امروز
(شنبه) ۰۳ / آذر / ۱۴۰۳
کراتین مو با اتو نانو
کراتین مو با اتو نانو | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت کراتین مو با اتو نانو را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با کراتین مو با اتو نانو را برای شما فراهم کنیم.۱۱ مهر ۱۴۰۳
کراتین مو با اتو نانو : او با پراکندگی خاکستر مقدس بر بدنش، رامایانا را باز کرد و شروع به خواندن کرد. صدای جدید بسیار مسحورکننده است. بگذار برویم و او را بشنویم.» چند زن در میان خود گفتند و پیش او نشستند تا شرح کتاب بزرگ را بشنوند.
رنگ مو : دختری که ببر برایش این شکل را به خود گرفته بود به موقع آمد تا در رودخانه حمام کند و به محض دیدن جدید عاشق او شد و پیر او را آزار داد.[ ۱۲۱ ]مادر با پدرش درباره او صحبت کند تا معشوق جدیدش را از دست ندهد.
کراتین مو با اتو نانو
کراتین مو با اتو نانو : پیرزن نیز از دامادی که بخت بر سر راه او انداخته بود خوشحال شد و به خانه نزد شوهرش دوید که وقتی آمد و اشترین را دید، دستانش را به ستایش خدای بزرگ ماههشورا بلند کرد.
لینک مفید : نانو کراتین
با خود گفت: ستایش چهره ای که امروز صبح اولین بار دیدم. من شکل یک پسر براهمینی را به خود میگیرم و تا آنجا که میتوانم زیبا جلوه میکنم و قلب دختر را به دست میآورم.» صبح روز بعد او به شکل یک بزرگ (مسلط در ) شد و در نزدیکی رودخانه مقدس روستا نشست.
اکنون از شسترین دعوت شده بود که غذای خود را با آنها ببرد، و چون به قصد صریح ازدواج با دختر آمده بود، البته موافقت کرد.
یک شام بزرگ به افتخار دنبال شد و میزبانش شروع به سؤال از او در مورد اصل و نسبش و غیره کرد، که ببر حیله گر پاسخ داد که او در روستایی فراتر از جنگل مجاور به دنیا آمده است.
براهمین فرصتی برای صبر کردن برای تحقیقات بیشتر نداشت و از آنجایی که پسر بسیار منصف بود، روز بعد دخترش را با او ازدواج کرد. یک ماه عیدها دنبال شد و در این مدت داماد تمام رضایت خود را به اقوام جدید خود که گمان میکردند همیشه انسان است میداد.
او همچنین عدالت کامل را در مورد ظروف براهمین رعایت کرد و هر چیزی را که در برابر او قرار می گرفت را بلعید. پس از پایان ماه اول، داماد ببر او را از طعمه عادت کرده خود آگاه کرد و به دنبال اقامت او در جنگل بود. تغییر رژیم غذایی برای یک یا دو روز بسیار خوب است.
اما کنار گذاشتن غذای مناسب خود برای بیش از یک ماه سخت بود. بنابراین یک روز به پدرشوهرش گفت: «به زودی باید پیش پدر و مادر پیرم برگردم، زیرا آنها در حال سوزش هستند.
در غیاب من اما چرا باید هزینه دوبرابر آمدن من دوباره به اینجا را تحمل کنیم تا همسرم را به روستای خود ببرم؟ پس اگر لطف کنی دختر را با خود ببرم، او را به خانه آیندهاش میبرم و به مادرشوهرش میسپارم و میبینم.
که از او به خوبی مراقبت میشود.» براهمین پیر با این موضوع موافقت کرد و پاسخ داد: “داماد عزیزم، تو شوهر او هستی و او مال توست، و ما اکنون او را با تو می فرستیم، هرچند مانند این است که او را با چشمان بسته به بیابان بفرستیم. بالا اما از آنجایی که ما شما را برای او همه چیز میدانیم.
به شما اعتماد داریم که با او مهربانانه رفتار کنید.» مادر عروس از این فکر که باید او را بفرستد اشک می ریخت، اما با این حال روز بعد برای سفر تعیین شده بود.
کراتین مو با اتو نانو : پیرزن تمام روز را صرف تهیه کیک و شیرینی برای دخترش کرد و زمانی که زمان سفر فرا رسید مراقب بود یک یا دو برگ مارگوزا ۲ را در بسته های خود و روی سر خود بگذارد تا از شیاطین جلوگیری کند.
اقوام عروس از شوهرش خواستند تا هرجا سایه پیدا کرد استراحت کند و هر جا آب پیدا کرد غذا بخورد و او موافقت کرد و به این ترتیب سفر خود را آغاز کردند.
ببر پسر و زن انسانی اش به تعقیب آنها پرداختند سفری برای دو یا سه قاطیکا ۳ در یک گفتگوی آزاد و دلنشین، وقتی دختر اتفاقی برکه ای خوب را دید که پرندگان نت های شیرین خود را دور آن می چرخانند.
او از شوهرش خواست تا او را تا لبه آب دنبال کند و با او از کیک ها و شیرینی ها صرف کند. اما او پاسخ داد: ساکت باش وگرنه شکل اصلی خود را به تو نشان خواهم داد.
این او را ترساند، بنابراین او در سکوت به دنبال سفر خود رفت تا اینکه حوض دیگری را دید، زمانی که همان سوال را از شوهرش پرسید که با همان لحن پاسخ داد.
حالا او خیلی گرسنه بود و لحن شوهرش را دوست نداشت که متوجه شد از زمانی که آنها وارد جنگل شده اند به شدت تغییر کرده است، به او گفت: “شکل اصلی خود را به من نشان بده.” به محض این که این کلمات گفته شد، شکل شوهرش از یک مرد تغییر کرد.
دم بلند و صورت ببری ناگهان روی او آمد و وحشتی از وحشت! یک ببر و نه یک مرد در برابر او ایستاده بود! هنگامی که ببر با صدای انسان به صورت زیر شروع کرد، ترس او فروکش نکرد: «از این پس بدانید که من، شوهر شما، یک ببر هستم، همان ببری که اکنون با شما صحبت می کند.
اگر به زندگی خود توجهی دارید، باید تمام دستورات من را به طور ضمنی اطاعت کنید، زیرا من می توانم به صورت انسانی با شما صحبت کنم صدا کنید و بفهمید چه می گویید.
بعد از چند قاطی به خانه من می رسیم که تو معشوقه آن خواهی شد. در جلوی خانه من، دوجین وان میبینید که هر روز باید هر یک از آنها را با مقداری غذا یا غذای دیگری که به روش خودتان پخته شده پر کنید.
من تمام آذوقهای را که میخواهید در اختیارتان میگذارم.» بنابراین گفتن ببر او را به آرامی به خانه خود برد. بدبختی دختر را بیشتر از توصیف می توان تصور کرد، زیرا اگر او مخالفت کند به قتل می رسد.
کراتین مو با اتو نانو : پس تمام راه گریان به خانه شوهرش رسید. او را در آنجا رها کرد و با چند کدو تنبل و مقداری گوشت بازگشت که به زودی از آن کاری تهیه کرد و به شوهرش داد.