امروز
(شنبه) ۰۳ / آذر / ۱۴۰۳
هایلایت مو با زمینه مشکی
هایلایت مو با زمینه مشکی | شروع گرفتن مشاوره 100% تخصصی صفر تا صد مو خود به واتساپ پیام دهید، لطفا میزان اهمیت هایلایت مو با زمینه مشکی را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با هایلایت مو با زمینه مشکی را برای شما فراهم کنیم.۱۴ مهر ۱۴۰۳
هایلایت مو با زمینه مشکی : خودش حلق آویز شد [۵۵] جو سوار بر اسب جو هفده ساله نبود. او می توانست هر چیزی را که برایش پیش می آمد سوار شود دارای پشت بنابراین او عشق زیادی داشت برای اسبش – نجیب ترین اسب در باتری. در طول درگیری مقدماتی در پیش از پوکوتالیگو، در آن روز وحشتناک ۲۲ اکتبر ۱۸۶۲، جداشدگان اسلحهاش با ترس تکه تکه شد.
رنگ مو : راه، تا زمانی که او مجبور شد قطعه خود را با سه کار کند مردان، خود به عنوان یک توپ انداز خدمت می کند. چه زمانی ما از خط زد و خورد در بازنشسته شدیم مناسب، و واضح بود که ما برای جلوگیری باید با شانس های بزرگ مبارزه کرد دشمن از گذرگاهی که ما بودیم در دفاع، به جو پیشنهاد کردم که از اسب پیاده شود.
هایلایت مو با زمینه مشکی
هایلایت مو با زمینه مشکی : همانطور که بقیه انجام داده بودیم، و به سمت یک درخت بروید. جو از این پیشنهاد با این اظهار نظر ناراحت شد: «جای من سوار بر اسب است. من یک گروهبان هستم.» دو دقیقه بعد یک گلوله توپ با خود برد دم اسبش پنج ثانیه بعد دیگری گلوله توپ از سمت چپ جانور برداشته شد.
لینک مفید : لایت و هایلایت مو
جلوی پا احساس کردن اسب در حال غرق شدن است زیر او، جو پیاده شد تا ببیند چه چیزی خسارت وارد شده بود همانطور که خم شد تا نگاه کند پای تکه تکه شده، یک گلوله توپ دیگر درست از بالای سرش گذشت، زینش را شکافت و کمر حیوان بیچاره را شکست پس از آن جو برگشت، تپانچه اش را به سر اسب آورد.
چشمانش را برگرداند و شلیک کرد. سپس اسبی را از باتری بیرون آورد و او را سوار کرد و گفت: «هنوز هم ادعا می کنم به عنوان گروهبان جای من سوار بر اسب است.» پسر داشت گریه می کرد، اما هیچ کدام از ما این کار را نکرد به ناهماهنگی توجه کنید جو در دستورات کلی او ذکر شد آن روز شجاع بود.
اما واقعیت هیچ مرجعی نداشت به این موضوع اسب. خداحافظی با یک دوست یک شب نسبتا بد ما در روستای متروک زندگی می کردیم. یعنی باتری نور ما توپخانه در بلوفتون، کارولینای جنوبی مستقر بود. در زمان های معمولی بلوفتون جمعیت داشت از حدود سه هزار روح در زمان که می نویسم اصلاً جمعیتی نداشت.
این شهری بود که بر روی بلوف بلندی مشرف ساخته شده بود یک بازوی دریا یا به عبارت بهتر الف خلیج بزرگ، که توسط جزایر متعدد شکسته شده است ورودی های مختلف هیلتون هد در جلوی دید قرار داشت، دوازده مایل دورتر، و تمام آبهای خلیج بزرگ جزیره ای قابل کشتیرانی بود.
بلوفتون هرگز کاری برای انجام دادن نداشت. آی تی نه مغازه داشت، نه کارخانه، نه چیزی جز اقامتگاه های کاشت خانه هایش همه شیک بود و همه راحت خیابان هایش بود تحت سایه درختان گسترده، کاشته نشده است ردیف های متقارن، اما در هر کجا که هستند رشد می کنند.
