امروز
(یکشنبه) ۰۴ / آذر / ۱۴۰۳
رنگ مو شامپاینی تیره
رنگ مو شامپاینی تیره | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت رنگ مو شامپاینی تیره را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با رنگ مو شامپاینی تیره را برای شما فراهم کنیم.۳۱ فروردین ۱۴۰۳
رنگ مو شامپاینی تیره : او در پاسخ گفت: «چرا، هیچکس دیگری در این کشورهای جنوبی نیست.» او به من اطلاع داد که تعداد تخمها در لانه پتیز به طور قابل توجهی کمتر از تخمهای نوع دیگر است، یعنی به طور متوسط بیش از پانزده تخم نیست، اما او اظهار داشت که بیش از یک ماده آنها را سپرده است.
رنگ مو : ادعا می شود که در چنین مواقعی آنها گهگاه خشن و حتی خطرناک می شوند و شناخته شده اند که به مردی سوار بر اسب حمله می کنند و سعی می کنند به او لگد بزنند و بپرند. مخبر من به پیرمردی اشاره کرد که او را از تعقیب او بسیار وحشت زده دیده بود. من در سفرهای بورچل در آفریقای جنوبی مشاهده میکنم.
رنگ مو شامپاینی تیره
رنگ مو شامپاینی تیره : چهل و چهار نفر از اینها در دو لانه بودند و بیست تای باقیمانده هوآچو پراکنده بودند. گائوچوها به اتفاق آرا تأیید میکنند و هیچ دلیلی برای شک در گفتههایشان وجود ندارد که پرنده نر به تنهایی تخمها را بیرون میآورد و مدتی پس از آن بچهها را همراهی میکند. خروس در لانه بسیار نزدیک است. من خودم تقریباً بر یکی سوار شده ام.
که او میگوید: «با کشتن یک شترمرغ نر و کثیف بودن پرها، هوتنتوتها میگویند که این پرنده لانه است.» من درک می کنم که emu نر در باغ های جانورشناسی مسئولیت لانه را بر عهده می گیرد: بنابراین این عادت در خانواده رایج است. [۱۲] یک گائوچو به من اطمینان داد که یک بار گونه سفید برفی یا آلبینو را دیده است و زیباترین پرنده است.
گائوچوها به اتفاق آرا تأیید می کنند که چندین ماده در یک لانه دراز کشیده اند. به من مثبت گفته اند که چهار پنج پرنده مرغ را زیر نظر گرفته اند تا وسط روز یکی پس از دیگری به یک لانه بروند. همچنین میتوانم اضافه کنم که در آفریقا اعتقاد بر این است که دو یا چند ماده در یک لانه دراز میکشند. [۱۳] اگرچه این عادت در ابتدا بسیار عجیب به نظر می رسد.
به نظر من می توان علت آن را به شیوه ای ساده توضیح داد. تعداد تخم ها در لانه از بیست تا چهل و حتی تا پنجاه عدد متغیر است. و به قول آزارا گاهی تا هفتاد یا هشتاد. اکنون اگرچه به احتمال زیاد، از تعداد تخمهای یافت شده در یک منطقه به نسبت پرندگان مادر و همچنین از نظر وضعیت تخمدان مرغ، آنقدر زیاد است که در طول فصل ممکن است تخمگذاری کند.
تعداد زیادی است، اما زمان مورد نیاز باید بسیار طولانی باشد. آزارا بیان می کند، [۱۴] که یک زن در حالت اهلی شدن هفده سال را به دنیا آورد تخم مرغ، هر کدام به فاصله سه روز از یکدیگر. اگر مرغ مجبور بود تخمهای خود را از تخم بیرون بیاورد، قبل از تخمگذاری آخر، احتمالاً اولین تخم مرغ اضافه می شد.
اما اگر هر کدام چند تخم در دورههای متوالی، در لانههای مختلف بگذارند، و چندین مرغ، همانطور که گفته میشود، با هم ترکیب شوند، تخمهای یک مجموعه تقریباً هم سن خواهند بود. اگر تعداد تخمهای یکی از این لانهها، به عقیده من، به طور متوسط از تعداد تخمگذاری شده توسط یک ماده در فصل بیشتر نباشد.
