امروز
(یکشنبه) ۰۴ / آذر / ۱۴۰۳
رنگ مرواریدی چه پیگمنتی دارد
رنگ مرواریدی چه پیگمنتی دارد | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت رنگ مرواریدی چه پیگمنتی دارد را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با رنگ مرواریدی چه پیگمنتی دارد را برای شما فراهم کنیم.۳۱ فروردین ۱۴۰۳
رنگ مرواریدی چه پیگمنتی دارد : آنها در ابتدا ازدواج می کردند، فقط میکولاس پدری دارد که تمام روز مست است و او تنها مرد دیگر در یک خانواده پرجمعیت است. حتی ممکن است آنها آن را مدیریت کنند (زیرا میکولاس مرد ماهری است) اما برای تصادفات بی رحمانه ای که تقریباً دل را از آنها گرفته است. او یک گوشت گاو است و این یک تجارت خطرناک است.
رنگ مو : جوکوباس دارای چیزی است که همسرش از خود راضی به عنوان توصیف می کند – یک تخیل شاعرانه. اکنون تعداد زیادی از مهمانان تمام شده اند، و از آنجایی که هیچ تظاهر به مراسم وجود ندارد، ضیافت شروع به شکستن می کند. برخی از مردان در بار جمع می شوند. برخی پرسه می زنند، می خندند و آواز می خوانند. اینجا و آنجا گروه کوچکی خواهند بود که با شادی و بی تفاوتی نسبت به دیگران و ارکستر نیز شعار می دهند.
رنگ مرواریدی چه پیگمنتی دارد
رنگ مرواریدی چه پیگمنتی دارد : همه کم و بیش ناآرام هستند – می توان حدس زد که چیزی در ذهن آنهاست. و بنابراین ثابت می کند. قبل از اینکه میزها و آشغال ها به گوشه ای رانده شوند و صندلی ها و نوزادان از سر راه انباشته شوند و جشن واقعی عصر آغاز شود، به ندرت فرصت داده می شود تا آخرین سفره های دیرهنگام تمام شود. سپس ، پس از اینکه خود را با یک قابلمه آبجو پر کرد.
به سکوی خود بازگشت و در حالی که ایستاده بود، صحنه را مرور کرد. محکم به پهلوی ویولن میکوبد، سپس آن را با احتیاط زیر چانهاش میبرد، سپس آرشهاش را با شکوفایی مفصل تکان میدهد، و در نهایت سیمهای صدا را میکوبد و چشمانش را میبندد، و با روحیه روی بالهای یک والس رویایی شناور میشود. . همراه او به دنبالش می آید.
اما با چشمان باز و به اصطلاح می بیند که کجا پا می گذارد. و در نهایت والنتیناویچیا، پس از کمی انتظار و ضرب و شتم با پا برای رسیدن به زمان، چشمانش را به سقف میاندازد و شروع به دیدن میکند: «جارو! جارو! جارو!» شرکت به سرعت جفت می شود و کل اتاق به زودی در حرکت است. ظاهراً هیچ کس نمی داند چگونه والس بزند.
اما این هیچ نتیجه ای ندارد – موسیقی وجود دارد، و هر کدام به میل خود می رقصند، درست مثل قبل از خواندن. اکثر آنها «دو مرحله ای» را ترجیح می دهند، به ویژه جوانان، که مد روز هستند. بزرگترها رقص هایی از خانه دارند، قدم های عجیب و پیچیده ای دارند که با وقار آن را اجرا می کنند. برخی اصلاً هیچ چیزی نمی رقصند.
بلکه به سادگی دست یکدیگر را می گیرند و اجازه می دهند که لذت بی انضباط حرکت با پاهایشان خود را نشان دهد. از جمله جوکوباس صدویلاس و همسرش لوسیجا هستند که با هم فروشگاه اغذیه فروشی ها را نگه می دارند و تقریباً به همان اندازه که می فروشند مصرف می کنند. آنها آنقدر چاق هستند که نمی توانند برقصند.