هایلایت مو با زمینه مشکی : خوشحالم، در میان معابر. بلوفتون در معرض حمله مستقیم قرار گرفت قایق های تفنگدار یا اکسپدیشن های هر نوع. خیلی زود در جنگ، کل جمعیت آن را ترک کردند و رفتند نقاطی در فضای داخلی در زمانی که من می نویسم هیچ روحی در شهر وجود نداشت جز مردان باتری که من به آن تعلق داشتم.
کاپیتان ما فرمانده پاسگاه ها بود. من آجودان همان بود. پشتیبانی ما شامل دو یا سه کوچک بود نیروهای سواره نظام اردوهایشان چندتایی بود مایل ها در عقب ما. این سواره نظام تمام اعتصابات را انجام داد در صورت حمله ما و آنها وظیفه داشتیم.
مزاحمت پیشروی دشمن و به تاخیر انداختن او در راهپیمایی خود به سمت راه آهن، هفده ساله مایل ها دورتر، به اندازه کافی برای اعزام نیرو پایین از چارلستون یا از ساوانا بالا. این یک زندگی وحشی، آزاد و کولی بود. ما زندگی کردیم در خانه های مبله زیبا، رایگان ساخته شده است.
استفاده از کتابخانه های بسیار غنی، ماهیگیری، بازی در شطرنج، آهو و بوقلمون در جنگل، چرت می زدند بر روی تخته های دویدن در نسیم دریا پیاتزاها، و در مجموع هیچ کاری را با جدیت انجام ندادند و لذت بخش یک وظیفه باید انجام می شد و آن الف یکی خیلی مهم برای بعضی ها لازم بود.
افسر برای انجام دورهای بزرگ پیکت ها هر شب. این وظیفه به من واگذار شد یک بار در هفته. اصلاً پیکت ها مستقر بودند نقاط رصد موجود در زیر، تمام نقاط که از آن کانال ها دیده می شد. به بازدید از آنها نیاز به یک سواری تمام شب دارد که در آن کشور به هیچ وجه یک تعهد قابل قبول نیست.
علف های هرز بالای سر سوار سوار می شوند، و شبنم به اندازه باران از هر برگ می چکد. شب سوار آب خیس و سرد می شود حتی در تابستان شدید آب و هوا در طول پاییز و زمستان الف شب سواری در این ساحل نیمه گرمسیری به ارمغان می آورد آن درجه ای از رنج از سرما است.
که شدیدترین زمستان شمالی هرگز تولید نمی کند. اما بازدید از آن کاملا ضروری بود پست های اعتصاب به کارایی آنها بستگی داشت ایمنی ما و راه آهنی که قرار بود به آن برسیم دفاع. اگر یک قایق می خوابید، ناوگانی از قایق های تفنگدار یا لنج های کشتی ممکن است.
به بلوفتون بیایند کاملاً اعلام نشده باتری، بدون پشتیبانی در دست، درمانده به داخل سقوط خواهد کرد دست دشمن و ارتباطات راه آهن، که در آن ایمنی چارلستون و ساوانا وابسته بود، شکسته می شد. شب کریسمس بود، ترد و خنک. آ انبوهی از کاج سفت چاق در آن بزرگ شعله ور بود.
شومینه در محله ما خدمتکار سیاه پوست بدون در آشپزخانه مشغول بود. میهمانان ما، نیم دوجین افسر از گروهان سواره نظام، قبلاً مونتاژ شده بودند. دعوتشان کرده بودیم برای ناهار خوردن با ما بر روی یک گوزن آهو، a بوقلمون وحشی، ماهی، صدف، خرچنگ، میگو و غیره، همه آنها، به جز دو مورد اول، می توانند.
باشند در هر زمان در فاصله صد یاردی گرفته شده است در. مهمانی کوچک ما قول داده بود یک مهمان نوازی کاملاً موفق باشید. تازه شروع به گذاشتن آن کرده بود شام روی میز وقتی رسول آمد گزارش دهید که ستوان C–، افسر منصوب شده است تا در آن شب گرد و غبار بسازند.
هایلایت مو با زمینه مشکی : مریض بود و نمی توانست برود. نوبت بعدی من بود و راه فراری نبود در فصل تعطیلات پیت ها به ویژه نیاز به تماشا دارند.