باید به تعداد مادهها لانه وجود داشته باشد و هر پرنده خروس عادلانه خود را خواهد داشت. سهم کار جوجه کشی؛ و در دورهای که مادهها احتمالاً نمیتوانستند بنشینند، زیرا تخمگذاری را تمام نکرده بودند. [۱۵] قبلاً به تعداد زیاد هوآچو یا تخم مرغ متروک اشاره کردم. به طوری که در شکار یک روز بیست نفر در این حالت پیدا شدند.
عجیب به نظر می رسد که این همه باید تلف شوند. آیا از دشواری معاشرت چند زن و یافتن یک مرد آماده برای انجام دفتر جوجه کشی ناشی نمی شود؟ بدیهی است که ابتدا باید درجاتی از ارتباط بین حداقل دو زن وجود داشته باشد. در غیر این صورت تخمها در دشتهای وسیع پراکنده میمانند، در فواصل بسیار زیاد که اجازه نمیدهد.
نر آنها را در یک لانه جمع کند: برخی از نویسندگان بر این باورند که تخمهای پراکنده برای تغذیه پرندگان جوان گذاشته شده است. این به سختی می تواند در آمریکا اتفاق بیفتد، زیرا هوآچوها، اگرچه اغلب مضاعف و پوسیده یافت می شوند.
رنگ مو شامپاینی تیره : که مرغ ها زمانی شروع به نشستن می کنند که ده یا دوازده تخم گذاشته اند. و اینکه آنها به تخمگذاری ادامه می دهند، گمان می کنم در لانه دیگری باشد. این به نظر من بسیار غیر محتمل است. او ادعا می کند که چهار یا پنج مرغ برای جوجه کشی با یک خروس همراه هستند که فقط شب ها می نشیند.
هنگامی که در ریو نگرو در شمال پاتاگونیا، من بارها شنیدم که گوچوها در مورد یک پرنده بسیار کمیاب صحبت می کردند که آنها Avestruz Petise نام داشت. آنها آن را کمتر از شترمرغ معمولی (که در آنجا فراوان است)، اما با شباهت کلی بسیار نزدیک توصیف کردند. می گفتند رنگ آن تیره و خالدار است و پاهایش کوتاه تر و پر از پاهای شترمرغ معمولی پایین تر است.
راحت تر از گونه های دیگر توسط بولاها صید می شود. تعداد کمی از ساکنان که هر دو نوع را دیده بودند، تأیید کردند که می توانند آنها را جدا از فاصله طولانی تشخیص دهند. با این حال، تخمهای گونههای کوچک به طور کلی شناخته شده بودند. و متذکر شد، با جای تعجب است که آنها بسیار کمتر از Rhea بودند، اما شکل کمی متفاوت داشتند.
و با رنگ آبی کم رنگ. این گونه به ندرت در دشت های هم مرز ریو نگرو دیده می شود. اما در حدود یک و نیم درجه دورتر از جنوب، آنها به طور قابل تحملی فراوان هستند. وقتی آقای مارتنز در پورت دیزایر، در پاتاگونیا (۴۸ درجه) به شترمرغ شلیک کرد. و من به آن نگاه کردم، در آن لحظه، به غیرقابل پاسخگویی، کل موضوع پتیس ها را فراموش کردم.
و فکر کردم که این یک پرنده کاملاً رشد نکرده از نوع معمولی است. قبل از بازگشت حافظه من پخته و خورده شد. خوشبختانه سر، گردن، پاها، بالها، بسیاری از پرهای بزرگتر و بخش بزرگی از پوست حفظ شده بود. و از اینها یک نمونه تقریباً کامل جمع آوری شده است و اکنون در موزه انجمن جانورشناسی به نمایش گذاشته شده است.
رنگ مو شامپاینی تیره : آقای گولد در توصیف این گونه جدید این افتخار را به من داده است که آن را به نام خودم صدا بزنم. در میان سرخپوستان پاتاگونیا در تنگه ماژلان، یک نیمه سرخپوست را یافتیم که چند سالی با این قبیله زندگی کرده بود، اما در استان های شمالی به دنیا آمده بود. از او پرسیدم آیا تا به حال نام آوستروز پتیس را شنیده است.