رنگ مرواریدی چه پیگمنتی دارد : اما وسط زمین ایستاده اند، همدیگر را محکم در آغوش گرفته اند، به آرامی از این طرف به طرف دیگر تکان می خورند و پوزخند سرافیکی می کنند، تصویری از خلسه بی دندان و عرق کننده. در میان این افراد مسن، بسیاری از آنها لباس هایی می پوشند که تا حدودی یادآور جزئیات خانه است – یک جلیقه یا شکم دوزی، یا یک دستمال رنگی شاد، یا یک کت با سرآستین های بزرگ و دکمه های فانتزی.
همه این موارد توسط جوانانی که اکثر آنها یاد گرفته اند انگلیسی صحبت کنند و جدیدترین سبک لباس را تحت تأثیر قرار دهند، با دقت اجتناب می کنند. دخترها لباس های آماده یا کمر پیراهن می پوشند و برخی از آنها بسیار زیبا به نظر می رسند. برخی از مردان جوان را که میخواهید آمریکایی باشند، از نوع منشیها میدانید، اما به این دلیل که کلاه خود را در اتاق به سر میگذارند.
هر یک از این زوج های جوان روی سبکی از خود در رقص تاثیر می گذارند. برخی همدیگر را محکم می گیرند، برخی در فاصله ای محتاطانه. برخی دستان خود را سفت بیرون میآورند، برخی آنها را آزادانه در کنارههای خود میاندازند. برخی بهاری می رقصند، برخی آرام سر می زنند، برخی با وقار قبر حرکت می کنند. زوجهای پرهیاهو هستند که به شدت در اتاق اشک میریزند و همه را از راه میاندازند.
زوج های عصبی هستند که آنها را می ترسانند و فریاد می زنند: «نسفوک! کاس یارا؟» در آنها به عنوان آنها عبور می کنند. هر یک از زوج ها برای شب جفت شده اند—شما هرگز تغییر آنها را نخواهید دید. به عنوان مثال، آلنا جاساییته وجود دارد که ساعتها با جوزاس رازیوس که با او نامزد کرده است، رقصیده است. آلنا زیبایی عصر است و اگر اینقدر مغرور نبود واقعا زیبا می شد.
او یک کمر پیراهن سفید می پوشد، که شاید نشان دهنده قوطی های نقاشی یک هفته کار است. او در حین رقصیدن دامن خود را با دست می گیرد، با دقتی باشکوه، به روش خانم های بزرگ.. جوزاس در حال رانندگی با یکی از واگن های دورهام است و دستمزد زیادی می گیرد. او بر جنبه “سخت” تأثیر می گذارد، کلاه خود را به یک طرف می گذارد و تمام عصر یک سیگار را در دهان خود نگه می دارد.
سپس وجود دارد که او نیز زیبا، اما متواضع است. جادویگا نیز قوطیها را رنگ میکند، اما پس از آن یک مادر ناتوان و سه خواهر کوچک دارد که از آن حمایت میکنند، و بنابراین دستمزد خود را برای کمربند خرج نمیکند. جادویگا کوچک و ظریف است، با چشمها و موهای سیاه و سفید، موها و موهایش کمی به هم پیچیده و بالای سرش بسته شده است.
رنگ مرواریدی چه پیگمنتی دارد : او یک لباس سفید قدیمی می پوشد که خودش آن را درست کرده و در مهمانی ها برای پنج سال گذشته پوشیده است. کمر بلند است – تقریباً زیر بغلش، و خیلی هم نمی شود – اما جادویگا را که با میکولاسش می رقصد مشکلی ایجاد نمی کند. او کوچک است، در حالی که او بزرگ و قدرتمند است. جوری در آغوش او لانه می کند که انگار می خواهد خود را از دید پنهان کند و سرش را به شانه او تکیه می دهد.
او نیز به نوبه خود بازوهای خود را محکم دور او گره کرده است، گویی او را خواهد برد. و بنابراین او می رقصد، و تمام شب خواهد رقصید، و برای همیشه، در خلسه از سعادت خواهد رقصید. شاید برای دیدن آنها لبخند می زدی – اما اگر همه داستان را می دانستی لبخند نمی زدی. این پنجمین سالی است که جادویگا با میکولاس نامزد کرده و قلبش بیمار است.