امروز
(یکشنبه) ۰۴ / آذر / ۱۴۰۳
فرق سامبره با آمبره مو
فرق سامبره با آمبره مو | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت فرق سامبره با آمبره مو را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با فرق سامبره با آمبره مو را برای شما فراهم کنیم.۴ مهر ۱۴۰۳
فرق سامبره با آمبره مو : از آن زمان کم و بیش او را دیدم، تا اینکه در عرض دو سال. یادم نیست کی از مادر رفت، اما بعداً او را نزد آقای لطا دیدم. من شک ندارم که او زن است. او در آن زمان دختری لاغر و قد بلند، بزرگتر از من بود. او اکنون تیره تر نیست، اما از هر نظر سنگین تر است.
رنگ مو : سارا گیلی تأیید کرد. من بین چهل و هفت تا چهل و هشت سال سن دارم. من در این زمان در شهر زندگی می کنم. من در سال ۱۸۲۴ در شهرستان چستر بزرگ شدم و حدود پنج سال است که اینجا هستم. من نه یا ده سال در داونینگ تاون زندگی کردم.
فرق سامبره با آمبره مو
فرق سامبره با آمبره مو : من مدتی در وست چستر زندگی کردم و تا حدود پنج سال پیش در شهرستان چستر زندگی می کردم. من متهم فراری را می شناسم.
لینک مفید : ایرتاچ
درست قبل از ظهور لافایت. او برای شستن ظروف بیکار و در روزهای کاری کار می کرد. در آن زمان او یک دختر کوچک بود، بسیار لاغر و کوچکتر از من. من با او، تا آنجا که می توانم به شما بگویم، در پایین دره، در مکانی به نام مسافرخانه دره ملاقات کردم. من در سال ۱۸۲۶ او را در کلیسا میرفتم و میرفتم.
من برای اولین بار او را در محله داونینگ تاون دیدم، در مکانی که به آن دفتر صحنه قدیمی داونینگ می گویند. او در خانه با من کار می کرد. نزدیک به سال ۱۸۲۴ بود.
بعد از اینکه او در مسافرخانه دره زندگی میکرد، او را در خانه آقای لتا ملاقات کردم. من نمی دانم چه زمانی او از آن شهرستان رفت. من می دانم که متهم فراری همان شخص است. او متعلق به همان کلیسا بود.
من برادران کورنیش را می شناسم و بارها آنها را شلاق زده ام. من خودم با لاتا زندگی می کردم و کورنیش که اکنون وزیر است در آنجا زندگی می کرد. او قبل از من در آنجا زندگی می کرد و متهم فراری هم همینطور. من در آن زمان بین بیست و سه تا بیست و پنج ساله بودم. او یک نوار دختر بود. وقتی به آنجا آمد، در خانواده نبود.
معاینه متقابل.- از سال ۱۸۲۶ او را ندیدهام، تا اینکه او را اینجا در دادگاه دیدم. وقتی برای اولین بار او را اینجا دیدم بدون اینکه کسی به او اشاره کند، او را شناختم و او مرا شناخت. من دلیلی دارم که او را بشناسم، زیرا او همان جای زخمی روی پیشانی اش دارد که من دارم.
ما عادت داشتیم همدیگر را در مورد علائم مسخره کنیم. او با نام فانی کوتس شناخته می شود. من چیزی در مورد شوهرش نمی دانم. او در سال ۱۸۲۶ کار یک زن را انجام نداد. او ظرف ها را می شست، تمیز می کرد و غیره. شنیدم که می گفت پدر و مادرش مرده اند و آنها در جایی در آن محله زندگی می کنند.
او در آن زمان با خانواده ای به نام آموس خانه اش را ساخت. قاضی خواست تا جای زخم را روی پیشانی شاهد و روی پیشانی پاسخ دهنده ببیند. آنها را نزدیک نیمکت آوردند و علائم را بررسی کردند که به وضوح روی هر دو دیده می شد. در این مدت، نوزاد پاسخ دهنده به زن رنگین پوست دیگری سپرده شد.
