امروز
(شنبه) ۰۳ / آذر / ۱۴۰۳
کراتینه مو دخترانه در خانه
کراتینه مو دخترانه در خانه | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت کراتینه مو دخترانه در خانه را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با کراتینه مو دخترانه در خانه را برای شما فراهم کنیم.۱۲ مهر ۱۴۰۳
کراتینه مو دخترانه در خانه : یک روز صبح، وقتی کنار قبر نشسته بود، متوجه خانمی با لباسهای گرانقیمت شد به او. او نام او را پرسید و او پاسخ داد که اینگیبورگ است و به نظر می رسد از دیدن پادشاه تنها در آنجا شگفت زده شدم.
رنگ مو : سپس به او گفت که چگونه خود را از دست داده است ملکه، و چگونه او هر روز می آمد تا بر سر قبر او گریه کند. متقابلاً خانم خبر داد او که اخیراً شوهرش را از دست داده بود، پیشنهاد کرد که هر دو ممکن است اگر دوستی پیدا کردند، برایشان راحت است.
کراتینه مو دخترانه در خانه
کراتینه مو دخترانه در خانه : هنگامی که پسر کوچک تنها ده سال داشت، ملکه، مادرش، سقوط کرد بیمار شد و مرد، و پادشاه که او را بسیار دوست داشت، بنای باشکوهی برای آن بنا کرد یاد همسرش بود و روز به روز در کنار آن می نشست و برای از دست دادن غم انگیزش گریه می کرد.
لینک مفید : کراتینه مو
این امر پادشاه را چنان خشنود کرد که او را به کاخ خود دعوت کرد و در آنجا دیدند یکدیگر اغلب؛ و بعد از مدتی با او ازدواج کرد. پس از پایان عروسی او به زودی روحیه خوب خود را به دست آورد و عادت داشت سوار شود مانند روزهای قدیم شکار کنید.
اما سیگورد که به نامادری خود بسیار علاقه داشت، همیشه با او در خانه می ماند یک روز عصر اینگیبورگ به سیگورد گفت: فردا پدرت بیرون می رود شکار کن، و تو باید با او بروی.» اما سیگورد گفت که ترجیح می دهد بماند در خانه، و روز بعد، هنگامی که شاه سوار سیگورد شد.
از همراهی خودداری کرد به او. نامادری بسیار عصبانی بود، اما او گوش نداد، و سرانجام او به او اطمینان داد که از نافرمانی خود پشیمان خواهد شد و در آینده او بهتر است همانطور که به او گفته شد عمل کند. پس از شروع جشن شکار، سیگورد را زیر تخت خود پنهان کرد و به او دستور داد حتماً آنجا دراز بکش تا زمانی که او به او زنگ بزند.
سیگورد برای مدت طولانی بی حرکت دراز کشید و فقط فکر می کرد خوب نیست زمانی که احساس کرد زمین طوری میلرزید زیرش، دیگر آنجا ماند زمین لرزه ای رخ داد و با نگاه کردن به بیرون او یک غول زن بزرگ را دید که در امتداد قوزک پا حرکت می کرد.
از میان زمین و شخم زدن آن در حین راه رفتن. وقتی وارد اتاق شد گریه کرد: «صبح بخیر، خواهر اینگیبورگ، شاهزاده است. سیگورد در خانه؟ اینگیبورگ گفت: نه. “او امروز صبح با پدرش به جنگل رفت.” و برای خواهرش سفره گذاشت و پیش او غذا گذاشت.
بعد از اینکه داشتند هر دو خوردن غول زن را به پایان رساندند: “از شما متشکرم خواهر، برای خوبی شما شام – بهترین بره، بهترین قوطی آبجو و بهترین نوشیدنی که تا به حال خورده ام. اما آیا شاهزاده سیگورد در خانه نیست؟ اینگیبورگ دوباره گفت «نه»؛ و غول زن از او رخصت گرفت و رفت.
وقتی او کاملاً از دید او دور شد، اینگیبورگ به سیگورد گفت که از او بیرون بیاید جایی برای مخفی شدن. پادشاه شب به خانه بازگشت، اما همسرش چیزی از آنچه بود به او نگفت اتفاق افتاد و صبح روز بعد دوباره از شاهزاده التماس کرد که برای شکار بیرون برود.
