه ای تکان نمی خوردم او در یک صحبت کرد صدای خشن و سوزنده: «شجاعت بگیر، چوپان ضعیف. من گنج هستم جوینده کوه. اگر با من بیایید، طلای زیادی خواهید آورد.» «اگرچه هنوز از وحشت سردم بود.
اما در نیمه شب ممکن است حفر شود. هفتصد سال است که مراقب آن هستم، اما اکنون زمان من فرا رسیده است. این مال مشاع است، هر که می تواند آن را پیدا کند. پس من فکر کردم آن را به دست تو بسپارم و به تو محبت کنم زیرا غذا می دهی گله تو بر کوه من.
پس از آن شبح به من گفت که گنج دقیقاً کجاست و چگونه می توانم آن را پیدا کنم آی تی. شاید همین دیروز بود که همه کلمات او را به خاطر می آورم. او گفت: «به سمت کوههای کوچک بروید و سیاه را در آنجا بخواهید دره کینگ، و هنگامی که به یک نهر کوچک رسیدید.
جریان را تا خود دنبال کنید به پل سنگی کنار کارخانه اره برسید. از پل عبور نکن، اما نگه دار در سمت راست شما در امتداد ساحل تا صخره ای مرتفع در مقابل شما ایستاده است. یک تیر کمان از آن گودی کوچکی مانند قبر را خواهید دید. وقتی اینو پیدا کردی توخالی آن را حفر کنید.
اما کار سختی خواهد بود، زیرا زمین تحت فشار قرار گرفته است با دقت وارد آن شوید. با این حال، تا زمانی که سنگ جامد را از هر طرف پیدا کنید، کار کنید از شما، و به زودی به یک تخته سنگ مربع خواهید رسید. به زور آن را از دیوار، و شما در ورودی گنج خانه خواهید ایستاد.
به این باز کردن، باید بخزید و یک چراغ را در دهان خود نگه دارید. دست خود را آزاد نگه دارید که مبادا بینی خود را به سنگ میکوبی، زیرا راه شیبدار و سنگها تیز است. اگر زانوهایتان را کبود کرد اصلا مهم نیست. شما در راه ثروت هستید انجام ندهید استراحت کنید تا به یک پلکان عریض برسید.
که از آن پایین می روید تا بیرون بیایید به یک سالن بزرگ که در آن سه در وجود دارد. دو تای آنها باز ایستاده اند، سومی با قفل و پیچ آهنی بسته می شود. از در نرو به سمت راست مبادا استخوان های اربابان گنج را به هم بزنی. هیچ کدام باید از دری به سمت چپ عبور کنی، به اتاق مار میرود.
کراتین صافی موهای دکلره شده : جایی که جمع کننده ها و مارها اقامت می کنند. اما درب سریع بسته را با استفاده از ریشه فنری معروف که به هیچ وجه نباید فراموش کنید آن را با خود ببرید، وگرنه تمام دردسرهای شما بیهوده خواهد بود، زیرا هیچ کلاغ یا ابزار فانی این کار را نخواهد کرد به شما کمک کند.
اگر می خواهید ریشه را تهیه کنید از یک فروشنده چوب بپرسید. رایج است چیزی که شکارچیان به آن نیاز دارند و یافتن آن سخت نیست. اگر درب ترکید ناگهان با ترک ها و ناله های بزرگ نترسید، سر و صدا است ناشی از قدرت ریشه جادویی است و شما آسیب نخواهید دید.
حالا خودت را کوتاه کن چراغی که ممکن است شما را از کار نبیند، زیرا با فلاش و نور تقریباً کور خواهید شد درخشش طلا و سنگ های قیمتی بر روی دیوارها و ستون های طاق. اما مراقب باشید که چگونه دست خود را به سوی جواهرات دراز می کنید! در میان غار سینه ای مسی قرار دارد.
که در آن طلا و نقره، به اندازه کافی و صرفه جویی کنید، و شما ممکن است به رضایت خود کمک کنید. اگر شما به عنوان تا جایی که بتوانید حمل کنید، به اندازه کافی برای طول عمر خود خواهید داشت، و شما ممکن است سه بار برگردد. اما وای بر شما اگر جرأت کنید.
چهارمی بیایید زمان. شما برای دردهای خود مشکل دارید و به خاطر آن مجازات می شوید حرص شما با افتادن از پله های سنگی و شکستن پای شما. انجام ندهید هر بار از انباشتن زمین سست که ورودی آن را پنهان کرده بود، غفلت کنید اتاق گنج پادشاه. هنگامی که ظاهر صحبت نکرد.
سگ من گوش هایش را تیز کرد و شروع کرد پارس سگ. صدای ترک خوردن شلاق کارتر و صدای چرخها را شنیدم فاصله، و وقتی دوباره نگاه کردم، شبح ناپدید شد.» بنابراین داستان چوپان به پایان رسید.
کراتین صافی موهای دکلره شده : و صاحبخانه که با بقیه گوش می داد، زیرکانه گفت: «حالا به ما بگو، پدر مارتین، آیا به کوه رفتی و چیزی را پیدا کردی؟ روح به شما قول داده است یا افسانه است؟» ریش خاکستری پاسخ داد: نه، نه. “من نمی توانم بگویم که آیا شبح دروغ گفته است.
به دو دلیل هرگز قدمی به سمت یافتن گود برنداشتم: یکی این بود گردن من آنقدر گرانبها بود که بتوانم آن را در چنین دامی به خطر بیاندازم. دیگری، که هیچ کس هرگز نمی تواند به من بگوید که ریشه فنر کجا پیدا می شود.