فرق سامبره با آمبره مو : کودکی که تا این لحظه ساکت بود فریاد رقت انگیزی بلند کرد و آرام نمی گرفت. کل صحنه حس بزرگی را برانگیخت زکریا بوون به خاطر میآورد: «من با هیچ شرایطی به اینجا نیامدهام؛ به سختی میفهمم منظور شما از شرایط چیست؛ من قراردادی نبستم؛ من به کتاب خودم رسیدم.
هیچ قراردادی وجود نداشت؛ من هیچ انتظاری ندارم؛ من نمیدانم که دکتر پی تا به حال بردههای زن را بیرون آورده است؛ من هرگز نمیدانستم که هنگام فرار او در خانواده بوده است؛ در مورد آن زمان شنیده بودم؛ او در پاییز ۱۸۲۸ فرار کرد. دکتر پی گفت: من پس؛ در پاییز ۱۸۲۸؛ در ۱۸۲۵، ۲۶، ۲۷، او با برادرم زندگی کرد.
در سال ۱۸۲۵ من در آنجا زندگی کردم، در سال ۱۸۲۷ و ۱۸۲۸ با دکتر پی زندگی کردم. به آنجا نقل مکان کردم و ناظر او بودم. ؛ من پانزده سال برای او ناظر بودم؛ دو سال در خانه اش؛ من در سال ۱۸۴۱ دیگر سرپرست او نبودم، فکر می کنم او در سال ۱۸۴۱ زندگی می کرد.
من فکر می کنم در آن سال مطمئن هستم؛ دکتر پورنل در سال ۱۸۴۴ درگذشت. من مطمئن هستم؛ به آقای پورنل گفتم که نمیدانم آقای بوون دیگر چه مشکلی داشت، زیرا دکتر در سال ۱۸۴۴ درگذشت؛ او در اواخر بهار ۱۸۴۴ درگذشت؛ آقای بوون در این مورد اشتباه کرد.
زمان و شرایط معین همه به طور هماهنگ توسط این شاهد برجسته تثبیت شد. یکی از شرایط مهمی که زمینه مثبت بودن او را فراهم کرد، همانطور که در بازجویی متقابل شهادت داد، این بود که او از خانه در یک جلسه اردوگاهی (زمانی که او فرار می کرد) بود.
شاهد گفت: «جلسات اردوگاهی ما در آخر مرداد یا اول شهریور برگزار میشود؛ سالی که من آن را بر اساس دانش درست میکنم؛ سال قبل از فرار او، من اقرار به دین کردم؛ چیزی دارم در خانه برای درست کردن سال؛ او بخشی از یک سال را با من بود. من او را برای سال ۱۸۴۸ به عنوان خدمتکار خانه استخدام کردم.
او را مستقیماً از دکتر جورج دبلیو پورنل استخدام کردم. وقتی او فرار کرد به دنبال او رفتم. در دلاور در آگهیهای مکتوب، در جورج تاون، میلفورد و میلزبورو تبلیغ کرد و او و پسر را توصیف کرد؛ ویژگیهای کلی او. من او را دنبال کردم تا شهر دلاور، این همه کاری است که از آن زمان انجام داده ام.
برای پرس و جو از آنها، پس از بیست و دو سال غیبت، آمدم تا حق خود را بخواهم و به عنوان مدرک برای دوستم. من ندیده ام. بیش از یک بار از زمانی که فرار کرده بود، تا زمانی که دستگیر شد، او را دو یا سه بار در دادگاه دیدم. دیروز صبح بود شب قبل در سالن کنگره بود.
فرق سامبره با آمبره مو : سه شنبه هفته گذشته به اینجا رسیدم. مردی به من گفت که او کجاست “-“از دادگاه خواهش می کنم” – در اینجا آقای مک مورتری اعتراض خود را به نام بردن از آن شخص مطرح کرد.