کراتینه مو دخترانه در خانه : با پدرش اما سیگورد مانند قبل پاسخ داد که ترجیح می دهد در خانه بمان بنابراین یک بار دیگر پادشاه تنها سوار شد. این بار اینگیبورگ سیگورد را زیر آن پنهان کرد میز، و او را سرزنش کرد که چرا به او دستور نداده است. مدتی دراز کشید کاملاً ساکت بود.
ناگهان زمین شروع به لرزیدن کرد و یک غول زن آمد در امتداد راه رفتن تا زانوهایش از میان زمین. وقتی وارد خانه شد، همانطور که اولی انجام داده بود، پرسید: «خب خواهر اینگیبورگ، شاهزاده سیگورد در خانه است؟ اینگیبورگ پاسخ داد: «نه،» او امروز صبح با پدرش به شکار رفت.
و به سمت کمد رفت و میز را برای خواهرش گذاشت. زمانی که داشتند غذای خود را تمام کرد، غول زن گل رز را برخاست و گفت: “ممنون برای همه این چیزهای خوب ظروف، و برای بهترین گوشت بره، بهترین قوطی آبجو و بهترین نوشیدنی که دارم تا به حال داشته است.
اما آیا واقعاً شاهزاده سیگورد در خانه نیست؟ “نه، قطعا نه!” اینگیبورگ پاسخ داد. و با آن از هر کدام مرخصی گرفتند دیگر. وقتی او به خوبی از دید او دور شد، سیگورد و او از زیر میز بیرون رفتند نامادری اعلام کرد که مهمتر از همه این است که او نباید در خانه بماند روز بعد؛ اما او گفت که ندیدم چه ضرری از آن می تواند داشته باشد.
ندید یعنی برای شکار بیرون رفتن، و صبح روز بعد، وقتی پادشاه آماده شروع شد، اینگیبورگ از سیگورد خواست تا پدرش را همراهی کند. اما او فایده ای نداشت کاملاً لجباز است و به یک کلمه او گوش نمی دهد. “شما باید پنهان شوید باز هم من،” او گفت، بنابراین به محض اینکه پادشاه رفت.
اینگیبورگ سیگورد را پنهان کرد بین دیوار و پانل، و دور و بر یک بار دیگر شنیده شد صدا مانند زلزله، به عنوان یک غول بانوی بزرگ، زانو در اعماق زمین، از در وارد شد. “روز بخیر، خواهر اینگیبورگ!” او با صدایی مانند رعد گریه کرد. “پرنس است سیگورد در خانه؟ اینگیبورگ پاسخ داد: «اوه، نه، او در آنجا در جنگل لذت میبرد.
من انتظار می رود قبل از بازگشت دوباره او کاملاً تاریک باشد.” “این یک دروغ است!” فریاد زد غول زن و آنها در مورد آن دعوا کردند تا زمانی که آنها خسته بودند، پس از آن اینگیبورگ میز را گذاشت. و زمانی که غول زن این کار را انجام داد او در حال خوردن گفت: “خب، من باید از شما برای همه این چیزهای خوب و برای آن تشکر کنم.
بهترین گوشت بره، بهترین قوطی آبجو و بهترین نوشیدنی که برای مدت طولانی مصرف کرده ام. اما آیا کاملا مطمئن هستید که شاهزاده سیگورد در خانه نیست؟ اینگیبورگ گفت: «بسیار. «من قبلاً به شما گفته بودم که او با پدرش سوار شد.
امروز صبح برای شکار در جنگل.” در این هنگام غول زن با صدای وحشتناکی فریاد زد: «اگر به اندازه کافی نزدیک باشد سخنان مرا بشنو، این طلسم را بر او می گذارم.
نیمه سوخته و نیمه سوخته شود پژمرده و تا مرا بیابد، نه آرامش داشته باشد و نه آرامش.» و با او این کلمات را ترک کرد.
کراتینه مو دخترانه در خانه : برای لحظه ای اینگیبورگ طوری ایستاد که انگار سنگ شده بود، سپس سیگورد را از آنجا آورد مخفیگاه او، و در کمال وحشت، او آنجا بود.